مردم با خرید لباس و حتی وسایل نو، به هر نحوی گرد و غبار از وسایل کهنه می‌زدایند و به استقبال بهار و فصل نو می‌روند.

با قلم و کاغذ همراهان همیشگی، گشتی دو ساعته را با مردم همدان، شهروندانی از پایین تا بالای شهر همراه شدم، مردم از حال و هوای این روزهای بازار گفتند، از گرانی ها، از خالی بودن جیب ها اما بودن هایی که نمی شود نباشند حتی آن کسانی که با سیلی صورتشان را سرخ می کنند.

هر چند به گفته مردم فشار گرانی‌ها کمر خانوارهای زیادی را خم کرده اما شوق خرید برای مردم، خیابان‌های اصلی را مملو از جمعیت کرده است.

رضا احدیان یکی از شهروندان همدانی است، که از کیفیت پایین کالاها گلایه مند است، او می‌گوید: قیمت برخی کالاها شاید در مقایسه با سایر بخش‌ها تا حدودی مناسب باشد، اما کیفیت کالاها خیلی پایین است.

او ادامه می دهد: متاسفانه با توجه به گرانی و بالا بودن قیمت‌ها نتوانسته ام خریدم را تکمیل کنم، افزایش قیمت‌ها و از طرفی کیفیت پایین کالاها موجب شده تا از خرید دلسرد شوم.

این فرهنگی بازنشسته اضافه کرد: افزایش قیمت انواع کالاهای ضروری، قدرت خرید مردم را کاهش داده و سودجویان نیز در سایه کمرنگ نظارت مسئولان نرخ‌هایی ارائه می‌کنند که با بودجه مردم همخوانی ندارد.

مینا توکل طلب دیگر شهروند همدانی است، او صحبت خود را با  گرانی آجیل آغاز می کند و می گوید: باید کم کم منتظر حذف آجیل از سبد خرید شب عید باشیم.

او اظهار داشت: مردم آن قدر نیازها و خریدهای مهم تر و جدی‌تری دارند که با این وضع درآمدها و بالا بودن قیمت‌ها نوبت به خرید آجیل نمی‌رسد.

این خانم خانه دار با ناراحتی ادامه می دهد: این روزها ذوق و شوق خرید و بازارگردی هم از بین رفته و با دیدن قیمت‌ها و نگاه به کیف پول، در نهایت دست خالی باید به خانه برگشت.

او اضافه می کند: انگار مردم هم دیگر عادت کرده اند به این گرانی ها، دوره ای شده که دیگر دخل و خرجمان اصلا همخوانی ندارند.

احمد زارعی هم که با فرزندش به بازار آمده، با ما هم صحبت می شود، او می گوید: شرایط به گونه‌ای است که هنوز نتوانسته ام لباس با قیمت مناسب برای فرزندم بخرم.

او ادامه می دهد: فکرش را بکنید، با یک کارت عابربانک پر به بازار می‌ آیی و وقتی به خانه برمی‌گردی چیزی ته جیب‌مان باقی نمی‌ماند.

آقای زارعی با لبخند اضافه می کند: این خاصیت بازارگردی‌های شب عید است.

هاشم سلطانی فر و مهرانگیز تقوایی هم که سن و سالی از آنها گذشته از نوروزهایی که پشت سر گذاشته اند، می گویند، آقای سلطانی می گوید: آن چه همیشه در بازار شب عید انتظار می رود شلوغی بازار و خرید و شور و شوق است که در زمان قدیم بوده است اما دیگر از آن ولوله ای که در شهر وجود داشت خبری نیست.

خانم تقوایی هم در ادامه صحبت های همسرش می گوید: انگار نوروز امسال را کسی انتظار نمی کشد، انگار مردم عطای خرید شب عید را به لقایش بخشیده اند و ترجیح می دهند بعد از تعطیلات عید خرید کنند.

عاطفه زنگنه هم که دانشجوی سال آخر است از شرایط اقتصادی این روزها می گوید: متاسفانه شرایط اقتصادی موجب شده تا زمینه برای افراد سودجو به خصوص در آستانه شب عید فراهم شود، آنها قیمت‌ها را افزایش داده‌اند و کالاهای بی کیفیتی را به فروش می‌رسانند.

او ادامه می دهد: امیدوارم سال جدید قیمت‌ها بیشتر کنترل بشود تا فشار اقتصادی کمتری روی دوش افراد کم درآمد باشد، از دولت می‌خواهیم که فکری اساسی به حال این قشر کند.

آقای رحمتی یکی از کاسبان بازار هم که بی دغدغه به دوردست ها خیره شده، درباره اوضاع بازار می گوید: الان ما تنها نظاره گر شده ایم، نظاره گر مشتریانی که پس از دیدن و قیمت گرفتن از اجناس از مغازه با یک تشکر نا امیدانه خارج می شوند.

او ادامه می دهد: برخی هم بعد از تعطیلات عید خرید می کنند، چرا که آنها معتقدند فروشندگان، اجناس سال قبل خود را به قیمت بالاتری در شب عید برای فروش می گذارند و بهتر است در اواخر فروردین یا اردیبهشت ماه، خرید سال جدید خود را انجام دهند.

آقای رحمتی اضافه می کند: بازار شلوغی همیشگی خود را ندارد و ما هر روز چشم انتظار رونق این بازار بی رونق هستیم، قدرت خرید مردم در عمل نسبت به شب عید سال گذشته کم شده است.

مهدی رجبی هم که فروشنده کیف و کفش است از کسادی بازار می گوید: فروش خوبی تاکنون نداشته ایم، ما در این روزهای پایانی سال امید به رونق فروش و سود داشتیم اما متأسفانه امسال با کاهش قدرت خرید مردم قابل انجام نیست.

او با لبخندی همراه با رضایت خدا را شکر می کند و ادامه می دهد: راضی هستیم به رضای خدا، خدا روزی رسان است، آرزو می کنم همه مردم با دل خوش و چهره ای گشاده سال جدید را آغاز کنند.

بازار شب عید برای خرج کردن است، خرج هایی که خرج می شوند، تمام می شوند، اما از هیاهوی بازار هزار رنگ بیرون که بیاییم، بوی عیدی، بوی باغچه، بوی حوض و بوی اسکناس های تانخورده لای کتاب، روحمان را عجیب قلقلک می دهد و انگار یادمان می رود شلوغی ها را، جیب خالی بودن ها را و داشتن ها و نداشتن ها را...

گزارش از فرشته درهم فروش