همانهايي كه فارغ از همه چيز و همه كس در جبهههاي جنوب و غرب، در سنگرها، آرپي چي به دست و بي سيم بر دوش بر روي سيمهاي خاردار و ميدانهاي مين ميلغزيدند، شيريني شهادت را ميچشيدند، جانبازي را ميآموختند و يا طعم تلخ اسارت را تجربه ميكردند. آزادگان، با ايمان راسخ خود در برابر همه فشارهاي جسمي و روحي دشمنان ايستادند و روابط اجتماعي جامعه كوچك اردوگاهي خود را بر پايه اخلاق حسنه بنا نهادند و از شكنجههاي مزدوران بعث، هراسي به خود راه ندادند.
26 مرداد ماه، سالگرد بازگشت غيورمردان آزاده به ميهن اسلاميمان بهانهاي شد تا گفتگويي با يكي از اين دلاوران داشته باشيم. او كه در هنگام اسارت 19 سال بيشتر نداشته است بعد از گذشت سالها به سختي راضي ميشود درباره دوران اسارت سخن بگويد. هر بار كه از او خواهش كرده ام درباره اسارت سخن بگويد پيشنهاد گفتگو با ديگر همرزمانش را داده است اما اين بار با خواهش ما قبول كرد گفتگوي كوتاهي داشته باشيم.
سرهنگ پاسدار محمد خوش نيت مهمترين پيام دوران اسارت را اسير نشدن رزمندگان اسلام دانست و گفت: درست است كه ما به دست نيروهاي عراقي گرفتار شده بوديم اما هيچگاه تن به اسارت نداده و در تمام اين مدت اهداف و آرمانهاي خود را دنبال ميكرديم درست برعكس برخي افراد كه امروز متأسفانه با پول و سرمايه خود تن به اسارت دشمن ميدهند.
وي مهمترين جنگ امروز را جنگ فرهنگي خواند و افزود: ماهواره ها، فيلمها و محصولات فرهنگي مسموم اسلحه دشمن هستند كه برخي خانوادهها امروز به راحتي آن را در اختيار فرزندان خود قرار داده و ذهن و قلبشان را در اختيار دشمن قرار ميدهند.
وي در پاسخ به اين سؤال كه راز مقاومت اسرا در آن اردوگاهها و زير شكنجه چه بود، گفت: مهمترين عامل ايمان به خداوند و باورهاي ديني بود، رزمندگان اسلام از كودكي شنيده بودند كه امامان معصوم(ع) سالها در زندان بودند يا حضرت زينب(س) براي دفاع از اسلام تن به اسارت دادند اينها همه سبب ميشد از شيوه آنها استفاده كرده و با تأسي به سيره آن بزرگواران در برابر فشار دشمن مقاومت كنند.
وي كه سختترين روز اسارت را روزي كه خبر رحلت حضرت امام(ره) را شنيدند ميدانست، گفت: براي اسرا خبري دردناكتر از خبر ارتحال امام وجود نداشت البته اين غم و درد به زودي با خبر رهبري حضرت آيتا... خامنهاي التيام يافت.
خوشنيت درباره مقاومت و روحيه شكستناپذيري آزادگان سرفراز گفت: سيم خارداري در محل عبور اسرا وجود داشت كه معمولاً سبب آسيبديدگي آنها ميشد. يك روز رفتم و سيم خاردار را خرد كردم كه ديگر كسي آسيب نبيند به همين دليل از سوي عراقيها بازداشت شدم؛ مرا به اتاقي بردند كه دو نفر هم به زور در آن جا ميشد اما چهار پنج نفر در آنجا بودند از جمله نوجواني كه زير شكنجه بعثيها به آنها اطلاعات نداده بود به همين دليل يكي از بعثيهاي درشت هيكل جثه كوچك او را بلند كرده بود و به زمين كوبيده بود تمام بدنش كوبيده شده و بعضي جاهاي دست و پايش ترك برداشته بود به همين دليل بر زمين دراز كشيده بود. سلول بسيار سرد بود و به همين دليل ژاكتي كه به تن داشتم بيرون آوردم و انداختم زير بدنش با اينكه تمام بدنش درد ميكرد اما باز هم نگران من بود كه سرما نخورم. اين نوجوان عليرغم سن كم با توكل به خدا و تأسي به ائمه اطهار عليهمالسلام از پس مقاومت در برابر آن همه شكنجه برآمده و بعثيها را كلافه كرده بود.
وي درباره نوآوريها و ابداعات اسرا براي حل مشكلات گفت: يكبار تعدادي از اسرا گفتند اگر جوالدوز بود براي بچهها كفش ميدوختيم من با يك ميخ كه به ديوار كوبيده بودند و به سختي از ديوار بيرون كشيدمش جوالدوز ساختم به مرور از تكههاي سيم خاردار هم جوالدوز ساختيم.
به مرور بچهها براي اينكه دوران اسارت و سختيهاي آن بيش از اين فشار نياورد به فكر درس خواندن افتادند، لذا نياز به تخته سياه بود ما يك كارتون آورديم و رويش پارچه كشيديم بعد با روغن و پودر صابون يا تايد روي آن يك لايه به وجود آورديم در نهايت هم يك نايلون روي آن كشيديم بدين ترتيب وقتي با يك تيكه چوب روي اين صفحه ميكشيدند اثر آن باقي ميماند در عين حال خيلي راحت هم پاك ميشد.
از كارهاي ديگر ما تهيه آب گرم در آسايشگاه بود، چون در آسايشگاهها كه حدود 100 نفر درآن زندگي ميكردند حمام نبود. ما پريز مخفي درست كرده بوديم با المنت دستساز شبها آب گرم ميكرديم و به افرادي كه ميخواستند بروند حمام تقريباً چهار يا پنج پارچ آب گرم ميتوانستيم بدهيم اما صبح چنان آن پريز برق را با پنبه و سيمان ميپوشانديم كه هيچ كدام از عراقيها نميفهميدند.
وي در پايان ياد و خاطره حجت الاسلام ابوترابي را گرامي داشت و گفت: چون من قبل از رفتن به جبهه براي ورود به نهضت سوادآموزي آموزش ديده بودم با عدهاي از دوستان فضايي را به وجود آورديم كه افراد بيسواد يا كم سواد بتوانند آموزش ببينند، وقتي حاج آقا ابوترابي مطلع شده بود ما را خواست و بسيار مورد تفقد قرار داده و تشويق كرد.
آزادگان دلاور و سرافراز با الهام از مكتب انسان ساز اسلام و سيره ائمه اطهار و با درس گرفتن از زندگي انقلابي و حماسه ساز حضرت زينب (س) كه اسوه صبر و پايداري بود، توانستند دوران دشوار اسارت را پشت سر نهند و شكوه مقاومت و سرافرازي را بر صحيفه درخشان ايران اسلامي ثبت كنند. بي شك سالها محروميت اين سرو قامتان تاريخ باعث شد كه آنان امروز بيش از هر فرد ديگري در مسير سبز موفقيت گام بردارند و الگو، اسوه و افتخار ميهن خويش باشند. رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار با هزاران تن از اقشار مختلف مردم در تاريخ 27 مرداد ماه 1377 در بخشي از سخنان خود كه به مناسبت سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به ميهن اسلامى ايراد شد، فرمودند: ايستادگى و مقاومت آزادگان سرافراز ما در طول سالهاى سخت اسارت، ملت ايران را روسفيد و سربلند كرد و ما بازگشت پيروزمندانه آنان به ميهن اسلامى را حادثهاى مىدانيم كه دست قدرت الهى آن را رقم زد.
ايستادگى و مقاومت آزادگان سرافراز ما در طول سالهاى سخت اسارت، ملت ايران را روسفيد و سربلند كرد... بنا بر اين يكايك ملت ايران بايد اين خاطره و خاطرات شبيه آن را زنده نگهدارند و آنها را قدر بدانند. بنابراين يكايك ملت ايران بايد اين خاطره و خاطرات شبيه آن را زنده نگهدارند و آنها را قدر بدانند... بهترين، فداكارترين، پاكترين، با اخلاصترين و ارزشمندترين فرزندان يك ملت، كسانى هستند كه در مواقع سختى، فداكارى مىكنند، از خود ايستادگى نشان مىدهند و از آبروى كشور، استقلال و هويت ملى خويش دفاع مىكنند و اينها در ايران اسلامى، همان جوانان فداكارى هستند كه با ايستادگى در مقابل دشمن، براى ملت خود افتخار و سربلندى به ارمغان آوردند... هر كشور و ملتى كه چنين جوانانى داشته باشد، كشور و ملتى سرافراز خواهد بود؛ زيرا هيچ قدرت جهانى نمىتواند به او زور بگويد و يا سرنوشت او را به دست بگيرد، بنابراين همه ملت ايران وظيفه دارند كه همواره تشكر قلبى و زبانى خود را از عناصر فداكار و ايثارگر ابراز كرد.
زهره پوروهابی
دیدگاه شما