به گزارش نافع، حمیدرضا حاجیبابایی در گفتوگو با فارس ضمن تبریک هفته دولت به دولتمردان و گرامیداشت یاد شهیدان رجایی و باهنر اظهار داشت: زمانی که مطالبی را تحت عنوان «معمای نگران کنندهای که مهر ماه رونمایی میشود» در خرداد ماه 1394 بیان کردم، امیدوار بودم واقع گرایی، مسئولیتپذیری در امر برنامهریزی و ساماندهی منابع در آستانه بازگشایی مدارس، مسیری عقلایی و به دور از شائبههای سیاسی را در پیش روی مدیران آموزش و پرورش قرار دهد اما بیان سخنانی از جنس فرار رو به جلو، سیاهنمایی و فرافکنی ناشیانه از لسان وزیر آموزش و پرورش تحت عنوان گزارش هفته دولت در صدا و سیما، جای تأسف دارد.
وی افزود: این موارد به دلیل خالی بودن دست از اقدام قابل قبول و بیان دهها موضوع غیر کارشناسی در دو سال گذشته بوده است که میتوان به معاونت اقتصادی، بیمه طلایی بهتر، روز بی کیف و کتاب، افزایش 20 درصدی حقوق ابتدایی که به حدود 40 مورد میرسد و دریغ از کارشناسی و اجرای یکی از آنها اشاره کرد.
حاجیبابایی اضافه کرد: از همه مهمتر رونمایی از نقشه راه است و جالب اینکه برنامه درسی ملی آن پس از 7 سال مطالعه، 3 سال قبل اجرایی شده است؛ کدام نقشه راه مدنظر است؟ آیا نقشه راه دانشگاه فرهنگیان که دو سال با حضور اساتید فن بررسی و در شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب و 3 سال پیش اجرایی شده را رونمایی کردهاند؟ آیا نقشه راه نظام رتبه بندی واقعی را که یک سال تدوین نقشه راه آن طول کشید و در 100هزار نسخه قبلاً چاپ شده را در همایش رؤسای آموزش و پرورش رونمایی کردند؟
وی افزود: این موارد مرا بر آن داشت تا به بیان حقایقی بپردازم که وجدان پاک و منصف معلمان فرهیخته و پاک سرشت طالب شنیدن آن است و غبار را از سند تحول بنیادین نظام بزدایم و این بار کالبد شکافی رمز یک سیاهنمایی دیگر را مطرح میکنم.
اجرای موفقیت آمیز قانون ساختار جدید با نقشه راه و مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش
وزیر سابق آموزش و پرورش گفت: مهرماه 1391 مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در قالب نظام جدید آموزشی یا اصطلاحاً «3-3-6» بر گرفته از سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در حالی اجرایی شد که گامهای اولیه و نخستین در حوزه ساماندهی منابع انسانی نه تنها مهر 92ـ91 بلکه سال تحصیلی بعد را نیز (93ـ92)از حیث تأمین نیروی انسانی لازم بیمه کرد.
نحوه اجرا در دوره ابتدایی
حاجیبابایی با بیان اینکه نیروی انسانی مورد نیاز آن روز دوره ابتدایی با الحاق یک پایه به دوره ابتدایی تحت عنوان پایه ششم به چند طریق تأمین شد، اظهار داشت: ساماندهی آموزگاران شاغل در دوره ابتدایی با اولویت بهکارگیری معلمان مجرب پایه پنجم در پایه ششم پس از گذراندن دورههای ویژه آموزش تابستانی ضمن خدمت، تبدیل وضعیت دهها هزار نفری و سیاستهای تکمیلی انجام گرفت.
وی افزود: این موارد شامل «معلمان حقالتدریس با سوابق خدمتی 7تا 15 ساله مشروط به طی دورههای آموزش ضمن خدمت بر اساس مصوبه مجلس»، «تبدیل وضعیت آموزشیاران نهضت سوادآموزی با سوابق خدمتی تا 15 سال و یا بیشتر توأم با گذراندن اموزشهای ویژه»، «پیمانی نمودن نیروهای قرارداد معین با مدارک دانشگاهی با سوابق 5 سال به بالا پس از طی دورههای آموزشی لازم بر اساس مصوبه مجلس»، «جذب و بکارگیری 40 هزار نیروی تازه نفس از بین 700 هزار نفر از دانشآموختگان دانشگاهها و مراکز آموزش عالی پس از طی آموزشهای ضمن خدمت برنامهریزی شده»، «فراخوان نیروهای با رسته آموزگاری شاغل در سایر دورههای تحصیلی»، «انتقال داوطلبانه نیرو از سایر دورههای تحصیلی به ابتدایی در گروی تغییر محل خدمت به منطقه نزدیکتر پس شرکت در دورههای آموزشی پیش بینی شده»، «استفاده از ظرفیت مناسب منابع کالبدی و فضای خالی مدارس در قالب ادغام مدارس نوبت دوم در نوبت صبح با هدف ارتقای کیفیت آموزشی توأم با استفاده بهینه و مطلوب از منابع انسانی (مدیر، معاون و دیگر عوامل اجرایی مدرسه)»، «اضافه شدن یک پایه به دوره ابتدایی موجب جذب حداکثری دانشآموز را در مدارس غیر دولتی فراهم ساخت (قریب به 100 هزار دانشآموز در پایه ششم)» است.
وزیر سابق آموزش و پرورش تصریح کرد: آیا با فرض مؤلفههای فوق مشکلی برای ساماندهی نیرو در دوره ابتدایی متصور است؟ ناگفته نماند قرار بود دانشگاه فرهنگیان هرساله عهده دار جذب و پذیرش 25 هزار دانشجو در رشتههای مورد نیاز آموزش و پرورش باشد که دوسوم این نیاز به دوره ابتدایی تخصیص یافته بود تا در گذر زمان علاوه بر تأمین نیاز دوره ابتدایی، فرصت لازم را برای تحرک شغلی آموزگاران و انتقال آنان را به دیگر دورهها فراهم آورد.
نحوه اجرا در دوره متوسطه اول
حاجیبابایی بیان داشت: همزمان با اجرای طرح بزرگ استقرار نظام جدید آموزشی که با الحاق یک پایه به ابتدایی آغاز شد، در دوره متوسطه اول نیز شاهد کاهش یک پایه بودیم که تدابیر خاص خود را در بعد ساماندهی نیرو طلب میکرد؛ البته لازم به ذکر است کاهش یک پایه از آنجا که در مرحله گذر از نظام قدیم به جدید حالتی موقت و ناپایدار داشت و پس از سه سال به حالت ثبات سه پایه در متوسطه اول میرسید مستلزم راهکارهایی از نوع خود بود که به برخی از انها اشاره میشود.
وی افزود: این موارد شامل «توزیع ساعات درسی دوپایه بین دبیران شاغل بر اساس اولویت پر کردن ساعات موظف (تعدیل ساعات اضافه تدریس)»، «متناسب سازی تراکم دانشآموزی در کلاس با نیروی انسانی موجود تا شاهد افزایش کیفیت تدریس همزمان با تأمین ساعات موظفی تدریس دبیران باشیم» و «بازنشستگی عادی دبیران در طول سه سال» است.
نحوه اجرا در دوره متوسطه دوم
وزیر سابق آموزش و پرورش ادامه داد: بعد از سه سال نوبت به متوسطه دوم میرسید که طبیعتاً در طی این فرصت سه ساله با عبور از موج متوسطه اول به دوم، هر ساله تعداد قابل ملاحظهای از دبیران دوره دوم بازنشسته شده و عملا در کنار راهکارهایی این مشکل حل میشد.
تعدیل ساعات اضافه تدریس
وی گفت: کاهش تراکم دانشآموزی در هر کلاس راه را برای ساماندهی مناسب نیروی انسانی هموار میساخت، ضمناً باید افزود با ورود به دوره دوم متوسطه طبیعتاً با یک پارچه دیدن دوره متوسطه در دو دوره سه ساله به راحتی میتوان با انعطاف در شیوهنامه ساماندهی از تمامی دبیران متخصص با مدرک دانشگاهی لیسانس در هر دو دوره متناسب با توانمندیهای حرفهای بهره گرفت. فی المثل به طریق اولی میتوان در دوره گذر با فراهم آوردن مکانیزمهای ترغیبی از توان معلمان کار آزموده دبیرستانی در تدریس بیشتر دروس متوسطه اول که اکنون به سه پایه رسیده است، استفاده کرد.
فرافکنی
حاجیبابایی اظهار داشت: امروزه عدهای با طرح موضوعاتی غیر منطقی اما سفسطهآمیز سعی دارند بیتحرکی، فقدان تدبیر و مهمتر از همه سیاستهای القایی و دیکته شده از بیرون آموزش و پرورش را به زلف سند تحول بنیادین به ویژه اجرایی شدن «3-3-6» گره زده، چنین وانمود کنند که تمامی مشکلات حوزه نیروی انسانی حاصل استقرار نظام آموزشی جدید و انگشت اشاره متوجه گذشتگان است نه حال! اما با توجه به آنچه در بالا به آنها اشارتی رفت و به دلایلی که به آن خواهیم پرداخت. منشأ این سوال، مشکل و نابسامانی پیش آمده را باید جای دیگری جستجو کرد.
ریشه مشکل ساماندهی و بروز عوارض
وزیر سابق آموزش و پرورش افزود: ریشه مشکل از آنجا نشأت میگیرد که مدیران کنونی آموزش و پرورش گویا متعهد شدهاند که شتاب و آهنگ رو به رشد نظام آموزشی را در حین اجرای مأموریت اجرای سند تحول به شدت کند کرده و یک باره کاهش 300 هزار معلم را از پیکره فعال و مولد آموزش و پرورش در پوشش الفاظ فریبندهای مانند متناسب سازی، چابک سازی، اصلاح ساختار بودجهای، بهبود نظام حقوق و دستمزد معلمان، آن را عملی موجه جلوه دهند.
وی ادامه داد: در مقام تمثیل باید چنین نسخه پیچی برای آموزش و پرورش را به کار طبیبی تشبیه کرد که قصد دارد 30 درصد از وزن انسان خوش قامتی که فکر میکند وزن او اضافی است را به طور دفعی و ناگهانی بکاهد؛ بدیهی است تحمیل چنین خواستهای مساوی است با بروز عوارض طاقت فرسایی که هر یک به تنهایی میتواند سیستمهای مختلف بدن چنین انسانی را دچار اختلال کند.
حاجیبابایی اضافه کرد: چگونه انتظار است سیستمی مانند آموزش و پرورش که از سال 92 تا کنون که در آستانه سومین مهر قرار دارد، قریب به 100 نفر از آن بازنشسته شده یا در حال بازنشستگی است و تا همین الان اجازه استخدام و ورود به احدی را نداده است، از حال و روز خوبی برخودار باشد؟
وی تصریح کرد: آیا بهتر نبود به جای «کند کردن چرخ دانشگاه فرهنگیان در پذیرش دانشجو»، «کوچاندن اجباری معلمان از متوسطه به ابتدایی»، «الزام به جمع کردن مدارس روستایی کم جمعیت»، «بالا بردن تراکم کلاسی»، «امر به تعطیلی مجتمعهای روستایی که از احکام سند است». «کاهش کادر مدیریتی و پشتیبانی مدارس که مبارزه با جنگ نرم را تدارک میکنند»، «واگذاری حدود 1000 مدرسه به بخش خصوصی به قیمت بالابردن ناگهانی 3.5 درصدی دانشآموزان مدارس غیر دولتی در بیلان کار و استثمار کردن معلم روزمزد با دستمزد پایین»، «حذف و کاهش معاونین فناوری، مربیان پرورشی و قرآنی» و دهها کار این چنینی لااقل مجوز جذب 60 هزار معلم ابتدایی را در کارنامه کاری خود ثبت میکردند؟
حاجیبابایی افزود: مدام بر طبل تعدیل و کاهش نیروی انسانی کوبیده میشود و اصرار است به طرفة العینی 300 هزار معلم رسمی از گردونه آموزش و پرورش آن هم با اشتباهات محاسباتی و اعمال غیر کارشناسی جدا شود؛ آیا باید از چنین نظام آموزشی انتظار معجزه داشت؟ به نظر میرسد سند تحول و مظلومتر از آن نظام «3ـ3ـ6» مستمسک خوبی است تا رکود و فترت کاری، مطالبات بر زمین مانده از پاداش پایان خدمت معلمان، بیکاری، آلودگی هوای تهران، موضوع هستهای، 40 قول غیر کارشناسی غیر اجرایی مثل معاونت اقتصادی و سازمان رفاهی بدون مطالعه و نقشه راه تحریم اقتصادی و دیگر چیزها را متوجه آن ساخته و همواره برای فرار از پاسخگویی، انگشت اتهام به سوی آن روانه شود.
وزیر سابق آموزش و پرورش تأکید کرد: البته قرار بود بر حسب تقسیم کار صورت گرفته، دکترین تکراری واگذاری مدارس دولتی، احیای دوباره شرکتهای خدماتی این بار با رنگ و لعابی جدید برای جذب معلمان روزمرد دوره ندیده، خلأ کاهش 30 درصدی معلمان را پر کند که مجلس با تیزبینی و دور اندیشی لازم فعلا مانع واگذاری مدارس شده است؛ چگونه میتوان از رهیافت فعال شدن چرخه فعالیت شرکتهای خدماتی با حقوق ناچیز آنچنانی سخن از کرامت معلمان و ارتقا نظام آموزشی به میان آورد؟
تفکر معلم شکن بهنام بهره وری
حاجیبابایی با بیان اینکه باید مراقب بود زیرا این تفکر دیروز و امروز میانه خوبی با دانشگاه فرهنگیان نداشته و ندارد و با چرتکه مصرف انگارانه معتقد است «گرفتن دانشجو از مقطع دیپلم و خرج کردن برای او مصداق اسراف منابع است»، گفت: اما همین تفکر میگوید گشودن در بر روی شرکتهای نوین خدماتی، معلمان گزینش شده مؤسس با حقوق بخور و نمیر 500 هزار تومانی عین بهرهوری است.
نقشه راه کی رونمایی و اجرایی شد؟
وزیر سابق آموزش و پرورش ادامه داد: هفتاد درصد نقشه راه سند تحول برنامه درسی ملی، معلم و نیروی انسانی (دانشگاه فرهنگیان و نظام رتبه بندی است) که قبلا انجام شده و نیز اجرایی شده است و حتی نظام رتبهبندی برای اجرا به استانها ابلاغ شده است؛ چطور نقشه راه به طور مطلق اعلام میشود که رو نمایی شده است؛ پس در دو سال گذشته چه چیزی را سیاهنمایی میکنند؟ جای تعجب است وقتی شنیده میشود برخی از زیر نظامهای اصلی سند تحول که میتواند نشانه بارزی از تحول در نظام آموزشی تلقی شود و یا بر اساس اسناد بالا دستی از جمله نقشه جامع علمی میتواند ضامن تحکیم منزلت اجتماعی معلمان و ارتقا و بهبود معیشت آنان باشد در حدی تنزل مییابد که ترمیم حقوق عقب افتاده معلمان از قافله قانون مدیریت خدمات کشوری را به نام «نظام رتبه بندی» در بوق و کرنا میکنند.
وی بیان داشت: گاهی آن چنان از قدر و منزلت علمی و حرفهای معلمان میکاهیم که افزایش طبیعی فوقالعاده شغل معلمان را که باید وفق مقررات جاری قانون مدیریت اعمال و اجرایی شود را با منتی مضاعف به نام نسخه شفا بخش تحول به کام معلمان می چشانیم که اگر فردا روزی افاقه نکرد، طومار تحول را بپیچییم.
حاجیبابایی تصریح کرد: مخلص کلام آن است که اغلب مشکلات برخاسته از تعهد نوشته یا نانوشتهای که مسئولان را به آن پایبند ساخته است،"کاهش 300 هزار نفری معلم " است که همه سیاست های کاری آنها، از آن متأثر است.
تفسیر وارونه از ساماندهی منابع انسانی
وزیر سابق آموزش و پرورش گفت: این روزها در تمامی محافل کاری با سنگر گرفتن در پس اجرای نظام «3-3-6» یا توجیه پایین بودن میانگین حقوق و دستمزد معلمان، پاسخ مسئولین فعلی آموزش و پرورش یک کلمه بیشتر نیست «باید ساماندهی کرد» اما یک دنیا سخن در این واژه مستتر است، البته با تعبیر و تفسیری که منحصر به فرد بوده و نظام آموزشی را دیر یا زود با چالش مواجه میسازد، تفسیری وارونه و تحریف از ساماندهی شده است.
وی ادامه داد: امروز ساماندهی نیرو در آموزش و پرورش مترادف با «رقابت و سبقت گرفتن در واگذاری مدارس دولتی بیشتر به بخش خصوصی»، «بکارگیری معلم با دستمزد پایین بدون امنیت شغلی در پس فعال شدن دوباره شرکتهای خدماتی»، «بستر سازی برای جذب و ورود لشگری از بیکاران جویای کار، کم توقع و راضی به حقوق کم در قالب حق التدریس به اسم صرفه جویی در منابع مالی»، «به اضمحلال رفتن دانشگاه فرهنگیان یا تنزل جایگاه آن در حد یک مرکز آموزش قبل یا حین خدمت»، «کاستن از تعداد معلمان رسمی و دیگر کادر اجرایی مدرسه به قیمت بزرگ کردن خارج قسمت تقسیم تعداد دانشآموز بر معلم»، «افزایش تراکم دانشآموز در کلاس برای ثبت رکودهای 40 تا 45 نفر و بیشتر در کلاس»، «فشار بیشتر برای تعطیلی مدارس کم جمعیت و افزایش تعداد مدارس دو نوبته» و «بالا بردن نسبت دانشآموزان شاغل در مدارس غیر دولتی به قیمت کاهش مدارس استعدادهای درخشان ،نمونه دولتی و خلاصه قربانی شدن عدالت تربیتی و آموزشی» است.
پایان پیام/م
دیدگاه شما