وضعیت آب و هوای همدان

خبرگزاری علم و فناوری

**

تاریخ : چهارشنبه 15 مهر 1394 ساعت 20:15   |   کد مطلب: 16620
به بهانه 15 مهر سالروز تولد سهراب سپهری
آب را گل نکنیم، یاد سهراب بخیر!
سهراب سپهري يكي از شناخته شده‌ترين و پرخواننده‌ترين شاعران مدرن ايران است كه شعرهايش به انگليسي، فرانسوي، اسپانيايي و ايتاليايي ترجمه شده‌است.

به گزارش نافع، سهراب سپهري 15 مهر 1307 در كاشان به دنيا آمد. او يكي از شناخته شده‌ترين و پرخواننده‌ترين شاعران مدرن ايران است. شعرهاي او به زبان‌هايي همچون انگليسي، فرانسوي، اسپانيايي و ايتاليايي ترجمه شده است. سپهري پس از اخذ ديپلم در كاسان به تهران آمد و در دانشكده‌ي هنرهاي زيبا مشغول تحصيل شد. سهراب، نخستين مجموعه شعر خود را كه شامل اشعار نيمايي او بود؛ به نام مرگ رنگ در 1330 منتشر كرد. در سال 32 از دانشكده‌ي هنرهاي زيبا فارغ‌التحصيل شد، در چند نمايشگاه نقاشي شركت كرد و نيز، دومين مجموعه شعر خود را به نام زندگي خواب‌ها منتشر كرد...

سپهري كه از مهر 1340 شروع به تدريس در هنركده‌ي هنرهاي تزييني تهران نموده بود، در اسفند همين سال از مشاغل دولتي كناره‌گيري كرد. در همين سال، سپهري، دو فتر شعر آوار آفتاب و شرق اندوه را به چاپ رساند. آثار ادبي ديگر او عبارتنداز: منظومه‌ي صداي پاي آب، منظومه‌ي مسافر، مجموعه شعر حجم سبز، ما هيچ ما نگاه و كلياتي از اشعارش كه در سال 1356 و با نام هشت كتاب منتشر شد.

سپهري برنده‌ي جايزه‌ي اول هنرهاي تزييني براي آثار نقاشي‌اش در 1339 شد. درعين حال او نشان ويژه بابت نمايش آثارش در جشنواره‌ي بين‌المللي نقاشي در فرانسه، دريافت كرد. سهراب سپهري نقاشي‌هايش را در گالري‌هاي گروهي و انفرادي بسياري در تهران، برزيل، نيويورك، لوهار فرانسه و برخي كشورهاي ديگر به نمايش گذشت.

اين شاعر و نقاش خلاق و شوريده در اول ارديبهشت 1359 و در سن 52 سالگي در اثر ابتلا به بيماري سرطان خون در بيمارستان پارس تهران درگذشت.

 

آب را گل نکنیم

در فرودست انگار، کفتری می‌خورد آب
یا که در بیشه دور، سیره‌یی پر می‌شوید
یا در آبادی، کوزه‌یی پر می‌گردد

آب را گل نکنیم
شاید این آب روان، می‌رود پای سپیداری، تا فرو شوید اندوه دلی
دست درویشی شاید، نان خشکیده فرو برده در آب

زن زیبایی آمد لب رود
آب را گل نکنیم
روی زیبا دو برابر شده است

چه گوارا این آب
چه زلال این رود
مردم بالادست، چه صفایی دارند
چشمه‌هاشان جوشان، گاوهاشان شیرافشان باد
من ندیدم دهشان
بی‌گمان پای چپرهاشان جا پای خداست
ماهتاب آن‌جا، می‌کند روشن پهنای کلام

بی‌گمان در ده بالادست، چینه‌ها کوتاه است
مردمش می‌دانند، که شقاق چه گلی است
بی‌گمان آن‌جا آبی، آبی است
غنچه‌یی می‌شکفد، اهل ده باخبرند

چه دهی باید باشد
کوچه باغش پر موسیقی باد
مردمان سر رود، آب را می‌فهمند
گل نکردندش، ما نیز
آب را گل نکنیم

پایان پیام/م.ت

دیدگاه شما