وضعیت آب و هوای همدان

خبرگزاری علم و فناوری

**

تاریخ : پنجشنبه 22 مرداد 1394 ساعت 10:30   |   کد مطلب: 15794
به بهانه هفتمین روز خاکسپاری شهید "امیرمسعود محمدزاده"
دعا کن "مسعود جان"، دعا کن دستهایمان هرگز باز نشود؛ این جا کوسه ها زیادند!
دعا کن "مسعود جان"، دعا کن دستهایمان هرگز باز نشود؛ این جا کوسه ها زیادند!
چقدر زود گذشت "مسعود جان" از آخرین دیدارت با خواهران و برادران پس از 30 سال و درست ساعتی بعد، آخرین وداع؛ چه قدر کم بود فاصله این دیدار و این وداع، دو تصویر در یک قاب یا دو تراژدی در یک سکانس

به گزارش نافع، چقدر زود گذشت؛ انگار همین دیروز بود که جسم نحیف و استخوانی ات بر شانه های شهر تشییع شد؛ بوی اسفند و گلاب؛ صدای گریه و ناله و نوای "حسین حسین" همه جا را پر کرده بود و صدایی که می‌‌خواند: "این بدن زائر مولا بود، فدایی حضرت زهرا بود".

حالا اما هفت روز گذشته است؛ حالا هفت روز است که دیگر مزارت خالی نیست؛ حالا خواهرانت دلخوشند که وقتی پای مزارت می‌نشینند؛ کسی هست که صدایشان را بشنود.

چه دیر آمدی "مسعود جان" و چه زود رفتی! حالا که بعد از 30 سال، خورشیدوار تابیدی تا دنیای تاریکمان را روشن سازی و از ژرفای آلودگی‌ها دستمان را بگیری و نجات دهی تا در گرداب گناهان و وسوسه‌ها غرق نشنویم؛ کمی بیشتر می‌ماندی؛ چه قدر عجله داشتی برای رفتن؟

نکند حالا که بعد از 30 سال سر برآوردی، غصه ات گرفت؟ نکند از دنیای ما دلتنگ شدی؟ یا شاید هم دیدی که شهر دیگر همان شهری نیست که روزی مادر با قرآن بدرقه ات کرد!

حق داری، حالا خیلی چیزها عوض شده؛ حالا آدم ها یک جور دیگرند؛ حالا همه چیز رنگ و بوی دیگری دارد؛ همه جا حرف از پول و مقام و جاه طلبی است؛ آه ...همه جا پر از "دنیا" است.

شاید هم دلت از همرزمان قدیمی ات گرفت؛ آن ها که برگشتند تا پیغامبران حماسه باشند و حالا خود در کوچه های تاریک، راه گم کرده و "اشعری" شده اند!

شاید دلت از تنهایی های رهبر گرفت و از یک دنیا مظلومیت و دلتنگی‌اش و از عهدی که "کوفیان" شکستند!

چه خوب شد رفتی "مسعود جان"؛ چه خوب شد نماندی تا بیش از این شرمنده ات نشویم؛ آن قدر گرفتار بودیم که فرصت نکردیم چند لحظه، دل از "دنیایمان" بکنیم و و برای آخرین بار مشایعتت کنیم.

خداحافظ مسعود جان؛ خداحافظ قهرمان، خداحافظ!

فراموشمان نکن؛ گاه گاهی سری بزن به ما؛ گاه گاهی صدایمان بزن و دستمان را بگیر. نکند غرق شویم؛ اینجا کوسه ها زیادند؛ این جا کشتی نجاتمان باش.

دعایمان کن "امیر مسعود"؛ دعا کن "الکوفی لا یوفی" نباشیم؛ دعا کن مثل خودت تا آخر آخر و تا پای جان، پای دلتنگی‌های رهبر بمانیم.

دعا کن در پرتگاه وسوسه ها و در هیاهوی تبلیغات سیاسی و جناحی پایمان نلغزد؛ دعا کن مصلحت اندیش نباشم و به بهانه درد "نان"، عزتمان را نفروشیم.

دعا کن، انقلابی را که شما با دستان بسته حفظ کردید؛ دست های باز ما تقدیم دشمنان نکند.

دعا کن مسعود جان؛ دعا کن.   

شهید "امیر مسعود محمدزاده"، یکی از  275 شهیدی است که پیکر مطهرش، خرداد امسال به وطن بازگشت و چند روز پیش شناسایی و تشییع شد.

دل نوشته از سمیه مظاهری

انتهای پیام/م.ت

دیدگاه شما

آخرین عناوین سایت