به گزارش نافع، ايرانيان از اين شب به نام شب يلدا يا شب چله ياد ميكنند. به دليل دقت در گاهشماري ايراني و انطباق آن با تقويم طبيعي، همواره و در همه سالها انقلاب زمستاني همزمان با شامگاه سي آذرماه و بامداد يكم ديماه است.
فقط يك دقيقه يا كمتر به ساعات شبانه در شب يلدا اضافه ميشود اما خاطرات بيان شده از اين شب آنقدر زياد است كه گويي ساعاتها به تاريكي شب اضافه شده است.
كرسي، سماور، آجيل ، كشمش همه ما را به ياد در بزرگها و مادربزرگهايي مي اندازد كه شب يلدا همه را دور خود جمع ميكردند و نقل قولهايي از گذشته ميگفتند. چه پندها و چه نصايح پر باري كه كه گوش كودكان با آنها پر ميشد تا درسي براي دوران بزرگسالي آنها باشد.
مراسم يلدا در همدان كه بيشتر همدانيها از آن به نام شب چله ياد ميكنند، همچون ديگر شهر همه در منزل بزرگ خانواده جمع ميشدند و در بلندترين قسمت خانه كه شاهنشين ناميده ميشد، گرد كرسي بساط شب يلدا را پهن ميكردند و بلندترين شب سال را كنار هم جشن ميگرفتند.
در آن زمان بيشتر تنقلات و خوراكيهاي مخصوص شب يلدا را كدبانوهاي با سليقه همداني تهيه ميكردند، به شكلي كه در تابستانها هستههاي هندوانه و خربزه را دور نميريختند، بلكه آنها را خشك كرده و پس از بو دادن براي آجيل شب يلدا نگهداري ميكردند و همراه گردو استفاده ميكردند.
سپس انگورها را كه در زيرزمين خانهها به صورت انگور بند نگهداري ميكردند را براي شب چله استفاده ميكردند در برخي موارد هم انگورها را بر روي مودار درون كيسه پارچههاي ميگذاشتند.
همچنين انجير، توت، زردآلو، آلبالو و ديگر ميوههاي تابستاني را در تابستان خشك ميكردند و به عنوان تنقلات شب يلدا از آن استفاده ميكردند.
تهيه شرشيره از ديگر خوراكيهايي بود كه توسط كدبانوي خانه انگورهاي شاني تهيه ميشد؛ به صورتي كه انگورهاي شاني را همراه سركه در كوزه ميريختند و در آن را ميبستند و با توجه به اينكه زمستانها در قديم خيلي زود شروع ميشد، يعني از ماه دوم پاييز همه جا سفيدپوش ميشد، كدبانوي همداني براي شام شب يلدا مشغول تهيه ترشي و مربا ميشدند و چون در آن زمانها يخچال نبود براي نگهداري گوشت و پختن غذا در شب يلدا و ديگر شبها و روزهاي زمستان پوست بز را به صورت درسته كه به آن خيك گفته ميشد در ميآوردند و گوشت را ميپختند.
پياز داغ و نمك ميزدند كه به آن «قورمه» ميگفتند و در مواقع لازم از آن استفاده ميكردند.
هندوانه و انار نيز از ميوههايي است كه در اين شب استفاده ميشود. خريد هندوانه در ماههاي وسط پاييز از شهرستان بهار خريداري ميشد و تا شب يلدا آن را زيركاه يا خاك اره نگهداري ميكردند كه تا شب چله سالم بماند.
با آغاز شب خانوادهها دور كرسي جمع ميشدند و خوراكيهاي تهيه شده را در سينيهاي لبه دار مسي، روي كرسي ميگذاشتند و تا نيمههاي شب بيدار ميماندند.
ريختن مهره از ديگر آداب مرسوم اين شب بين همدانيها بود؛ به اين ترتيب بعد از گذشت سه اذان، هر مهرهاي در آن شب كه به نيت هر كس در جمع حضور داشت در ظرف آب ميريختند؛ به طوري كه مهره هر كس مشخص باشد و شب يلدا يك دختربچه نابالغ را انتخاب ميكردند كه مهرهها را از درون ظرف آب بيرون بياورد و به نيت هر كس كه مهره به نامش بود تفالي به ديوان حافظ ميزدند.
بعد از خوردن تنقلات و گرفتن فال حافظ، بزرگ خانواده براي ميهمانان شاهنامهخواني ميكرد و همچنين به خواندن قصهها و متلهاي آموزندهاي از منطقالطير و ديگر كتابهاي آموزنده ميپرداختند كه هدف از اين كار پند و اندرز دادن به كوچكترها در اين شب بود. خاطرهگويي هم در اين شب باب بود كه معمولا بعد از زمستان سال 42 كه يكي از سردترين زمستانها در همدان بود، بيشتر خاطرات زمستاني مربوط به زمستان آن سال يا دوران سربازي كساني بود كه خدمات سربازي و سختيهاي آن را تجربه كرده بودند.
باورها
باورهايي در بين همدانيها پيرامون شب يلدا وجود داشت، مثلا؛ اگر شب يلدا هوا مه گرفته بود، مردم از روي شكل ظاهري ابرها از طرف قبله و سفيدرنگ بود نشاندهنده بارش برف سنگين بود و از ديگر باورهاي مردم، خوردن هندوانه در شب يلدا که باعث ميشود كه تا پايان فصل زمستان دچار بيماري سرماخوردگي نشوند.
و در پايان ذكر اين نكته ضروري به نظر ميرسد كه تاريخ و فرهنگ ما سرشار از آداب و رسومي است كه موجب ترويج همبستگي و پايداري كانون خانوادهها و ايجاد نشاط و سرزندگي است.
امروزه كه انسانها به دليل درگير شدن در زندگيهاي شهري، مشغلهها و ... باعث كمرنگ شدن ديد و بازديدها بين خانوادهها شده است، وجود چنين آداب و رسومي همچون گنجي گرانبهاست كه از نياكان ما به ارث رسیده و برماست كه با برگزاري با شكوه اين آداب و رسوم كه يلدا يكي از مهمترين آنهاست به حفظ اين آيينها، سنتها و ارزشها بكوشيم امانتدار خوبي براي نسلهاي بعدي باشيم.
انتهای پیام/
دیدگاه شما