وضعیت آب و هوای همدان

خبرگزاری علم و فناوری

**

تاریخ : دوشنبه 18 فروردين 1393 ساعت 05:17   |   کد مطلب: 6494
آرزوی 20 ساله یک امدادگر تویسرکانی:
آرزویم این است که با عنوانی رسمی به مردم خدمت کنم
آرزویم این است که با عنوانی رسمی به مردم خدمت کنم
میزان وقتی که افراد در طی روز در امور داوطلبانه و عام المنفعه صرف می کنند اساس دموکراسی را پی ریزی می کند همین افراد می توانستند این وقت را برای زندگی خویش صرف کنند اما همین که در خدمت افراد جامعه بی هیچ چشم داشتی فعالیت می کنند نشانه تعهد آنها به پویایی جامعه بشری است.

 

به گزارش نافع به نقل از رودآور، رهبر معظم انقلاب می فرمایند: جوانانی که فعالیت های فرهنگی خودجوش انجام می دهند که وسیع هم شده، کار را هرچه می توانند جدی تر ادامه دهند/ گسترش کار فرهنگی بین جوانان انقلابی نقش بسیار زیادی برای پیشرفت کشور ایفا کرده است.

برای دیدار یکی از همین افراد محجوبی که در امور داوطلبانه دستی برآتش دارند به روستای دولایی می رویم جایی که عده ای از جوانان روستای دولایی برای سفیدکاری مسجد این روستا مشغول فعالیت هستند.

۱۲ ساله بود که پدر و مادرش را از دست داد و سرپرست خانواده شد. ۳۲ سال سن دارد و با وجود این سن کم ۲۰ سال سابقه فعالیت در جمعیت هلال احمر را در کارنامه اش به ثبت رسانده است.

رودآور: آقای اسدی لطفا کمی از خودتان برایمان بگوید و اینکه چطور وارد عرصه امداد و نجات شدید؟

ـ بنده سهراب اسدی مسئول امور جوانان جمعیت هلال احمر و مدیر اردوهای جهادی شهرستان تویسرکان هستم.۱۲ ساله بودم که پدر و مادرم را به فاصله کوتاهی از دست دادم و سرپرستی یک برادر معلول را عهده دار شدم. زندگی شاید روی خوشی به من نشان نداد اما در همان ۱۲ سالگی از طریق مجمتع دانش آموزان امددگر منتخب و در جمعیت هلال احمر عضو شدم.این مجمتع، ویژه دانش آموزان بی بضاعت و در واقع برای کسانی در نظر گرفته شده بود که فاصله زیادی از روستا در مرکز شهر داشتند یا دانش آموزانی که بی سرپرست بودند و یکی از شرایط ورود به این مجتمع کسب معدل بالای ۱۵ بود. به دلیل آنکه روستای فاقد مدرسه راهنمایی و دبیرستان بود، در مجمتع دانش آموزی هلال احمر به صورت شبانه روزی ادامه تحصیل دادم. همزمان با حضور در دوره های امدادی، روز به روز رابطه ام را با جمعیت بیشتر و تقویت کردم و تا به امروز ادامه دارد.

وقتی دوره های مقدماتی کمک های اولیه تمام شد من و دوستانم با وجود سن کم، در قالب گروهی ایستگاه جمع آوری کمک های مردمی برای کمک به بوسنی و هرزگوین، افغانستان و عراق برپا کردیم. به طور معمول به صورت خودجوش، گروهی و جهادی کارهایی برای برخی روستاها مثل احداث پارک بازی در روستای باباپیر ، ایزوگام منابع آب تعدادی از روستاها و شن ریزی در برخی مدارس را همراه با عده ای از جوانان شهرستان انجام داده ایم.

خوشبختانه پس از آنکه با دخترخاله ام ازدواج کردم تا حدودی از مشکلات من کم شد و ثمره این ازدواج پسری ۶ ساله به نام محمدمهدی است و اکنون در همان خانه خشتی پدری خود در روستای دولایی زندگی می کنم.همسرم از همه لحاظ کمک حالم بوده و وی نیز عضو کانون روستایی هلال احمر است. پسرم در خانه مرا آقای هلال احمر صدا می زند.

فعالیت های بشردوستانه را در این ۲۰ سال با تمام وجود انجام دادم و دوست دارم هرجا کمکی به شخصی می شود من نیز حضور داشته باشم.در این سال ها مانند یک کارمند در جمعیت حضور فعال داشته ام، گاهی اوقات آنقدر غرق در کارم می شوم که حتی وقت برای به خانه رفتن هم پیدا نمی کنم.در حال حاضر به عنوان یکی از دانشجویان ممتاز رشته امداد و سوانح مرکز آموزش علمی ـ کاربردی هلال احمر استان همدان مشغول تحصیل هستم.

رودآور: در زمینه امداد و نجات مقامی کسب کرده اید؟

ـ بله ، امدادگر نمونه استان همدان و کشور در سال ۱۳۸۴، رتبه اول جشنواره ماه تابان در تابستان سال ۱۳۸۵ و دریافت نشان جشنواره و لوح تقدیر از سوی رئیس جمعیت وقت، عنوان جوان ترین عضو شورای اسلامی کشور در سال ۱۳۸۶ به دلیل فعالیت متوالی در ۶ سال به صورت داوطلبانه و به عنوان رئیس شورای اسلامی روستای دولایی مجری نمونه نهضت سبز و ایجاد جنگل کاری و فعالیت های مرتبط با منابع طبیعی به عنوان تنها عضو جمعیت هلال احمر کشور، جوان ارشد سازمان جوانان هلال احمر و دریافت دیپلم افتخار و تندیس جشنواره رشد در آبان سال ۱۳۸۸ و شناخته شدن به عنوان سرباز ساعی به دلیل فعالیت های گسترده امدادی در طول خدمت سربازی از نمونه عناوینی است که در سال های اخیر کسب کرده ام که البته همه این ها را مدیون همیاری خانواده و همکاری مسئولان هلال احمر تویسرکان و استان هستم.

رودآور: هلال احمر نیاز به تخصص خاصی دارد، برای رسیدن به این مرتبه چه دوره هایی را گذرانده اید و درحال حاضر مربی چه دوره هایی هستید؟

لجستیک و پشتیبانی در عملیات های امدادی، نجات از آوار، نجات در جاده، مربیگری امداد و نجات، مربیگری غیرامدادی، تربیت مربیان ایدز، مدرسی پیشاهنگی و تربیت مدرسان طرح دادرس از جمله دوره های تخصصی بوده که در چند سال اخیر در آن ها شرکت کرده و این دوره ها را با موفقیت پشت سر گذاشته ام.سربازی را در بهداری نیروی انتظامی تویسرکان به عنوان امدادگر شناخته شدم و هم برای پرسنل نیروی انتظامی دوره های آموزشی امداد و نجات برگزار می کردم، به همین دلیل در مدت ۱۰ ماه خدمت سربازی به عنوان سرباز ساعی شناخته شدم.برای آموزش هر جا باشد حتی در دورترین روستاهای شهرستان به آنجا اعزام شده و با توجه به ظرفیت روستا به آموزش پرداخته ام.

بسیاری از اوقات با پوشیدن کاور داوطلبان هلال احمر در طرح های مختلف این سازمان همراه با دیگر اعضاء همچون کاروان سلامت، همای رحمت و فرشتگان رحمت نیز همکاری می کنم.

رودآور: از خاطرات تلخ و شیرن خود برایمان بگویید.

ـ شب یلدای پارسال ساعت دو بامداد بود که از طریق تلفن پایگاه جاده ای خیرآباد تویسرکان در جریان سقوط یک دستگاه پیکان به دره ای در چهار راه سنگ سفید واقع در محور مواصلاتی تویسرکان به همدان قرار گرفتیم.با گزارش این حادثه در کمتر از ۱۰ دقیقه در محل حاضر شدیم و با وجود سرمای شدید و تاریکی محل، عملیات را با دقت و سرعت پیش بردیم.قرار گرفتن خودرو در لبه پرتگاه و نشت بنزین و احتمال خطر انفجار کار امدادرسانی را با مشکل موجه کرده بود اما با این وجود توانستیم با انجام عملیات رهاسازی به موقع، پنج سرنشین خودرو را که دانشجو بودند را از مرگ حتمی نجات داده و بعد از اقدامات درمانی اولیه به مرکز درمانی منتقل کنیم.

درباره خاطره تلخ که ذهنم را هنوز پس از گذشت سالیان سال آزرده می کند، باید بگویم: خاطرم هست ساعت سه صبح شب چهارشنبه سوری هفت سال پیش با تماس تلفنی مردمی گرفتار شدن سه مرد جوان در غار پنهان یکی از روستاهای شهرستان به ما اعلام شد و من و همکارانم سریع به محل حادثه اعزام شدیم. غار دهانه خیلی کوچکی داشت و همچنین دارای گاز زیر زمینی بود و متأسفانه هر سه مرد جوان جان خود را از دست داده بودند و ما تنها اجساد آن ها را داخل غار خارج کردیم.

رودآور: آیا خواسته ای از مسئولان دارید؟

ـ با توجه به فعالیت های ۲۰ ساله ام در سطح جمعیت و علاقه زیاد که به هلال احمر دارم خواسته من از مسئولان این است که حداقل به عنوان نیرو صورت قراردادی و حتی به عنوان نیروی خدماتی جذب هلال احمر شوم. زندگی من با وجود تأهل و سرپرستی برادر معلولم با هزینه ایاب و ذهاب جمعیت به سختی پیش می رود.درخواستم به صورت نامه به مسئولان ذی ربط ارائه و با توجه به رضایت جمعیت استان از روند فعالیت های من، نامه به کارگیری من در کمیته جذب مطرح شده و امیدوارم بتوانم به عنوان یکی از نیروهای سازمانی فعالیت های امدادی خود را مانند گذشته با پشتکار بیش از پیش ادامه دهم.

رودآور : و حرف آخر شما؟

ـ باید بگویم تحت هر شرایطی مانند همه این ۲۰ سال گذشته امدادگر می مانم. از خانواده ام به خاطر صبوریشان و از همه مسئولانی که پیگیر استخدام من حتی به صورت قراردادی هستند نیز تشکر می کنم.

حسین ترکاشوند سرپرست جمعیت هلال احمر تویسرکان درباره خواسته این جوان فعال در گفتگو با خبرنگار رودآور گفت: بنده و حتی مسئولان استانی نیز بسیار مشتاق هستیم که آقای اسدی با این همه استعداد و پشتکار به زودی در جمعیت به عنوان یک کارمند خدمت کند.بارها نیز پیگیر کار وی بوده ایم ولی متأسفانه هربار مانعی برای سر راه استخدام اسدی ایجاد شد.

رودآور امیدوار است با توجه به فعالیت گسترده سهراب اسدی، وی به زودی در این نهاد امدادرسان دست به کار شود تا همان گونه که خود معتقد است هم بتواند از عهده خرج و مخارج زندگی اش برآید و هم به علاقه خود که کمک رسانی و آموزش دهی درباره امداد و نجات است بپردازد.

رودآور منتظر پاسخ مسئولان نیز می ماند.

دیدگاه شما