وضعیت آب و هوای همدان

خبرگزاری علم و فناوری

**

تاریخ : پنجشنبه 24 ارديبهشت 1394 ساعت 08:31   |   کد مطلب: 14394
از آموزش رقص تا معلمان لائیک در مدارس / دانش آموزانی که به جای آینده سازی، آینده سوزی می کنند
با نگاه به برخی از تصاویر حول حرکات و رفتار دانش آموزان فعلی کشور نه تنها نمی توان به آینده سازی آن ها دل بست بلکه باید نسبت به آینده سوزی و تخریب آینده توسط آنها نگران بود.

به گزارش نافع، بحث حول آموزش و پرورش و کیفیت مدارس از جمله بحث هایی است که در اکثر کشورهای جهان و در بین مردم جامعه و همه خانواده هایی که حداقل یک فرزند مدرسه ای دارند داغ است.و از طرفی دیگر این موضوع و کیفیت آن می تواند جزء دغدغه های همه مسئولان دلسوزی باشد که به فکر آینده و آینده سازان کشور خود باشند.

کشور ما هم از این امر مستثنی نیست و حتی به جرأت می توان گفت یکی از مهمترین دغدغه خانواده ها و البته برخی از مسئولین مربوطه در دوره های مختلف مسئولیت خود، بحث تربیتی آینده سازان کشور بوده است.توجه خانواده ها به نوع پوشش،وسایل مدرسه دانش آموزان، کیفیت مدرسه و بعضا تلاش برای استفاده فرزندشان از بهترین مدرسه منطقه اثبات می کند که سازمان آموزش و پرورش نباید در حد یک کلمه و جمله باقی بماند و باید به معنای واقعی به بحث آموزش و پرورش صحیح بپردازد.

از آنجایی که اکثر دانش آموزان کشور در مقطع های مختلف اگر ساعات خوابشان را در نظر نگیریم، بیشتر تا اینکه در کنار خانواده خود باشند در مدرسه و در کنار معلمان حضور دارند و به همین دلیل هرچقدر هم که روش تربیتی خانواده مناسب باشد بازهم دانش آموز از محیط مدرسه و اجتماع تاثیر می پذیرد.پس در چنین شرایطی طبیعی است والدینی که حتی حاضر هستند از جانشان به خاطر فرزندانشان بگذرند بیش از مسائل دیگر در این باب احساس مسئولیت کنند.

اما به راستی در مدارس کشور این روزها چه می گذرد؟ آیا آن رویاهایی که والدین و البته برخی از مسئولین در ذهن خود می پرورانند به واقعیت تبدیل می شود؟ آیا آموزش و پرورش صحیح که دانش آموز را به سطح یک آینده ساز برساند، انجام می پذیرد؟ آیا شیوه های صحیح پرورشی که با فرهنگ و آداب ایران و ایرانی عجین باشد، صورت می گیرد؟ این پرسش ها اگرچه همه پرسش های مردم و همه نگرانی های آنها نیست ولی به جرات می توان گفت بخشی از مهمترین سوالات و دغدغه های اکثر مردم و مخصوصا والدین است.

با نگاهی گذرا به حوادث و اتفاقاتی که در سال های اخیر حول مدارس مختلف کشور افتاده است چندان نمی توان امیدوار بود که پاسخ این پرسش ها مثبت باشد اما نمی توان به دلیل مثبت نبودن این موضوع را به دست فراموشی سپرد.

تجمع وقت و بی وقت برخی از فرهنگیان به دلیل اعتراض نسبت به عدم پرداخت حق و حقوق که بعضا مورد سواستفاده رسانه های ضد انقلاب قرار می گیرد،تصمیم عجولانه برخی از مسئولین مربوطه نسبت به نظام آموزشی، طمع برخی از مدیران مدارس دولتی نسبت به دریافت وجه از والدین با وجود ممنوع بودن دریافت پول مدارس دولتی از خانواده ها،ورود برخی مطالب غیر ارزشی به کتاب ها و حذف برخی مطالب ارزشی، به حاشیه رانده شدن مراسم های صبحگاهی و دعا و نیایش که به زدودن زنگال دل های دانش آموزان کمک می کرد، ورود جشن های غیر اسلامی و آلات موسیقی آن هم به بهانه مناسبت های دینی مانند ولادت ائمه، ورود رقص و آواز به مدارس،رنگ باختن برنامه های فوق برنامه و حماسی نظیر جشن پیروزی انقلاب،جذب افراد ضد انقلاب در مدارس غیر انتفاعی و بعضا در بدنه آموزش و پرورش آن هم در حد یک مدیر،تنها بخشی از دلایلی است که می تواند باعث نگرانی مردم از  آموزش و پرورش شود.

اما این پایان کار نیست و با توجه به سیاسی شدن مسئله آموزش و پرورش و نگاه سیاسی برخی از مسئولین به این مسئله از جمله تصمیمات سیاسی در قبال معلم های حق التدریسی، جدی بحث خصوصی شدن مدارس و فروش زمین برخی از مدارس کشور، این نگرانی ها را می تواند به اوج خود برساند.از طرفی با غیرانتفاعی شدن برخی مدارس و باز بودن دست مدیران مدارس غیرانتفاعی به منظور جذب معلم باعث شده است که بسیاری از افراد بی تجربه آن هم بدون ارزشیابی و مصاحبه به مدعیان معلمان حق التدریسی بپیوندند که این مسئله می تواند در آینده ای نه چندان دور به یک فاجعه تبدیل شود.

در سالیان نه چندان دور در کشور، دانشگاهی به نام تربیت معلم تاسیس شد که در مقطعی به دلیل همین مسائل سیاسی و نگاه سیاسی مدیران به مسئله آموزش و پرورش، فعالیت این دانشگاه متوقف شد اما مجددا راه اندازی شد.با نگاهی گذرا به فعالیت های این دانشگاه به منظور تربیت معلم می شود دریافت که تربیت معلمی آن هم در یک کشور اسلامی کار یک شب و یا یک هفته و چند ماه نیست که بشود با برگزاری یک دوره فشرده و با غیبت طولانی آن هم توسط مدارس غیرانتفاعی اجرا شود.

ورود افراد مختلف آن هم با حداقل اعتقادات دینی و تخصص به مدارس به منظور تدریس و تربیت دانش آموزان در دراز مدت می تواند آسیب جدی به ساختار آموزشی کشور وارد کند و این شرایط می تواند با خصوصی شدن مدارس و عدم نظارت دلسوزان بر آن اسف بارتر هم شود.

از طرفی توجه بیش از حد برخی از دست اندرکاران آموزش و پرورش و ورودشان به بحث های اقتصادی و خصوصی کردن مدارس هرگز نمی تواند ارتباطی با سخنان اخیر رهبری به عنوان یک راهبرد معین، داشته باشد.

هفته گذشته مقام معظم رهبری در دیدار وزیر و مسئولان آموزش و پرورش و جمع زیادی از معلمان سراسر کشور "ضمن تبیین جایگاه بی بدیل آموزش و پرورش و همچنین نقش بسیار مهم و تأثیرگذار معلم در تربیت نسلی با ایمان، دانا، روشن بین، دارای اعتماد به نفس، پرنشاط و امیدوار، تحقق چنین اهداف والایی را در گرو اجرای منسجم و کامل سند تحول بنیادین آموزش و پرورش دانستند و تأکید کردند: مسئولان دولت بویژه مسئولان اقتصادی باید نسبت به آموزش و پرورش و مسائل معیشتی معلمان نگاه ویژه و فراتر از دستگاههای دیگر داشته باشند و بدانند هرگونه هزینه در این مجموعه، سرمایه گذاری برای آینده و ایجاد ارزش افزوده است"

اگرچه به نظر می رسد فعالیت های اقتصادی و سرمایه گذاری در مدارس افزایش یافته است اما این افزایش نه تنها ارتباطی با سخنان رهبری ندارد بلکه برعکس این افزایش به منظور بهره برداری های شخصی و نگاه کاسب کارانه به منظور افزایش ثروت شخصی است.اثبات این ادعا با توجه به فعالیت هایی که رنگ و بوی سود شخصی دارد، امکان پذیر است.

اخیرا برخی خبرها از شیراز حاکی از آن است که آموزش و پرورش این استان اقدام به واگذاری محیطی یک هنرستان به منظور اضافه شدن به یک هتل کرده است که این امر با واکنش فرهنگیان دلسوز منطقه مواجه شده است که اسناد آن در ادامه موجود است.                                                                                        

این شرایط و این نوع واگذاری ها با فراوانی بیشتری در پایتخت کشور صورت می گیرد، اگر چه پرداختن به آن و بررسی و حل این مشکل به این سادگی و با اشاره به آن در یک مطلب ممکن نیست اما نیاز است به عنوان یک معضل سازمان آموزش و پرورش به آن پرداخته شود.از این رو از مسئولین مربوطه انتظار می رود که در اسرع وقت هم نسبت به این مشکل به مردم و فرهنگیان پاسخگو باشند هم اینکه نسبت به حل این مشکلات اقدام عملی داشته باشند.از طرفی دیگر مسئولیت گرفتن برخی افراد تابلودار و مسئله دار ضد انقلاب در بدنه آموزش و پرورش و مخصوصا در آموزش و پرورش استان تهران می تواند انتظار پاسخگویی را در قبال این مسائل از مقامات بالای آموزش و پرورش افزایش دهد.

اما با همه این اوصاف شاید سوال مهمی که در ذهن عموم مردم شکل بگیرد این باشد که با همه این مشکلات چه باید کرد و چگونه باید به آموزش و پرورشی رسید که در شان خانواده های ایرانی و قوانین جمهوری اسلامی باشد.اگرچه حل یک معضل آن هم به این وسعت در چند پاراگراف غیر ممکن است و نیازمند آسیب شناسی کارشناسانه اهل فن و فرهنگیان با سابقه می باشد، اما به نظر می رسد اشاره به نکات زیر می تواند به منظور تحریک خرد جمعی و فشار افکار عمومی به منظور اقدام عملی مسئولین مربوطه در راستای اهداف اسلامی کشور و مقام معظم رهبری مثمر ثمر باشد.

اول اینکه با توجه به اهمیت تربیت دانش آموزان یک جامعه آن هم با توجه به ارزشهای یک جامعه انتظار می رود که نظارتی جدی و دقیق به منظور جذب افراد مختلف در مدارس صورت گیرد.جذب افراد مسئله دار که هم با هویت ایرانی اسلامی و هم با انقلاب اسلامی زاویه دارند، نمی تواند برازنده مدارس تحت نظر آموزش و پرورش باشد.والدین با سختی و مشقت بسیار زیاد در زمینه اقتصاد با تهیه پول های کلان و با هزار امید و آرزو فرزند خود را برای تربیت بهتر و آموزش بهتر به مدارس غیرانتفاعی می فرستند، اما حضور افرادی مسئله دار و بی تخصص نه تنها به بار علمی فرزندان جامعه نمی افزاید بلکه با تفکر سکولار خود می تواند نهال ضد دینی و انقلابی در ذهن یک دانش آموز ایرانی بکارد.لذا از آموزش و پرورش ام القرای جهان اسلام انتظار می رود نظارت خود را در جذب معلمان حق التدریسی مخصوصا در مدارس غیر انتفاعی افزایش دهد.

دوم اینکه با قدرتمند شدن مراکز تربیت معلم و ورود هرچه بیشتر فرهنگیان و اساتید خبره در این حوزه، امید جامعه به منظور حضور معلمین متخصص در کشور افزایش می یابد.هر شغل و حرفه ای برای پویایی و پیشرفت نیازمند نیروهای متعهد و متخصص است که تجربه نشان می دهد مراکز تربیت معلم که با هدف و برنامه ریزی تاسیس شده اند توانسته اند بیشترین بازدهی را به منظور تربیت معلم از خود به نمایش بگذارد.البته این مسئله دلیل نمی شود که از انتقاداتی به این مراکز وارد است عبور کنیم.

اما قطعاً می توان با تقویت نکات مثبت و از بین بردن نکات منفی از دل این مراکز مجموعه های آموزشی با آموزگاران متعهد و متخصصی ساخت که تعداد آنها در کشور کم هم نیست.مراکزی که به نظر می رسد در ابداع روش های نوین آموزشی و تصمیمات ارزشی از برخی مسئولین آموزش و پرورش هم سبقت گرفته اند:

سوم اینکه والدین و خانواده ها به منظور تحویل فرزند خوب به جامعه تنها نبابد از آموزش و پرورش و مدرسه و معلم انتظار داشته باشند.برخی والدین گمان می کنند وظیفه آنها در قبال فرزندشان در جهت کسب علم و معرفت، تنها هزینه مادی و حضور فرزندشان در بهترین مدارس شهر است اما به نظر می رسد قبل از این تفهیم حداقل نکات اخلاقی و آموزشی به فرزندان به منظور مطالبه از اجتماع و مدرسه و بعد از آن پیگیر بودن والدین از مسئولین مدارس از مهمترین وظایف خانواده ها به منظور موفقیت فرزندان باشد.

اخیراً با رنگ باختن ارزشهای دینی و انقلابی در مدارس و یا بعضا گرفتن وجه نقد از والدین، شخصی نه تنها اعتراضی به این وضع موجود نمی کند بلکه بعضا شاهد همکاری آنها با مسئولین مدارس هم هستیم که این آمر می تواند نقش مخربی داشته باشد.

چهارم اینکه همانطور که روزانه و در مطالب و صحبت های مختلف می خوانیم و می شنویم، از دانش آموز به عنوان آینده ساز جامعه و کشور یاد می شود، ادعایی که واقعیت دارد اما با نگاه به برخی از فیلم ها و تصاویر حول حرکات و رفتار دانش آموزان و البته حمایت برخی از والدین نه تنها نمی توان به آینده سازی آن ها دل بست بلکه باید نسبت به آینده سوزی و تخریب آینده توسط آنها نگران بود.پدران و پدربزرگ های نسل جوان به یاد دارند نقش معنویت را در پیشرفت علمی و معرفتی بسیاری از نوجوانانی که هنوز روی لبشان سبز نشده بود که در جبهه های حق علیه باطل آینده ای ساختند که اکنون در کمال آرامش آینده سازان آینده ای دیگر به کسب علم و دانش بپرزدارند.

اینجاست که احساس مسئولیت و باری که بر روی دوش تک تک افراد جامعه و مسئولین است سنگین تر می شود تا از این میراث گران بها تمام قد دفاع کنند آن هم در شرایطی که برخی از مسئولین مدارس آن هم با همکاری والدین دانش آموزان ارزش ها را زیر پا گذاشته و عملا سفره ضد ارزش را در مکان مقدسی همچون مدرسه که باید محور علم و دانش باشد پهن می کنند.

دیدگاه شما