وضعیت آب و هوای همدان

خبرگزاری علم و فناوری

**

تاریخ : سه شنبه 31 تير 1393 ساعت 08:39   |   کد مطلب: 8524
آیا راه گریزی هست؟!
در فراز و نشیب های زندگی رمز آلود و پیچیده امروز، زیاد می شنویم و می بینیم پدیده های ناخوشایندی را که نام اظطراب، فشارهای روانی و افسردگی بر روی آنها نهاده اند و در هر کوی و برزن و محفل بزرگ و کوچک شکوه های فراوانی از آنها به گوش می رسد.
 وحیدی الوندی در یادداشتی نوشت، امروز مساله غریبی است اگر کسی ادعا کند که هرگز با فشارهای مشقت آور روحی دست و پنجه نرم نکرده و بی حوصلگی، کسالت و اندوه درونی را تجربه نکرده است.
اگر چه فراز و نشیب، مرارت ها و مشکلات بخشی طبیعی از زندگی افراد در جوامع بشری محسوب می شوند اما به نظر می رسد بخشی از جامعه کنونی، اندکی بیشتر از میزان طبیعی خود را اسیر هجوم افکار منفی و فشارهای روانی می دانند.
کم حوصلگی ها و آشفتگی های درونی حتی اگر به زبان هم نیایند، در رفتارهایی مانند تضییع حقوق آشکار دیگران، بی تفاوتی نسبت به امور سایر افراد جامعه، پرخاشگری و عصبانیت و قانون گریزی و بی تعهدی در قبال وظایف خود و همچنین منفعت طلبی های خرد و کلان جلوه گر می شوند.
روشن است که جامعه کنونی ما به فراخور توانمندی ها و شرایط زمانی از توسعه و پیشرفت های قابل تاوجهی در عرصه رفاهیات زندگی و همه چیزهایی که قرار است جوامع بشری را به رفاه و آسایش برسانند برخوردار است.
خانه های محقر گلی به مجتمع های پر رنگ و لعاب و زیبای ساختمانی و ماشین های قدیمی به خود روهای پیشرفته و مدرن امروزی تبدیل شده اند و حواشی زندگی اجتماعی از نوع خوراک، پوشاک، تعامل های اجتماعی و ارتبطات مجازی اطلاعاتی، روز به روز مدرن تر شده و در دسترس قرار گرفته اند اما آنچه کمرنگ شده، مقوله آرامش و احساس آسایش عمومی است.
پیشرفت های مادی و جلوه های رفاهیات بشری افزون از گذشتنه شده اما این پیشرفت ها، همه آن چیزهایی نیستند که انسان ها برای رسیدن به آرامش و احساس خوشبختی به آن نیاز دارند.
اگر کمی انصاف و تامل را چاشنی اندیشه های خود کنیم، خواهیم دید که ریشه بسیاری از روان پریشی ها، فشارهای افسار گسیخته و مرارت بار روحی و روانی در اجتماع، کمرنگ شدن روحیه مهر ورزی، عطوفت فراگیر و افزایش منفعت طلبی های متکبرانه، از نوع اندیشه و رفنتارهای فردی و اجتماعی خود ما سرچشمه می گیرد.
نکته قابل تامل اما این است که هر کدام از ما زبان به نقد برنده رفتار و نوع عملکرد دیگران می پردازیم اما از نقش آفرینی خود در این گونه پدیده های ناخوشایند اجتماعی غافل هستیم.
امروز به رغم افزایش روحیه امید، آرامش و انگیزه در بخش های متنوع جامعه، باید بپذیریم که بخشی از اجتماع نیز گرفتار دوری از آموزه های فطری و باورهای اصیل و اعتقادات ریشه دار دینی شده اند که نتیجه آن، بروز و ظهور دزدی های مدرن، خرافه گرایی های نوین، کلاهبرداری های متشخصانه و خود بینی، خود محوری و جاه طلبی های یکه تازانه شده است.
بدون آنکه بخواهیم فضایی پر تنش و سرشار از اظطراب و نا امیدی از فضای کنونی جامعه ترسیم کنیم باید برای مقابله با این گونه معضلات و ناهنجاری های پیش رونده و پنهان که قابلیت فراگیری و گسترش دارند، به صورت ریشه ای تدابیر کاربردی و اثر گذار بیندیشیم.
به راستی چرا در گذشته های نه چندان دور، به رغم وجود فقر اجتماعی گسترده، نبود بسیاری از حداقل های زندگی های امروزی و مشقات فراوان کاری بسیاری از مردم طعم آرامش، نشاط و امید به زندگی را با جان و دل خود می چشیدند اما امروز در پس چهره های رنگ و لعاب دار و پر زرق و برق، روح و روانی آسیب دیده، زخمی و رنج کشیده نمایان می شود.
گرچه پاسخ این سوال را باید در علل مختلف در عرصه های متنوع جستجو کرد و به دنبال یک پاسخ جامع بود اما آنچه بیشتر از هر مقوله دیگر ذهن انسان را به خود جلب می کند، کمرنگ شدن اعتقادات قلبی و ایمان و تقوای جمعی است که در رفتارهای فردی و اجتماعی بخشی از افراد بروز خارجی پیدا کرده و آرامش پایدار، برخورداری از روحیه شادی، نشاط، امید به زندگی و خوشبختی را به بهای دست یابی به جلوه های ظاهری و رفاهیات مادی از دست داده اند.
در واقع بسیاری از ما برای رسیدن به آرامش، آسایش و راحتی تمامی اوقات زندگی خود را به تلاش های پردامنه ای اختصاص داده ایم که بر خلاف انتظار آرامش حقیقی را از ما گرفتاه اند.
امروز تعداد دفعاتی که هر کدام از ما احساس غم و اندوه درونی او را بی تاب کرده و تلخ کامی، آشفتگی و پریشان حالی را برای او به ارمغان آورده و دلیل آن را به درستی نمی داند، کم نیست. غافل از آنکه وقتی روحیه عبودیت، تقوای جمعی و انصاف و حقیقت خواهی از میان جمعی رخت بر بست چه بخواهیم و چه نخواهیم نفس کشیدن در این فضای غبار آلود و آمیخته با دروغ، ریا، نیرنگ و عصیان سخت خواهد شد و نتیجه آن فشارهای روحی و روانی و نگرانی هایی می شود که به زعم خود دلیل مشخصی برای آنها پیدا نمی کنیم.
آنچه امروز جامعه ما مشتاقانه خواهان آن است، تقویت روحیه امید، نشاط، پویایی و انگیزه است و این اهداف مطلوب محقق نمیب شوند مگر با عزم و ارده ای همگانی به منظور حرکت جامعه به سوی راه و روش مطابق با فطرت الهی خود.
این یک حقیقت روشن و غیر قابل انکار است که اگر ارتباط با خالق هستی به عنوان منبع زوال ناپذیر و مانای آرامش پایدار به واسطه عصیان، سرکشی و اصرار بر گناه، ضعیف و تخریب شود، جامعه دچار افسردگی، کسالت و پسرفت خواهد شد و چیزی جز سقوط، انحطاط و رکود و ایستایی در انتظار چنین جامعه ای نخواهد بود.
مقصود از بازگشت به مسیر فطرت الهی جامعه، بر دوش کشیدن تکلیف های خارج از تاب و توان هر فرد نیست اما مشکل اینجاست که بسیاری از ما همان مقدار کاری که در این راستا از ما ساخته است را دریغ می کنیم و به فراموشی می سپریم و به نوبه خود به رنگ باختن روحیه آرامش و امید در جامعه کمک می کنیم.
اگر می خواهیم گامی به سوی اصلاح جامعه خود بر داریم اول از همه باید از خود آغاز کنیم و به یاد بیاوریم سخن یکی از اندیشمندان بزرگ را که عنوان می کند: همه در فکر این هستند که جهان را تغییر دهند، افسوس کسی در این فکر نیست که خود را تغییر دهد.

دیدگاه شما