وضعیت آب و هوای همدان

خبرگزاری علم و فناوری

**

تاریخ : پنجشنبه 5 مرداد 1402 ساعت 18:40   |   کد مطلب: 43072
باید نسبت به آرایش سیاسی پیش رو در انتخابات مجلس دوازدهم و جهت‌گیری عمومی سیاست نظام اسلامی شناخت بهتری داشته باشیم.

تکنیک‌های عملیات روانی، متعدد، متکثر و گسترده است، بهترین شیوه برای کارآمدسازی این تکنیک‌ها اجرای عملیات روانی مرکب است، یعنی استفاده ترکیبی از این تکنیک‌ها، به‌گونه‌ای که اثربخشی آن را ارتقا بخشد.
هوشنگ نادری در یادداشتی در واکنش به توییت حسین درخشان و معرفی عوامل پشت صحنه آن گفت: باید نسبت به آرایش سیاسی پیش رو در انتخابات مجلس دوازدهم و جهت‌گیری عمومی سیاست نظام اسلامی شناخت بهتری داشته باشیم. تکنیک‌های عملیات روانی، متعدد، متکثر و گسترده است، بهترین شیوه برای کارآمدسازی این تکنیک‌ها اجرای عملیات روانی مرکب است، یعنی استفاده ترکیبی از این تکنیک‌ها، به‌گونه‌ای که اثربخشی آن را ارتقا بخشد. حسین درخشان(وبلاگ نویس سابق و فعال رسانه‌ای ساکن خارج از کشور) در ادامه پخش صحبت‌های شهید احمد کاظمی در مورد درخواست موشک از روسیه، توییتی زده و مطالبی را منتشر نموده است که در این توییت عناصری از عملیات روانی مانند توهم توطئه، شبهه افکنی، وارونه نمایی، تکرار شبهه و دروغ، قلب حقیقت در جابجایی قاتل و مقتول، استفاده از اسامی موجه و گزاره های درست به منظور جااندازی گزاره‌های غلط و…دیده می‌شود.

 
نویسنده در همان ابتدای بحث، مرگ طبیعی هاشمی در استخر فرح را در قالب یک توطئه مطرح می‌کند ولیکن تکرار مجدد این توطئه فرضی از زعم حسین درخشان، آدرس یک مجری نوین برای احتمال قتل هاشمی داده می‌شود و آن کسی نیست جز پوتین و دستگاه امنیتی روسیه!
 
او با ترفند تکرار واقعه مرگ هاشمی این موضوع را متصل به شهادت احمد کاظمی نموده و در کنار نام موجه شهید کاظمی بلافاصله اسم جواد ظریف را آورده است، تا با استفاده از واقعیت مرگ هاشمی در سال ۹۵ و کنار رفتن طبیعی جواد ظریف پس از اتمام دوره دولت حسن روحانی، این هر سه اتفاق را پروژه ای طراحی شده از سوی روسیه معرفی نماید!
 
(سقوط هواپیمای شهید کاظمی در سال ۸۴ را در امتداد مرگ هاشمی و کنار رفتن جواد ظریف معرفی می‌کند!) طبیعی است وقتی ذهن مخاطب برای پذیرش یک گزاره آمادگی اولیه را داشته باشد(شهادت شهید کاظمی امر پذیرفته شده ای است، می‌ماند اینکه چه کسی مسئول آن معرفی شود) بخش دیگر ذهن با مقاومت کمتری توطئه بودن مرگ هاشمی را خواهد پذیرفت، اما چرا در کنار نام هاشمی و شهید کاظمی، اسم جواد ظریف را آورده است؟جواب این است که جریان اصلاحات برای بازگشت به صحنه سیاسی نیاز به قهرمان دارد،تمام تلاش این جریان این بود که از دل اقداماتی مانند برجام از جواد ظریف یک ابرقهرمان بسازد تا حضور اصلاح طلبان در قدرت را استمرار بخشد.
 
اصولا” یکی از دلایل عبور ظریف از خط قرمزهای نظام این بود که او سابقه لازم در عبور از خط قرمزهای نظام را در کارنامه داشته باشد، (پروژه ای که خاتمی شروع کرده بود و میرحسین موسوی اسبش را زین کرده بود تا در ۸۸ با رهبری مقابله نماید)، از نگاه بازیگران بیرون و فعالین داخل، بایستی این تلقی ایجاد می‌شد که جواد ظریف توان و جسارت لازم برای تحقق و نهایی کردن عبور از رهبری را دارد، اما از بخت بد جریان اصلاحات برجام نافرجام شد و دون کیشوت وار مرگ سیاسی زودرس قهرمان خیالی اش را بدنبال داشت،خود ظریف با پخش آن مصاحبه طولانی مدت، تلاش کرد تا بلکه بتواند با متهم ساختن شهید سلیمانی و موکول کردن ناکامی هایش به عملکرد میدان(شهید سلیمانی) به این قهرمان ناکام حیات دوباره ببخشد اما پاسخی که از جامعه گرفت آنی نبود که انتظار داشت. همچنین اگر دقت داشته باشیم جواد ظریف نیز در آن مصاحبه پوتین و روسیه را صحنه گردان اتفاقات سوریه معرفی می‌کند و سیاستهای جمهوری اسلامی در سوریه را بعنوان دنباله روی از طرح پوتین وانمود می‌نماید در صورتی که حقیقت ماجرا این نبود و شهید سلیمانی بود که توانست پوتین را قانع نماید تا از لاک محافظه کاری در برابر غرب خارج شود و جسارت لازم برای رویارویی در برابر آمریکا را لااقل در حملات هوایی پیدا کند.
 

نیاز به یادآوری است که غرب با ناتو تا بیخ گوش روسیه آمده بود و جسارت کشورهای عضو ناتو تا جایی بود که کشوری مانند ترکیه (که لات کوچه خلوت است تا اینکه یک قدرت نظامی واقعی بحساب آید و تنها هنرش حمله به کشورهایی مانند عراق و سوریه بعد از انهدام یا تقلیل توان قدرت مرکزی آن کشورها بوده است)، جسارت اقدام پیدا میکند،هواپیمای روسی را به پشتوانه عضویت در ناتو مورد اصابت قراردهد ولی روسیه پاسخ درخور آن اقدام ترکیه را نداد،اما اکنون یکسال و نیم است که با تمام توان در اوکراین عملا با ناتو و آمریکا درگیر شده است که جا دارد کارشناسان نظامی نقش شهید سلیمانی در ترغیب پوتین در ورود به نبرد با داعش و تاثیر آن در جنگ اوکراین و همچنین نقش جنگ روسیه با اوکراین و جلوگیری از گسترش ناتو را در مسدودسازی طرح ترکیه و آذربایجان در مرزهای شمالغرب ایران را مورد واکاوی قرار دهند تا اقدامات شهید سلیمانی هرچه بیشتر جلوه گر شود.

 
با وجود اینکه ترور شهید سلیمانی بقدری برای امریکا اهمیت داشت که بعد از انجام عملیات تروریستی آنرا کتمان نکرد و ایران نیز به اعتبار اعتراف امریکا به این ترور،و اینکه در افکار عمومی بین الملل مقصر بودن امریکا مبرهن بود اقدام تلافی جویانه را حق خود دانست و پایگاه امریکاییان در عراق را موشک باران نمود،ولیکن توییت حسین درخشان درنظر دارد بطور کلی واقعیت را وارونه نموده و روسیه را مقصر معرفی کند،چرا که هر سیاستی هر چقدرم که درست باشد نیاز به پشتوانه مردمی و همراهی افکار اجتماعی دارد و همپیمانی استراتژیک ایران با روسیه که سقوط غرب را تسریع بخشیده تنها با اقداماتی از این دست می تواند پشتوانه مردمی اش را از دست بدهد، زیرا همانگونه که شهادت شهید سلیمانی یک ظرفیت بی نظیر برای استمرار انقلاب اسلامی و ارزش های آن فراهم ساخت است اگر از آن مراقبت نکنیم،دشمنان نظام فرصت پیدا میکنند از همین ظرفیت استفاده معکوس نمایند، یعنی اینکه از محبوبیت و مقبولیت شهید سلیمانی و عمق جراحتی که روحیه اجتماعی از این واقعه دید می توانند سوءاستفاده نمایند و با معرفی مقصر غیر واقعی در مسیر تحقق سیاست های اصولی نظام اسلامی مانع تراشی نمایند.
 

همچنین نویسنده در توییت مورد نظر برای رسیدن به اهدافی خاص حاضر است ترتیب متوالی وقایع تاریخی را بهم بریزد، او بی توجه به این مسئله که مراجعه شهیدان احمد کاظمی و تهرانی مقدم در چه زمانی و در دوران کدام حکومت به روسیه رویداده است و پاسخ منفی گرفته اند،شهادت شهیدان سلیمانی احمد کاظمی و تهرانی مقدم را در یک ردیف آورده با این نیت که به توهم توطئه روسیه در شهادت ایشان،بتواند دامن بزند! فارغ از اینکه دولت های روسیه و حتی حکومت های روسیه،در دوران تحقق این رویدادها متفاوت بوده و طبیعی است سیاستهای آنان نیز متفاوت باشد،اصولا می دانیم بعضی تکنولوژی ها حتی در حوزه هایی خارج از حوزه نظامی مانند: حوزه صنعتی یا بهداشتی و…که علی الظاهر ارتباط مستقیم با مسائل نظامی نیز ندارد، می‌تواند تا مدتها جزو اسرار محرمانه یک نظام قرار گیرد،چه برسد به اینکه سلاح راهبردی ای مانند موشک که بخودی خود می تواند نتیجه صحنه یک نبرد را تغییر دهد،پس اینکه روس ها در دهها سال پیش بفراخور سیاست روز خود، یک سلاح راهبردی را به ما نداده اند دلیل بر دشمنی فعلی آنها نیست،بلکه از این نظر که بدنبال استقلال در حوزه نظامی در سایه مجاهدتهای انسانهای مخلص و پرتلاشی چون شهید تهرانی مقدم ها و شهید احمد کاظمی ها، توانسته ایم به استقلال خود عمق و معنای بیشتری ببخشیم بایستی خدارا شاکر باشیم،بلکه بایستی بدانیم آنچه که توانسته ما را در ردیف قدرتهای بزرگ جا دهد در کنار نرم افزار پر توان انقلاب اسلامی،ظرفیتهای سخت افزاری مانند موشک و…بوده است که قدرتی مانند روسیه و چین را قانع ساخته، ایران می تواند یک بازیگر فعال و اثربخش در منطقه و بین الملل باشد و حضور فعال ایران در اتفاقات دهه های اخیر بوده که باعث شده است غرب در دشمنی خود کم نگذارد و شرق نتواند این بازیگر را نادیده بگیرد،اما نوشته هایی از قبیل توییت حسین درخشان در نظر دارد به این توان غیرقابل انکار ایران از سوی بازیگران عرصه بین الملل سعی دارد با هدف تقویت جبهه غرب و خروج لیبرال‌های وطنی از اغمایی که در آن فروغلطیده اند،آسیب بزند.

 

برای اینکه بیشتر به اهمیت سلاحی مانند موشک در قدرت نظامی کشورها پی ببریم یادآور میشود در دوران رژیم سابق که ایران هم پیمان با امریکا بود و به زعم آنها اولین هدف نظام سوسیالیستی ایران قرار داشت و در آیین متجاوز ارتش ایران(طرح نظامی بر مبنای دشمن یا دشمنان محتمل)، شوروی دشمن درجه یک ایران تصور شده بود،و با وجود اینکه برمبنای همین فرضیه ،پهلوی دوم به خرید انواع سلاح ها اقدام می نمود،با وجود التماس های مکرر او،غربی ها به درخواست وی اهمیتی ندادند و از دراختیار قرار دادن موشکهای دوربرد به محمدرضا پهلوی خودداری کردند،چه برسد به اینکه تکنولوژی تولید موشک در اختیارش قرار بدهند،این در حالیست که در جنگ تحمیلی،با وجودیکه صدام و رژیم بعثی جزو اقمار بلوک شرق منظور می گردید ولیکن در طول هشت سال دفاع مقدس ایران،ما بیشترین اسلحه را از همراهی کره شمالی،چین و تعدادی کشورهای دیگر که بیشتر آنها نیز در بلوک بندی جنگ سرد جزو بلوک شرق بودند بدست می آوردیم،(یادمان نرود که هاشمی و اعوانش بقیمت بدست آوردن مقداری تجهیزات نظامی از آمریکا در ماجرای مک فارلین چه افتضاحی را ببار اوردند!!)همچنین سوریه و لیبی نیز که در دادن تعدادی موشک و آموزش های مقدماتی کاربرد موشک به گروه شهید تهرانی مقدم با ایران همکاری کردند جزو بلوک شرق بودند و موشک روسی در اختیار ایران قرار دادند،باز قابل یادآوری است بعد از فروپاشی شوروی و در خلاء قدرت بوجود آمده،دولت هاشمی رفسنجانی توانست برخی دانشمندان نظامی جمهوری های تازه استقلال یافته ای مانند قزاقستان را ترغیب به همکاری کند(بماند که بعدها از اقدامات خود در زمینه هایی مانند هسته ای و موشکی سخت پشیمان بود!!)و نیز در زمینه راه اندازی کارخانه های مهمات سازی با محققین روسی همکاری سازنده ای را داشته ایم،در مقابل بعد از انقلاب غربی ها بویژه امریکا تا توانستند توطئه کرده و دشمنی ورزیدند. اما برخی از تحلیل گران به اتکال بدبینی تاریخی بوجود آمده ناشی از جنگهای ایران و روس سعی می کنند موج سواری کنند و دشمنی های به فعلیت رسیده غربی ها را نادیده می‌گیرند، در صورتی که برخلاف آن جنگ‌های تلخ و اثرات سوء آن، در پاره‌ای از زمان ها همراهی روس ها با ایران کم نبوده است،ملک الشعرای بهار در مقدمه کتاب دو جلدی تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران اشاره می‌کند در زمانی که دو ابر قدرت روس و انگلیس طناب انداخته بودند گردن ایران و هرکدام از جانبی می‌کشید ناگهان یک طرف(شوروی)یکسر طناب را رها کرد و به ایران گفت ما باهم برادریم و به ابراز همدردی پرداخت، و بعد از انقلاب در روسیه این انقلابیون روسی بودند که تمامی امتیازات استعماری دولت تزارها را بصورت یکطرفه لغو کردند،باقیمانده غرامت جنگهای ایران و روس را بخشیدند،سهام بانک استقراضی روس را به ایران دادند و بر مبنای عهدنامه ۱۹۲۱م بامضای تروتسکی مقرر شده بود تمامی متصرفات روس ها طی جنگهای ایران و روسیه به ایران مسترد شود، مشروط به اینکه ایران اجازه ندهد مرزهای جنوبی شوروی توسط کشور ثالثی مورد حمله قرار گیرد، که متاسفانه دولت وابسته آنروز و انگلوفیل های مستقر در راس حاکمیت آنروز ایران اجازه دادند انگلیس ها به انقلابیون بلشویک حمله کنند و در نتیجه هم انگلستان شکست خورد و هم زمینه بازگشت آن مناطق از بین رفت.

 
یادآوری این نکته نیز خالی از لطف نیست که از بین دو ابر قدرت آمریکا و شوروی در حالیکه حضرت امام ره فرمودند رابطه ما با امریکا رابطه گرگ و میش است و تا زمانیکه امریکا از خصلت گرگ وارگی خود دست نکشد امکان تحقق رابطه وجود ندارد،در عوض به رهبر شوروی نامه نوشتند و گروهی را به آن اتحادیه روانه فرمودند،هر چند این امر بمنظور تنبه مسئولان جماهیر شوروی و یادآوری فروپاشی آن نظام بود ولیکن می تواند نشانگر این مسئله باشد که در بین جامعه عمومی جمهوری های تشکیل دهنده شوروی و نیز مسیحیت ارتودوکس،امکان حق پذیری محتمل تر است تا دنیای کاتولیک با مدیریت امریکا. بنابراین گفتنی است در مقطع زمانی فعلی که جهان بسمت چند قطبی شدن حرکت می کند و این قطب بندی ها نیز در حوزه های مختلف مانند اقتصادی و نظامی و …در حال شکل گیری است و اینگونه نیست که یک قطب دارای توانمندی در مسائل نظامی و اقتصادی لزوما در حوزه اندیشه و فرهنگ نیز بتواند در تراز یک قطب رفتار نماید،و بر اساس همین ظرفیت های متکثر و غیر متمرکز است که کشورهایی مانند: چین،روسیه و ایران در قالب پیمان ها بدنبال هم افزایی استراتژیک هستند. در این میان روسیه برای ایران بعنوان یک هم پیمان و همسایه ای پراهمیت است و تا زمانیکه احتمال آسیب جدی و آشکار به منافع ملی ما از جانب این هم پیمانی داده نشود اقدام پیشدستانه بدون هرگونه رویداد واقعی دور از حزم و دوراندیشی است،و نبایستی به توهمات و شبهات تولیدی از سوی نااهلان توجه کرد، زیرا بروشنی معلوم است آن طرفی که از تخریب این رابطه سود میبرد آمریکا رژیم صهیونیستی و دنباله های آنان در داخل است،جریانی که ژنرال عرصه دیپلماسی اش وقیحانه ادعا کرد امریکا با یک بمب می تواند همه توانمندی نظامی ایران را از بین ببرد و طی مصاحبه بلندبالای خود شهید سلیمانی را مخل تحقق اقدامات دیپلماسی اش معرفی کرد،و در طی هشت سال حضور در قدرت، از مساعدت حداقلی به مدافعان حرم امساک می ورزید اکنون نگران شهادت کاظمی ها و تهرانی ها و سلیمانی ها شده است!!. بنابراین لازم می‌داند تا یکبار دیگر عنوان نماید، هدف از توییت مورد نظر شبهه افکنی در سیاستهای اصولی نظام اسلامی،تخریب سرمایه ی اجتماعی این سیاستگذاری ها،تقویت جبهه غربی و غربگرایان داخلی با برجسته سازی مجدد اسم جواد ظریف بعنوان کسی که تصور میکنند توان خارج سازی جریان اصلاحات از خمودگی و قهقرا را دارد است و برای همین چاره ای ندارند تا به دروغگویی و وارونه نمایی دست زنند. قابل ذکر اینکه توییت حسین درخشان بخودی خود موضوعیت نداشت تا اینکه برای آن وقت صرف شود، اما با در نظر گرفتن بیانات مقام معظم رهبری در بیست و یکم تیرماه امسال در دیدار با مبلغین و طلاب حوزه های علمیه که فرمودند:”…در نظام اسلامی پایه و قوام نظام مردمند، و نیز به این مسائل توجه دادند که …نکته ی دوم اینکه تبلیغ صرفا پاسخگویی به شبهه نیست،…طرف مقابل مبانی فکری دارد باید به آن حمله کرد،…وقتی با انبوهی از شبهه ها در ذهن جوان ها مواجه می شوید،با چه کسی طرفید،ما با چه کسی طرفیم؟ حالا فرض کنید که یک شبهه ای را فلان سرمقاله نویس…مطرح کرده، ما با چه کسی طرفیم؟این کیست؟…احتمال قوی هست که این پشت صحنه‌ای داشته باشد، آن پشت صحنه کیست؟ باید او را شناخت؟”در این نوشتار سعی شد هدف اصلی توییت حسین درخشان و عوامل پشت صحنه آن معرفی شود تا نسبت به آرایش سیاسی پیش رو در انتخابات مجلس دوازدهم و جهت گیری عمومی سیاست نظام اسلامی شناخت بهتری داشته باشیم.
 
انتهای پیام/
برچسب‌ها: 

دیدگاه شما