به گزارش نافع، سی و سومین جشنواره فیلم فجر در حالی کلید خورد که انتقادات زیادی به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی برگزار کننده این جشنواره وارد شده بود.
با گذشت چند روز از آغاز جشنواره فیلم فجر، مراجع تقلید و بسیاری از علما نسبت به عملکرد وزارت ارشاد در این جشنواره تذکر داده و گلایه کردند؛ اما وزارت ارشاد به جای قبول کردن انتقادات بلافاصله بیانیه ای صادر کرد و خود را مبرا از همه انتقادات دانست.
علی جنتی در جمع خبرنگاران در این رابطه گفته بود که احساس میکنم مجموعههایی هستند که این دولت، دولت منتخب آنها نیست و دولت را قبول ندارند و به صورت سازمان یافته و حسابشده کانونهایی برای تبلیغات بر ضد این وزارتخانه تشکیل شده است.
وی همچنین با عبور بی تفاوت از کنار بخشی که بیشترین انتقاد را نسبت به وزارت فرهنگ و ارشاد به همراه داشت گفت: در حوزه سینما نیز ما بر طبق قانون عمل میکنیم و خودمان هم میدانیم برخی فیلمها قابل اکران نیستند.
جنتی ادامه داد: در حوزه موسیقی نیز رعایت همه موازین اخلاق، شرعی و قانونی شده است، بهگونهای که شعر یک کنسرت بررسی میشود، آهنگ آنهم بررسی میشود، با همه این حرفها، طی چند روز گذشته عدهای با اطلاعرسانی نامناسب، به مراجع، علما، ائمه جمعه و نمایندگان مجلس، اطلاعات غلطی میدهند که وزارت ارشاد مجوز تکخوانی برای خانمها صادر میکند.
با این حال سی و سومین جشنواره فیلم فجر نتوانست آن طور که شایسته یک جشنواره اسلامی در کشور است هنرنمایی کرده و موفقیت به دست آورد.
این جشنواره نه تنها نتوانست نمایش فرهنگ باشد؛ بلکه با گره خوردن به سیاست عرصه تبلیغات برای افرادی شد که اسناد خیانت آنها به کشور همچنان روی میز دادگاه ها است.
در همین راستا در مستند «آزاد راه» ساخته «محسن خانجهانی» و مصاحبه با «حجت» یکی از مدیران دوره هاشمی این گونه بیان مى شود: "همه چیز با قانون پیش نمی رود، چون ما سازمانهاى زورگو مثل سپاه و نیروهاى مسلح داریم که به راحتى همه قوانین را زیر پا می گذارند.
این مستند که به بررسى احداث آزاد راه تهران -شمال می پردازد حاوى نماهایى از مهدى هاشمى و محمد خاتمى است که سعی می کند به دروغ آسیبهای جدی مدیریت در جامعه را مرتبط با نیروهای مسلح بداند.
تمسخر مقاومت در من دیه گو مارادونا هستم!
در تعدادی از فیلم های این دوره از جشنواره نه تنها به مفاهیم اصلی جامعه ایرانی پرداخته نشده است بلکه با زیر سوال بردن این مفاهیم و آرمانهای ایرانی، اسلامی به تمسخر این آرمان ها پرداخته شده است
به عنوان مثال در فیلم "من دیه گو مارادونا هستم" ساخته "بهرام توکلى" به تمسخر مفهوم "مقاومت و ایستادگى" پرداخته می شود.
برخی از فیلم ها نیز با مفاهیم اجتماعی و در پوشش این مفاهیم موجی جدید فمنیستی، سوء استفاده از موقعیت ها، تخریب ارگانهای نظامی و نیروهای مسلح و ... را به نمایش گذاشتهاند.
در همین راستا "دوران عاشقی"ساخته "علیرضا رییسیان" با موضوع مشکلات زنان صیغه ای و زن دوم در برج میلاد اکران شد.
«دوران عاشقی» علیرضا رئیسیان فیلمی با زمینه خیانت و در همین فضا بود با المانهای تکراری عدم توجه مرد به زن و زن به مرد، المانهای تکراری صیغه و متعه، المانهای تکراری زنی که سر کار میرود و به خانهاش نمیرسد و المانهایی از این دست که گویا برای آن پایانی در سینمای ایران مفروض نیست.
البته «دوران عاشقی» علیرضا رئیسیان در فضای خانواده گامهایی برداشته و پیامهایی داده است بهویژه در پایان فیلم که از بخشش و غمض عین میگوید اما اینکه این پیام چقدر در بیننده اثر جدی داشته باشد جای سوال است.
هم چنین مستند"من میخوام شاه بشم" ساخته "مهدی گنجی" با بزرگنمایی مردسالاری در ایران و با القای مظلومیت شدید زنان ایرانی در خانواده به موضوع تضییع حقوق زنان ایرانی در برابر استبداد می پردازد.
فیلم "خانه دختر" ساخته "شهرام شاه حسینى" با رویکردى فمینیستى هم در جشنواره به نمایش درآمد؛ این فیلم از جمله ده فیلم سفارش شده توسط بى بى سى فارسى بوده است.
سمیرا دختری که در آستانه ازدواج قرار دارد، در شب عروسی میمیرد. این سادهترین روایتی است که از فیلمنامه پیچیده پرویز شهبازی میتوان گفت. اما همه چیز به همین سادگی نیست و پیرنگ اصلی سوژه ملتهبی است که نویسنده با آن تا حوالی خطوط قرمز میرود، مدتهای زیادی آنجا میماند اما از دایره خط قرمز بر میگردد.
دوشیزگی؛ خط اصلی فیلمنامه شهبازی است. خط اصلی که با مرگ سمیرا تا پایان ادامه پیدا میکند و با خودکشی سمیرا همچنان این مساله پنهان میماند اما سوال بی جوابی که پس از پایان فیلم در ذهن باقی میماند این است که نقش پدر سنتی و متعصب سمیرا در این ماجرا چیست؟، چرا پدر سیمرا از منصور(نامزد سمیرا) که مظنون اصلی در مرگ سمیرا است گذشت؟، و از سوی دیگر اصلا چنین موضوعی و نوع روایتی که فیلم نشان میدهد موضوع مبتلابه چند درصد از دختران جامعه امروز ایران است؟
در واقع این فیلم می خواهد بگوید اگر دختر و پسری برای زندگی به توافق رسیده اند و برای زندگیشان تصمیم می گیرند، انجام برخی امور و بردن دختر نزد پزشک تجاوز به حریم شخصی و خصوصی دختر است.
این فیلم در راستای پروژه بی بی سی برای بی اهمیت نشان دادن جلوههای عفاف در جامعه و تقبیح باکره بودن دختران هنگام ازدواج است.
مستند "فیه مافیه" ساخته "صادق داورى فر" به موانع و محدودیت هاى ساخت فیلم مستند از زندگى روحانیون مى پردازد؛ حجج اسلام احمد جنتى، محسن قرائتى، راشد یزدى، حسین انصاراىان و ... از جمله روحانیون مورد اشاره در فیلم هستند.
در فیلم «احتمال باران اسیدی» بازیگرجوان که معتاد است؛ ازطریق تماس تلفنی، خود را از سرداران سپاه معرفی کرده و درصدد اخذ نمایندگی داروهای تقویت جنسی در سوریه و لبنان است.
آموزش مصرف شیشه در عصر یخبندان
در ادامه شاهکار های جشنواره فیلم فجر در حوزه اخلاق، فیلم "عصر یخبندان" با موضوع اصلی خیانت زن به شوهر اقدام به زیر سوال بردن ساختارهای قانونی نظام جمهوری اسلامی کرده است.
همچنین در این فیلم با مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی اقدام به ترویج و قبح شکنی این موارد کرده است که در فیلم "عصر یخبندان" جزییات دقیق مصرف شیشه به نمایش گذاشته می شد.
«عصر یخبندان» مصطفی کیایی نیز در تم خیانت است البته نوع بیان فیلم از خیانت به مراتب متفاوتتر از «دوران عاشقی» است هم برای منفور نشان دادن خیانت تلاش میکند و هم خیانت را تعمیم نمیدهد اما به دلیل پرداختن بیش از حد خیانت همسر به شوهر و شوهر به همسر نمیتوان به راحتی از کنار تم فیلم کیایی گذشت.
خیانتی که تنها راه حلش آن است که مردم در عصر یخبندان این روزهای ایران معاصر با وجود انبوه تیغهای خارپشتها در کنار هم بخوابند و خود را معطل دادگاه و دستگاه قضایی نکنند.
«عصر یخبندان» کیایی البته از این بعد که به دغدغهای به نام «آقازادگی» میپردازد و پس از «خط ویژه» که به آقازاده پول پرست پرداخت اینک به آقازاده شهوتپرست میپردازد جایگاه مناسبی دارد.
البته در اتمام پروژه عصر یخبندانی جشنواره فیلم فجر، "کیوان کثیریان" از اعضاى انجمن منتقدین که معرفى عوامل فیلم "عصر یخبندان" را به عهده داشت، اقدام به تمسخر جشنواره عمار و مقاومت کرد که این موضوع جای تذکر عوامل این جشنواره به وی را دارد.
برخی از فیلم ها در این دوره از جشنواره فیلم فجر با تقلید کورکورانه از سبک های فیلم های غربی و ترکیهای، به صورت کاملاً مشخص و علنی به دنبال تطهیر عشقهای مثلثی بوده و این نوع از عشق را نه تنها مذموم ندانسته، بلکه به صورت علنی تبلیغ می کنند.
در همین راستا فیلم "یک سیب هم براى تو" آخرین ساخته "سیروس الوند" که در بخش خارج از مسابقه جشنواره به نمایش درآمده است، با الگوگیرى از سریالهاى ترکیه اى به روایت عشق هاى چندضلعى می پردازد.
یکی از منتقدان درباره این فیلم مینویسد: «این سیب هم برای تو» فارغ از منطق روانشناختی در قالب تیپسازیهای کلیشهای به طرح کاراکترهایی میپردازد که در یک مثلث عشق و انتقام درنهایت میخواهد شدت وفاداری زنانه را به نامردیهای مردانه به رخ بکشد.
وی همچنین افزوده است: بازیهای فیلم تصنعی، شخصیتهای تیپیکال و سطحی و در نهایت قصهای که یک فیلمفارسی شیک است و به جای متاثر کردن تماشاگر موجب خنده او میشود چیزی برای منتقدان به جا نمیگذارد تا درباره آن بیشتر بنویسند.
فیلم "چهارشنبه19 اردیبهشت" ساخته "وحید جلیلوند" با ارائه روایتى تلخ از وضعیت بغرنج اقتصادى مردم ایران، سعى در القاى فلاکت اقتصادى و اجتماعى اکثریت جامعه دارد.
هرچند شهرام خرازیها منتقد سینما این فیلم را یک فیلم جسورانه می داند اما برخی از منتقدان معتقدند که سیاه نمایی بیش از حد در این فیلم بیش از حد موجود در جامعه است و از واقعیت های اصلی جامعه تا حد زیادی فاصله دارد.
فیلم "تگرگ و آفتاب" از تولیدات بنیاد سینمایى فارابى که در ژانر دفاع مقدس به نمایش درآمد با واکنش منفى اهالى رسانه مواجه شد.
این فیلم بنا بر اذعان علنى سازندگان آن اقتباسى از داستان "داش آکل" صادق هدایت بود.
کریمی در یک چرخش ناگهانی، دست به ساخت فیلمی ایدئولوژیک زده... کریمی، داستان داش آکل صادق هدایت را به فضای حاجی سیدی و سبک کلیشه ای فیلم های جبهه ای دهه شصت برگردانده.
در میان همه این عقب گردها، استفاده از المان های اروتیک مثل صحنه آهسته افتادن چادر دختر و بعد پاشیدن آب روی شیشه، در تصویرسازی عشق کاراکتر اول فیلم که فردی مومن و فرشته مانند معرفی شده، واقعا ناهمگون و عجیب است و خنده حاضران را در پی دارد.
«تگرگ و آفتاب» فیلمی به نام دفاع مقدس است که برای اولین بار تماشاچیان جشنواره در برج میلاد آنچنان کسل شده بودند که منتظر پایان هر چه سریعتر آن بودند.
اقتباسی از داستان «داش آکل» صادق هدایت که گویا رضا کریمی که میخواسته فیلمی درباره دفاع مقدس بسازد از میان 8 سال دفاع مقدس هیچ داستان جذابی پیدا نکرده که آن را بسازد؛ نه در آوارگی مردم جنگزده نه در فتح خرمشهر نه در هزاران هزار حادثه ریز و درشت 8 سال زندگی یک ملت زیر فشار جنگ و تحریم سوژهای یافت مینشود و باید به سراغ «داش آکل» رفت!
معلوم نیست سازندگان به واقع در میانه چه زیست بومی قرار داشتهاند که حتی یکی از دهها کتاب خاطره منتشر شده از دفاع مقدس را مرور نکردهاند تا به سوژه بهتری دست یابند.
البته این فقط مربوط به فیلمهای دفاع مقدس این دوره جشنواره نیست و نمیدانیم جدایی ادبیات از سینما و یا دنبال لقمه سریع الهضم بودن سینماست که موجب شده این چنین یکی از مهمترین ژانرهای سینمای ایران به محاق برود.
فیلم مستند "بختک" ساخته "محمد کارت" و به تهیه کنندگى "رامبد جوان" با پرداختن به زندگى سه نسل از زنان بیوه شیرازى، به چالش هاى قانونى ثبت هویت کودکان حاصل از ازدواج هاى صیغه اى مى پردازد.
حاشیههای گشت ارشادی جشنواره فیلم فجر
در حالى که در ادوار گذشته جشنواره، تنها ویژه نامه هاى سینمایى اجازه توزیع رایگان در محل برگزاری جشنواره را داشتند، امسال شماره عادى روزنامه مردمسالارى اجازه توزیع رایگان در کاخ جشنواره را یافته است.
برخلاف چند سال گذشته که با حضور گشت ارشاد نسبت به وضعیت حجاب برخى میهمانان جشنواره حساسیت وجود داشت، در جشنواره امسال و در غیاب گشت ارشاد هنجارشکنى هاى بسیارى به لحاظ ظاهر حاضرین در کاخ جشنواره دیده مى شود.
برخى بانوان حاضر در کاخ جشنواره، بدون توجه به قرار داشتن در محیط عمومى، اقدام به دست دادن و رو بوسى با آقایان می کنند که این رفتارهای خارج از عرف در حال تکرار شدن است.
همچنین برخی از خانم های حاضر در برج میلاد که حجاب نامناسبی دارند اقدام به گرفتن عکسهای سلفی در محل سالن می کنند.
یکی از نگات قابل تأمل در این دوره از جشنواره فیلم فجر هم اجرای کنسرت زنده خواننده زن معروف در این جشنواره بود که به طور تک خوانی به اجرا پرداخت.
نگاهی به برنامه ریزی موسیقی فجر نشان می دهد که 7 گروه از خوانندگان زن در فرهنگسرای نیاوران به روی سن رفتند؛ هر چند اعلام شده است که این اجراها ویژه بانوان بوده، اما در موارد مختلفی دیده شده است که اجراها از میانه آن به صورت مختلط ادامه یافته است.
مسیری که وزارت ارشاد در جشنواره فیلم فجر در پیش گرفته است نه تنها در مسیر سینمای انقلابی نیست، بلکه به سرعت در قهقرای خروج از چهارچوب اسلامی پیش میرود.
انتهای پیام/ح
دیدگاه شما