به گزارش نافع، به نقل از کاشان اول؛ سیر مذاکرات طولانی ایران و ۱+۵ و توافق هستهای وین شکل نوینی از فضای حاکم در نظام بین الملل را نشان می دهد. تلاش مجددانه دولتمردان آمریکایی برای دستیابی توافق با ایران مؤید تغییر در ماهیت و منابع قدرت و همچنین تغییر در ساختار نظام بین الملل است.
غرب به رهبری آمریکا در راستای مهار انقلاب اسلامی از زمان ریاست جمهوری کلینتون و با طراحی «مارتین ایندایک» و «آنتونی لیک» که نفوذ قابل توجهی در شورای امنیت ملی (NSC) آمریکا داشتند محدودیت های استراتژیکی بیشماری را علیه ج.ا تدوین و بسیج کردند که هسته بنیادین آن مبتنی بر «رویکرد فشار برای تغییر رفتار ج.ا»بود. اما نتیجه و تجربه غرب از پیمودن صرف این رویکرد در سالهای اخیر برخلاف انتظار آنها بود که نشانه ها و مستندات آن در اظهارات اوباما در مصاحبه با «نیویورک تایمز» و همچنین سخنرانی در «دانشگاه آمریکن» بعد از توافق هستهای وین کاملاً هویدا است. عدم تغییر رفتار ایران به رغم محدویت های استراتژیک و افزایش دارایی های استراتژیک ایران در سطح داخلی و منطقه ای جز اعترافاتی بود که اوباما و دیگر مقامات آمریکایی پس از توافق وین مکرر به آن اشاره داشتهاند.
شناسایی این نقاط کلیدی در تغییر محاسبات غرب در برابر ایران در تدوین منطق هماوردی انقلاب اسلامی می تواند به کارگیری شود.
اولین نقطه این تغییر محاسبه و رویکرد، اثبات ناکارآمدی گزینه نظامی علیه ایران بوده است که این ناکارآمدی با ایجاد قدرت بازدارندگی ج.ا که در سالهای اخیر با توجه به بومی سازی و ارتقای صنایع دفاعی و همچنین بلوغ و توانمندی متحدان استراتژیک انقلاب اسلامی در سطح منطقه ایجاد شده، صورتی واقع بینانه برای غرب پیدا کرده است.
دومین نقطه تغییر رفتار در غرب و تلاش برای مذاکره با ایران، پیشگیری از فروپاشی رژیم تحریم های سخت و بی سابقه علیه ایران بوده است. این متغییر مهم در سازه تحلیلی- رفتاری غرب در ۳ سطح خرد، میانی و کلان دارای مؤلفههای به قرار ذیل می باشد:۱٫ مقاومت ملت ایران در برابر تحریم و شکست ناپذیری در برابر تحریمها و عدم تحقق شکاف دولت- ملت و شورش مردمی(اظهارات جانکری در شورای روابط خارجی آمریکا در تاریخ ۳مرداد۹۴) ۲٫ سازگاری اقتصاد ایران با شرایط تحریم با توجه به مدل اقتصاد مقاومتی(اظهارات جان کری در جلسه پرسش و پاسخ سنا در تاریخ ۳مرداد۹۴) ۳٫ شکست اجماع جهانی علیه ایران و عدم همراهی پایدار هم پیمانان آمریکا در تداوم رژیم تحریم های سخت علیه ایران با توجه به چالش های و نیازهای اقتصادی آنان(اظهارات اوباما در گفتگو با نیویورک تایمز در تاریخ ۲۴ تیر ۹۴)
سومین نقطه در تغییر محاسبات غرب بلوغ و بالندگی دانش و تجربه ایرانیان در عرصه فناوری های نوین، بلاخص هسته ای است که نقطه اوج اذعان آمریکا، اظهارات وزیر خارجه این کشور در جلسه استماع کمیته امور خارجه مجلس نمایندگان آمریکا مبنی بر اینکه«ما نمی توانیم با بمباران دانش ایران را ازبین ببریم» بوده است. امروزه فناوری هستهای جایگاه یک منبع قدرت گفتمانی را برای ج.ا ایجاد کرده است که این امر مهم جز با سیاست دوراندیشانه رهبری نظام اسلامی برای راه اندازی نهضت علمی و اراده جوانان خلاق ایرانی به دست نیامده است.
و اما چهارمین نقطه تغییر در محاسبات غرب تثبیت نفوذ و قدرت منطقه ای ایران به رغم ایجاد تمام موانع راهبردی از سوی غرب بوده است. غرب در قالب الگوهای عملگرایانه خود پذیرفته است که حل منازعات غرب آسیا جز با مشارکت ایران مقدور نیست و معادلات منطقه ای بدون حضور ایران شکل نمی گیرد. غرب به این باور رسیده است که کشش و جاذبه قدرت نرم افزاری ایران در منطقه تنگنای گفتمانی بیشماری را برای آنها ایجاد کرده است و تنها تداوم رویکرد فشار و تهدید اهداف دکترین مهار آنها را در عرصه منطقه ای محقق نمی کند. این تغییر محاسبه به قدری عمیق بوده است که حتی برخی از محافل تحلیلی و تئوریسین های آمریکایی از لزوم مشارکت آمریکا با ایران برای مبارزه و کنترل داعش سخن می گویند.
از منظر این ۴ نقطه کلیدی است که غرب به رهبری آمریکا تلاش پیگیر و مستمری را برای تغییر فضای بازی و تغییر رویکردهای خود در برابر ج.ا آغاز کرده است که این البته به معنای پایان سیاست های ضد ایرانی آمریکا و هماوردی غرب با ایران نخواهد بود. «ترمیم چهره آمریکا» و «احیای رهبری آمریکا» آنها را به این امر وادار ساخته که هدف مهار ج.ا را از دریچه های دیگر پیگیری کنند. شناخت رویکردها و سناریوهای نوین آمریکا نیازمند رصد عالمانه سناریوی های آنها در دوره پسا توافق هسته ای است.
در پایان یاد آور میشوم که تمرکز راهبردی بر این ۴ نقطه کلیدی که در تغییر محاسبات غرب و آمریکا مؤثر بوده است می تواند بستر تحقق چشم انداز انقلاب اسلامی و ساخت تمدن اسلامی را مهیا سازد.
انتهای پیام/
دیدگاه شما