به گزارش نافع، دکتریدالله جوانی در یادداشت خود نوشت: در اين رزمايش با به كارگيري بخشي از تجهيزات و سلاحهاي پيشرفته، موشكهاي دقيق و نقطهزن و اجراي تاكتيكهاي نوين عملياتي در حوزه دريا، ساحل و زمين از سوي رزمندگان سپاه اسلام، پيامهاي روشن و قاطعي از سوي ملت ايران و جمهوري اسلامي براي جهانيان صادر شد.
پيامهاي اين رزمايش براي دشمنان ملت ايران و ديگر ملتهاي استقلالطلب و آزاديخواه منطقه توليد نگراني و دغدغه و براي دوستان و متحدان جمهوري اسلامي و مردم منطقه ايجاد اميد و تقويت روحيه براي رسيدن به آيندهاي درخشان ميكند.
سردار جعفري، فرمانده كل سپاه پاسداران، پيام كلي و اوليه اين رزمايش را اينگونه بيان ميدارد: «پيام اين رزمايش بازدارندگي است؛ از اينكه ديگران حواسشان را جمع كنند و پيرامون حريم امنيتي جمهوري اسلامي اقدام نكنند. ما خودمان را مدافع امنيت تنگه هرمز ميدانيم و اين را در اين رزمايش به دنيا نشان داديم.»
فرمانده سپاه در استدلال براي پيام بازدارندگي رزمايش با توصيف رزمايش و سلاحها و تجهيزات مدرن و تاكتيكهاي جديد به كار گرفته شده در آن ميگويد: «اين فناوريهاي پيشرفته امروز ما وقتي با نيروي ايمان ما مخلوط ميشود قدرت بينظيري را ايجاد ميكند. البته ما دلمان نميخواهد اين را به امتحان واقعي بگذاريم، اما اگر چنين وضعيتي پيش بيايد قطعاً منطقه درياي عمان، تنگههرمز و خليج فارس، در تسلط كامل نيروي دريايي سپاه خواهد بود.»
برخي از رسانههاي خبري جهان، پيام بازدارندگي رزمايش را دريافت و در بازتاب رزمايش، طي تحليلها و تفسيرهايي، بر اين پيام تأكيد كردند. به عنوان مثال رسانههاي روسي مانند ايتارتاس، با بازتاب رزمايش پيامبر اعظم 9 سپاه، اعلام كرد: «ايران پيشرفتهترين نيروي دريايي منطقه خاورميانه را دارد كه امكان دفاع از مرزهاي دريايي اين كشور را فراهم ميكند.»
از اولين پيامدهاي اين پيام كلي رزمايش غيرمعتبر ساختن تهديدهاي نظامي امريكا عليه جمهوري اسلامي ايران است. واقعيت آن است كه امريكاييها با تكرار تهديدهاي خود عليه ملت ايران، ناخواسته عظمت و اقتدار ملت ايران را آشكار و ضعف و ناتواني خود را براي برخورد نظامي با جمهوري اسلامي برجسته ميسازند.
مقامات امريكايي كه در توهم دوران امپراتوري گذشته به سر ميبرند، هر از چندي طوطيوار جملاتي را تكرار ميكنند، لكن غافل از پيامدهاي سخنان نسنجيده خود و خسارتهاي اين ادبيات براي ايالات متحده هستند. به تازگي آقاي جان كري، وزير امور خارجه ايالات متحده، در نشست كميته روابط خارجي سنا گفته است: «هيچ گزينهاي از روي ميز خارج نشده، چه تحريم چه گزينه نظامي.»
وي همچنين در گفتوگو با شبكه العربيه با اشاره به مذاكرات هستهاي و آينده اين مذاكرات ميگويد: « اگر ايران به توافق هستهاي پايبند نباشد و آن را نقض كند، گزينه نظامي فوري بازخواهد گشت!»
اين سخنان اگر در چارچوب عمليات رواني نباشد و مبتني بر نوعي باور بيان گردد، نشان ميدهد كه مقامات ايالات متحده تا چه اندازه از درك ماهيت تحولات در غرب آسيا عاجز و ناتوان ميباشند. اين نوع ادبيات نشان ميدهد كه امريكاييها تا پيدا كردن يك درك و فهم منطبق با واقعيت از سه پديده انقلاب اسلامي، جبهه مقاومت با محوريت جمهوري اسلامي و بيداري اسلامي نشئت گرفته از انقلاب اسلامي، فاصله بسيار دارند.
امريكاييها بايد بدانند تا زماني كه شناخت و تحليل درستي از اين پديدهها پيدا نكنند و بر اساس انگارههاي خودساخته از واقعيت و بر اساس نوعي واقعيتپنداري اقدام به سياستگذاري، طرحريزي و عمليات نمايند، جز شكستهاي سنگين و مفتضحانه چيز ديگري نصيبشان نخواهد شد. غربيها و خصوصاً امريكاييها، بايد بدانند كه روند تحولات در منطقه به گونهاي است كه زمان حضور چندصد ساله آنان در غرب آسيا پايان يافته است. غرب بايد بپذيرد و تسليم اين واقعيت گردد كه دوران سيادت و تسلطش بر خليج فارس و كشورهاي منطقه پايان يافته و اين دوران سپري شده، هرگز قابل تمديد نيست.
آري، يكي از جلوههاي بسيار زيباي پيچ تاريخي در پيش رو در منطقه غرب آسيا و به ويژه در خليج فارس و تنگه راهبردي هرمز به زودي نمايان خواهد شد. از مختصات اين پيچ تاريخي، بازگشت حاكميت بر منطقه به دست ملتهاي منطقه و پايان مداخله نيروهاي بيگانه در اين منطقه است. به اعتقاد نگارنده پيام اصلي رزمايشهاي جمهوري اسلامي در خليج فارس، تنگه هرمز و درياي عمان و خصوصاً پيام اصلي رزمايش پيامبر اعظم (ص) 9 سپاه در روزهاي اخير در همين مطلب نهفته است. بررسيهاي تاريخي سرزمين كهن و با سابقه تمدني ايران، نشان ميدهد كه ايرانيان براي يك دوران طولاني، قدرت برتر منطقه بوده و داراي حاكميت تاريخي بر خليج فارس بودهاند.
بعد از ورود اسلام به ايران، اين برتري ادامه يافت و دريانوردان ايراني و عرب، از خليج فارس به درياهاي سراسر جهان رفت و آمد داشته و تجارت در اين منطقه با فعال بودن مردم بومي رونق بسيار داشت. در دوره امويان و عباسيان كه صنعت كشتيسازي و دريانوردي به رشد خوبي رسيده بود، ايرانيان ادارهكنندگان اصلي امور دريانوردي بين خليج فارس و چين بودند و در همين دوران بود كه اسلام از راه آبي و عمدتاً از طريق تجار و دريانوردان ايراني به چين راه يافت و در اين مسير گروههايي از مردم در كشورهاي هند، مالزي، اندونزي و تايلند به اسلام گرويدند.
اما به دلايل گوناگون و با گذشت زمان، شرايط در اين منطقه راهبردي جهان، به ضرر ملتهاي منطقه تغيير كرد و با ورود كشورهاي اروپايي سلطهگر، اين قدرتهاي فرامنطقهاي بودند كه امور تجارت و ترتيبات امنيتي اين منطقه را به دست گرفتند. تسلط كشورهاي اروپايي بر ملتهاي منطقه، در پرتو قدرت نظامي، خشونت و كشتار و چپاول و غارت بود.
اولين تجاوز و قتل و غارت از سوي پرتغاليها رخ داد. پرتغاليها در سال 1506 ميلادي با فرماندهي شخصي به نام «آلفونس دالبوكرك» همراه با دستهاي از كشتيهاي جنگي وارد خليج فارس شدند و به جزيره هرمز و جزاير ديگر ايراني يورش بردند، سواحل مسقط را مورد هجوم قرار دادند و با گلولهباران مسقط و كشتار فراوان بر مردم بومي مسلط شدند. اينگونه پاي كشورهاي اروپايي به منطقه و خليج فارس باز شد و كشورهاي سلطهگر اروپايي، هر كدام براي دورهاي به قدرت برتر در خليج فارس تبديل شدند. پرتغاليها، انگليسيها، هلنديها و فرانسويها هر كدام در دورهاي قدرت اصلي و تعيينكننده امور در خليج فارس بودند و در نهايت انگليسيها پس از جنگ دوم به دليل ضعف و ناتواني جاي خود را به امريكاييها دادند.
دليل اصلي حضور و مداخله قدرتهاي غربي در خليج فارس و كشورهاي منطقه، ضعف و ناتواني ملتهاي منطقه در دفاع از خود بوده است. رزمايش سپاه در تنگه هرمز نشان داد كه جمهوري اسلامي به يك قدرت منطقهاي تبديل شده و قادر است از امنيت منطقه و منافع ملتهاي منطقه در برابر هر تجاوز خارجي دفاع كند و اين قدرت، نويدبخش آينده درخشان ملتهاي منطقه است.
دکتر یدالله جوانی
انتهای پیام/ح
دیدگاه شما