وضعیت آب و هوای همدان

خبرگزاری علم و فناوری

**

تاریخ : پنجشنبه 27 شهريور 1393 ساعت 08:49   |   کد مطلب: 9564
 وظيفه كارآفرين خط شكني در جبهه بيكاري است
شنيده‌ايد كه مي‌گويند خواستن توانستن است، اين هفته به سراغ كسي رفتیم كه به معناي واقعي تجلي اين ضرب المثل بود؛ مردي با اراده‌اي فولادين.

ليرضا رضايي عارف در روستاي همه كسي بخش بهار استان همدان به دنيا آمده، متولد سال 1351 است، وي از همان كودكي به خوبي با فعل خواستن آشنا بود.
برايتان شايد جالب باشد كه بدانيد اين كارآفرين اگرچه تا سوم راهنمايي بيشتر ادامه تحصيل نداده اما تاكنون موفق شده 8 ايده از ايده‌هاي خود را به منصه ظهور برساند و از اين رهگذر سهمي در اشتغال اين مرز و بوم داشته باشد.
البته گزارش اين هفته صفحه اقتصادي را كساني بخوانند كه از پشت ميزنشيني خسته شده‌اند يا چند صباحي است شبانه روز عمرشان را به دنبال پشت ميزنشيني سپري كرده‌اند.
از او مي‌خواهم داستان موفقيت خود را برايم بگويد؟ اينكه معمولاً كساني كه موفق مي‌شوند بارقه‌هايي از استعداد دارند. يك جاهايي شكست خوردند و بلند شدند تا به موفقت رسيدند ايشان چطور؟
مي‌گويد خودم را هميشه مستعد پرش مي‌دانستم. من روي مشكلات دقيق مي‌شوم، با افراد زيادي مشورت مي‌كنم و دنبال راهكار هستم. من خيلي از ايده‌هاي بزرگم را با بچه‌ها مشورت كردم، چون بچه‌ها ذهن خلاقي دارند و بي‌شيله و پيله، همه چيز را برايتان مي‌گويند. من هميشه ايده‌هايم را روي كاغذ يادداشت مي‌كنم تا شايد روزي اين ايده‌ها در جايي مورد استفاده قرار گيرند.
از وي در مورد كسب و كارش پرسيدم و اينكه چگونه ايده‌هاي خود را پيدا مي‌كند.
به طور كلي تلاش را از پدرم و پس‌انداز را از مادرم آموختم. پدرم از مغازه‌داران روستاي محل تولدم بود و به طبع من نيز از همان كودكي با مقوله كسب و كار و كاسبي بيگانه نبودم. به خوبي يادم هست اولين باري كه تصميم‌ گرفتم درآمدي براي خودم داشته باشم تخمه آفتابگردان توليدي خودمان را با تشويق مادرم در روستايمان فروختم. درآمد اين كار برايم بسيار لذت بخش بود، به همين دليل آن را به فروش ديگر محصولات كشاورزي هم تسري دادم و به نوعي به اين كار عادت كردم.
* داشتن نگاه متفاوت به اطراف
از همان ابتدا احساسي در من وجود داشت كه من را براي انجام كارهاي جديد ترغيب مي‌كرد. نگاهم به اطراف و مسائل تقريباً متفاوت با ديگران بود. به خاطر دارم سال 60 يا 61 بود كه براي ديدار با برخي از بستگانم به تهران آمديم و در اين شهر بود كه براي اولين بار آتاري بچه‌گانه را ديدم و به ذهنم خطور كرد كه با استفاده از اين وسيله در روستا به درآمدزايي بپردازم، به همين دليل به محض بازگشت از تهران يك دستگاه از آن را به مبلغ 500 تومان ظرف 48 ساعت اجاره كردم و طي اين مدت با گرفتن مبلغي از بچه‌هاي روستا به آنها اجازه بازي مي‌دادم و از اين طريق ظرف 48 ساعت 800 تومان درآمد داشتم. اين كار را آنقدر ادامه دادم تا يك دستگاه آتاري خريدم و پس از آن يك دستگاه ديگر خريدم و اين كار را ادامه دادم تا به بازي‌هاي كامپيوتري رسيدم و در نهايت يك مغازه مخصوص بازي‌ها از اين دست راه‌اندازي كردم.
برنامه‌ريزي بر اساس نياز بازار
يكي از خصايص‌ من برنامه‌ريزي بر اساس نياز بازار است و اين خصيصه‌ را از همان كودكي داشتم. يادم هست در دوران جنگ با اجاره وسايل نمايش فيلم، اقدام به نمايش فيلم‌هاي رزمي و جنگي در روستا مي‌كردم و از اين راه نيز براي خودم درآمدي داشتم. به نوعي يك سينماي روستايي تأسيس كرده بودم. به همين ترتيب دوران كودكي‌ام طي شد و از هر فرصتي براي كسب يك درآمد حلال استفاده مي‌كردم.
مي‌پرسم چرا درس خواندنتان را ادامه نداديد؟ 
چون يك احساسي نامفهومي ‌در من پيدا شد كه ديگر درس به دردم نمي‌خورد، چون آن موقع كسي كه ديپلم داشت خيلي مدرك بالايي داشت ولي درآمدش گاهي كمتر از كسي بود كه درس نخوانده بود.
* رقم خوردن اولين شغل در حوزه كشاورزي
برايمان جالب بود شنيدن اولين زمينه كاري‌اش: اولين زمينه‌اي كه احساس كردم ظرفيت كار را در آن دارم كشاورزي بود. در روستاي ما آب كشاورزي محدود بود و ارزش فراواني داشت و من به خوبي اين مسأله را درك مي‌كردم، به همين دليل سعي كردم براي معضل كم آبي چاره‌اي بينديشم. به آبياري و كشاورزي سنتي اعتقاد نداشتم به همين دليل سعي كردم در مزرعه پدري كشاورزي نوين و آبياري باراني و قطره‌اي را اجرا كنم. آزمون و خطاي زياد داشتم اما در نهايت موفق شدم. پيش از اجراي اين طرح ما محدوديت آب داشتيم اما با اجراي آن آب اضافه هم داشتيم. نوآوري طرح من و به طور كلي فرقي كه اين طرح با ديگر طرح‌هاي همنوع خود دارد عدم استفاده از برق، موتور و به طور كلي انرژي در آن است. تنها با استفاده از اختلاف سطح موفق شدم اين كار را انجام دهم. در باغ ميوه هفت هكتاري من در حال حاضر شما هرجا فلكه آب را باز كنيد آب تا 6 متر فوران مي‌كند. در حالي كه هيچ برق و انرژي به كار نبرده‌ام. به اين ترتيب اولين شغل من در حوزه كشاورزي به صورت تخصصي رقم خورد.
* كشف معدن 
ايده بعدي كه به ذهنم رسيد در بحث معدن بود. من در روستاي محل تولدم يك معدن كشف كردم و پروانه اكتشاف، گواهي كشف و پروانه بهره‌برداري آن را نيز گرفتم. آنچه از اين معدن استخراج مي‌شود، «تالك» نام دارد كه براي ساخت ماده اوليه ايزوگام به كار مي‌رود. همچنين به دنبال راه‌اندازي يك كارخانه در اين محل هستم تا از اين طريق ارزش افزوده بالا ايجاد كنم. ارزش افزوده بالا باعث توسعه اشتغال در منطقه نيز مي‌شود. در حال نهايي كردن راه‌اندازي اين كارخانه هستم و اميدوارم به زودي كار احداث آن آغاز شود.
* يك تهديد بزرگ ايده‌اي براي يك كارآفريني
ايده بعدي كه اقدام به اجرايي كردن آن كردم بسيار جالب است و بر اساس يك تهديد بزرگ شكل گرفت. عصر تاسوعاي سال 82 در يكي از شهرستان‌هاي جنوبي كشور كيف من به سرقت رفت كه در آن تقريباً تمامي مدارك شناسايي‌ام به همراه مبلغي پول وجود داشت.
زماني كه براي گرفتن المثني اقدام كردم متوجه شدم اين مشكل بزرگ‌تر از آن چيزي است كه فكر مي‌كردم. متوجه شدم افرادي كه مداركشان گم شده و يا به سرقت رفته، براي پيدا كردن مدارك خود حاضرند در صورتي كه خدمات به آن‌ها ارائه شود از اين خدمات استفاده كنند و علاوه بر اجر معنوي، بازار خوبي در اين زمينه وجود دارد، بنابراين تصميم گرفتم با راه‌اندازي يك كسب و كار در اين حوزه كاري كنم كه كساني كه مداركشان به هر دليل مفقود مي‌شود براي پيدا كردن آن‌ها بتوانند راحت‌تر عمل كنند. اولين ضرورت براي اينكه كار را به صورت الكترونيك در اين حوزه پيش ببرم توليد يك نرم‌افزار خاص بود. من اين نرم‌افزار را توليد و در شوراي عالي انفورماتيك كشور به ثبت رساندم و براي كسب مجوزهاي لازم اقدام كردم. در ادامه با سازمان‌ها و نهادهاي مرتبط با اين قضيه مانند تاكسيراني، اتوبوسراني، مترو و به خصوص شركت پست رايزني و در نهايت به توافقات مهمي دست پيدا كردم. شركت پست با بررسي پيشنهادات بنده، آن‌ها را قبول و طي قراردادي رسماً همكاري ما آغاز شد. در ماه اول فعاليت تنها 4 مشتري داشتيم، به مرور كار خود را گسترش داديم و نتيجه اين شد كه امروز تعداد شعبات ما به حدود 70 شعبه در سراسر كشور رسيده است و روزانه بيش از 4 هزار مراجعه كننده دارد.
 * تبديل تهديد به فرصت
روش كار در شركت ما بسيار ساده و در عين حال تخصصي است. هر كسي كه مداركش گم شده باشد برحسب نوشته پشت آن و طبق يك عادت قديمي به پست مراجعه مي‌كند. پس از مراجعه اين فرد به پست، بر اساس تعاملاتي كه ما با اين شركت ايجاد كرده‌ايم روند جست و جو بر اساس يك نظام مشخص پيگيري مي‌شود و طي آن مدارك فرد در هر نقطه‌اي از كشور كه پيدا شود به وي اطلاع داده مي‌شود. هزينه‌اي كه ما براي پيدا كردن هر مدرك مي‌گيريم تنها 3 هزار تومان است كه نسبت به خدمتي كه ارائه مي‌دهيم، رقم بسيار ناچيزيست. اين طرح تاكنون بسيار مورد اقبال مردم واقع شده و مانع رفت و آمدهاي مكرر آنها شده است، ضمن اينكه براي 92 نفر نيز اشتغال ايجاد كرده است. در حقيقت من از يك تهديد، فرصت ساختم. به اين معني كه كيفم را دزديدند و من از اين بستر براي كارآفريني استفاده كردم.
* صرفه‌جويي يك ميليارد و 750 ميليون تومان در كشور
برآورد اقتصادي طرحتان را حساب كرده‌ايد؟
ما ثابت كرديم كه اگر اين شركت توسعه پيدا كند روزانه يك ميليارد و ???ميليون تومان براي كشور صرفه‌جويي خواهد داشت. من كه بسيار متعجب شدم از وي مي‌پرسم چطور؟
با همان لحن محكمش مي‌گويد: وقتي يك گوني معادل ? هزار گواهي نامه گم و ابطال شود، اگر هر گواهينامه جمعاً براي شما و دولت و سازمان‌هاي صادركننده ?? هزار تومان هزينه داشته باشد، ??? ميليون تومان هزينه خواهد داشت. با همين آمار كه پيش برويم به يك ميليارد و ??? ميليون تومان در روز مي‌رسيم. من در جشنواره شيخ بهايي اين رقم را گفتم و از آن دفاع كردم. اينكه چند بار مراجعه مي‌كنيد براي گرفتن المثني، فيش واريزي، بنزين مصرفي، نيروي كار و انرژي و... همه اينها را كه محاسبه كنيم به عدد بالاي ??? هزار تومان مي‌رسيم. اگر ميانگين ?? هزار تومان هم باشد به رقم گفته شده در روز مي‌رسيم؛ يعني صرفه‌جويي ??? ميليون دلار در سال براي كشور.
 

دیدگاه شما

آخرین عناوین سایت