قسمت هایی از کتاب “فرهنگ مهاجم، فرهنگ مولد” نوشته ی آقای جلال رفیع:
- روزی مشرف شده بودیم به حرم امام رضا (علیه السلام) و با یکی از مسئولان درباره ی موقوفات حرم صحبت می کردیم. یکی از واقفین اموال و املاکی را وقف کرده بود برای تعویض نعل اسب و الاغی که زوار حرم، سوار بر آن از راه دور به زیارت می آیند… اتفاقا برعکس تصور کسانی که ممکن است واقف را در عصر خودش هم آدم عقب مانده ای تصور کنند، وی به نظر من آدم بسیار هوشمند و مبتکر و زمان شناسی بوده است. چرا؟ زیرا به مقتضیات زمان و مکان توجه داشته و مشکل زوار را می دانسته و … .
…واقف دیگری، اموال و املاکی را وقف کرده بود برای اطعام اشراف و اعیان شهر در آستان قدس رضوی، به طریقی که البته با شان طبقه ی اعیان و اشراف سازگار باشد! دوستان می گفتد: فتوا این است که باید حتما به نظر واقف عمل شود. منتهی از حضرت امام رضوان الله علیه نقل کرده اند که گفته اند: لکن در جمهوری اسلامی اعیان و اشرافش بسیجی ها و رزمنده ها و جبهه رو ها هستند و به این ترتیب می شود هم به نظر واقف عمل کرد و هم موقوفات را به حلقوم طاغوتی ها یا سرمایه داران بزرگ و مرفهین بی درد واریز نکرد!
- چرا عرف جامعه ی ما چنین است که اگر بر روی تابلوی بزرگی مثلا عبارت ((بیمارستان یا کتابخانه حضرت آیت الله ا…)) را یخوانند، آن را طبیعی تلقی می کنند ولی اگر بر روی همان تابلو مثلا عبارت ((مجتمع سینمایی وابسته به حوزه علمیه ی…)) را بخوانند، زبان به طنز می گشایند؟
- متاسفانه حتی در ذهن برخی یا بسیاری از علما و فقهای ما نیز این موضوع هنوز کاملا به اصطلاح جا نیافتاده است که امور خیریه و عام المنفعه برای مسلمین، فقط ساختن بنای بیمارستان و کتابخانه و مسجد نیست. البته این ها هم هست، اما مثلا مجتمع سینمایی ساختن هم هست! مرکز آموزش قصه نویسی و رمان نویسی هم هست!
- «لا ینتشر الهدی الا من حیث انتشر الضلال(۱)»
۱- هدایت انتشار نخواهد یافت، مگر از آنجا که گمراهی انتشار یافته است. عالم ربّانی، مرحوم سید شرف الدین / مجله حوزه، شماره ۳۹، مرداد و شهریور، ۱۳۶۹ ش.
دیدگاه شما