به گزارش نافع، مروري اجمالي و کلنگرانه بر محتواي بيانات ايشان در اين مراسم در سالهاي مختلف، در کنار مروري تاريخي بر وقايع اساسي کشور در ايام مربوط به هر کدام از اين ديدارها در سالهاي مختلف، علاوهبر ارزشي که از نظر تحليل تاريخي و همچنين يادآوري برخي مسائل فراموش شده دارد، نمايشگر نکات مهمي درباره کارنامه پرافتخار آيتالله العظمي خامنهاي (مد ظله العالي) در هدايت و راهبري نظام مقدس جمهوري اسلامي به سوي اهداف انقلاب اسلامي و عبور از بحرانهاي مختلف است. همچنين با اين مرور تاريخي به نکات جالبي درباره سبک رهبري ايشان برميخوريم که شايد از ديد ما پنهان مانده باشد.
بررسي و مقايسه محتواي بيانات آيت ا... خامنه اي در دوران پيش از رهبري و پس از رهبري، يک تفاوت عمده را براي ما روشن ميکند و آن عبارتست از تفاوت نگاه و تحليل يک عالم روشنفکر مذهبي -که البته بالاترين سمت اجرايي و سياسي کشور را پس از ولي فقيه به عهده دارد- و آن گاه يک مجتهد جامعالشرايط ديني که زعامت و رهبري نه تنها ايران بلکه جهان اسلام را در برابر نظام سلطه بر عهده گرفته است.
در دوره اول- که البته به علت محدوديت مجال در اين گزارش به آن نپرداختهايم- مسائل مطروحه بيشتر ناظر به مسائل جاري کشور مانند جنگ و سياست خارجي و البته مسائل اساسي انقلاب اسلامي و همچنين کلياتي از جهانبيني اسلامي-انقلابي است؛ اما همان گونه که ذکر شد از زاويه نگاه عالمي مذهبي که رئيس جمهوري اسلامي ايران است. اما در دوره دوم سطح کلي ارائه مطالب، سطح درگيري اسلام و کفر، آن هم در يک افق تاريخي است. مسئلهاي که شايد مهمترين وظيفه وليفقيه را تشکيل بدهد. همه مسائلي که در اين بيانات مطرح ميشوند، از راهبرديترين مسائل کشور تا کوچکترين تذکرات اجرايي به مسئولان و يا حتي تذکرات اخلاقي و فردي به آحاد مردم ، با توجه به اين نکته قابل تحليلاند.
اين دوره را نيز ميتوان به سه دوره کلي تقسيم نمود. دوره اول که از 1369 آغاز و تا اواسط دهه هفتاد ادامه مييابد. اصليترين مطالب مطرح شده در اين دوره عبارتند از اصول انديشه اسلام انقلابي و تشريح مباني اسلامي حکومت و جامعه اسلامي. مفاهيمي همچون حيات طيبه، کمال و فساد، شياطين درون و بيرون، ارزش و ضد ارزش. موضعگيري در مقابل دشمنان و تحليل و تبيين اهداف دشمنان نيز يکي از اصليترين مطالب مطرح شده در اين دوره را تشکيل ميدهد.
دوره دوم را بايد دورهاي دانست که از اواسط دهه هفتاد آغاز و تا حوالي سال 1380 ادامه مييابد. در اين دوره به دليل فضاي حاکم بر کشور علاوه بر مطالب فوق، مواضع و روشنگري در برابر جريانهاي فکري و سياسي داخلي نيز قسمت مهمي از بيانات ايشان را تشکيل ميدهد. اما آنچه در دوره سوم که تقريبا از اواخر دهه هفتاد آغاز شده و تاکنون ادامه دارد، پرداختن جدي ايشان به نامگذاري سالها، تبيين مسائل پيش روي نظام در سال آتي و وظيفه مردم و مسئولان در سال آينده است. البته موضعگيري ايشان در برابر نظام سلطه و تبيين نقشههاي داخلي و خارجي ايشان از بخشهاي هميشگي اين بيانات در سالهاي مختلف بوده است.
انقلاب اسلامي، حجت الهي است!
سال 1368 با تمام فراز و فرودهايي که داشت به پايان رسيد و نظام جمهوري اسلامي در ميان بهت و ناباوري جهانيان، سال نو شمسي را با صلابت تمام آغاز کرد و نوروز 1369 را جشن گرفت. در سالي که گذشت مردم ايران يکي از بزرگترين امتحانات الهي را با موفقيت پشت سر نهاده و داغ فقدان رهبر کبير خود را با تمام وجود احساس کردند. انتخاب آيت الله خامنهاي به عنوان جانشين امام خميني (ره) توسط مجلس خبرگان و وحدت و يکپارچگي مردم و نخبگان در بيعت و حمايت از ايشان، گام جدي ديگري در قدرت و عمق نفوذ جمهوري اسلامي را به نمايش گذاشت. اصلاحيه قانون اساسي با راي قاطع مردم تصويب شد و انتخابات پنجم رياست جمهوري با انتخاب حجت الاسلام هاشمي رفسنجاني انجام گرفت. آيت الله خامنهاي به عنوان رهبر جديد انقلاب اسلامي در تمامي مواضع و بيانات خود بر ادامه راه امام و پيگيري آرمانهاي ايشان تاکيد جدي داشتند.
ايشان در اولين بيانات نوروزي خود در حرم مطهر رضوي به تبيين حقانيت انقلاب اسلامي و راه ملت ايران پرداختند: هيچکس در دنيا نيست که نتواند درباره انقلاب اسلامي ملت ايران درست قضاوت کند و دچار ترديد بماند. خدا درباره اين انقلاب، حجت را بر همه تمام کرد. آنقدر دلايل روشن براي شناسايي اين انقلاب وجود دارد که اگر کسي در دنيا واقعا بخواهد حق را پيدا کند و بشناسد، يقينا دچار ترديد نخواهد ماند... من دو دليل از دلايلي را که خدا براي راهنمايي انسانهاي جوياي حق در دنيا مجسم کرده و در معرض ديد همه گذاشته است، ميگويم... يک دليل، عبارت از دشمني اشرار عالم با اين انقلاب است. اين، يک شاخص است. شما هرجا در دنيا، کسي يا دستگاهي را پيدا کنيد که شرير و شرآفرين باشد، مجسمه شيطان و منشاء بدي و فساد باشد نسبت به اين انقلاب، دشمني آشتيناپذير دارند. من هيچ انقلاب ديگري را در دنيا و در طول تاريخ انقلابها از اين قبيل و به اين شکل سراغ ندارم.
...مطلب دوم که آن هم بسيار حايز اهميت است، اين است که با وجود اينهمه مخالفتها از اول پيروزي انقلاب و قبل از آن تا امروز، انقلاب و جمهوري اسلامي و ملت ايران، بر تمام دشمنان گوناگون و رنگارنگ خود فايق آمدهاند و آنها را شکست دادهاند. خود اين، يک حجت الهي است. (سخنراني در اجتماع بزرگ مردم مشهد و زائران حضرت رضا(ع)-2/1/1369)
حيات طيبه، هدف نهايي جمهوري اسلامي
جهان در سال 1369 شاهد اتفاقات مهمي بود که بي شک ميتوان آنها را از عوارض اجتنابناپذير انقلاب اسلامي دانست؛ يعني فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و جنگ خليج فارس به رهبري آمريکا عليه صدام. کشورهاي غربي و عربي که تا ديروز حامي جدي صدام بر عليه انقلاب اسلامي بودند، اکنون با ديوانه سرتا پا مسلحي مواجه شده بودند که منطقه را به آتش کشيده بود. در داخل نيز برخي گروهها -که بعدها از حاميان جدي ارتباط با آمريکا و غرب شدند و حتي برخي از آنها اکنون به غرب پناهنده شدهاند- با اين توجيه که آمريکا دشمن مشترک ايران و عراق است خواستار ورود جدي ايران به اين جنگ به حمايت از صدام و در مقابل متفقين شدند. اما تدبير رهبر معظم انقلاب مانع از ورود جمهوري اسلامي به اين دام شد که آمريکا براي جمهوري اسلامي پهن کرده بود. اندکي بعد نيز ورق به کلي برگشت. مجاهدين شيعه عراقي که مترصد فرصتي براي نجات از ديکتاتوري سياه صدام بودند؛ با استفاده از ضعف و شکستهاي پيدرپي صدام در برابر نيروهاي غربي قيام کرده و انتفاضه عراق آغاز شد. در اثر پيروزيهاي پيدرپي مجاهدين عراقي، به ناگهان عمليات نيروهاي غربي عليه نيروهاي بعثي متوقف شد و با چراغ سبز آمريکا، صدام قتل عام شيعيان جنوب عراق را آغاز کرد. درپي جنايات گسترده صدام عليه شيعيان، پناهندگان عراقي به مرزهاي ايران هجوم آورده و اتفاقا با آغوش باز و مهماننواز مردم انقلابي ايران مواجه شدند. رهبر انقلاب در ابتداي سخنانشان در حرم مطهر رضوي در سال 1370 اين اقدام بزرگوارانه ملت ايران را ستوده و فرمودند: ...تشکر دوم، به خاطر پاسخي است که ملت ما به استمداد آوارگان عراقي دادند. در همه جاي کشور، قشرهاي مختلف، با نهايت بلندنظري و از خودگذشتگي، به صرف برادري اسلامي و براي انجام تکليف شرعي، هرکس هرچه توانست، به اين آوارگان و مظلومان عراقي کمک کرد. خداوند شما مردم عزيز را روزبهروز در راه خود ثابتقدمتر بدارد و به سمت هدفهاي عالي انقلاب اسلامي، سريعالسيرتر و موفقتر بفرمايد.
در ادامه اين ديدار ايشان در قالب تبيين عبارت قرآني حيات طيبه به تبيين اهداف بلند انقلاب اسلامي پرداختند: خدا و پيامبر، شما را به زندگي و مايه حيات طيب و پاکيزه دعوت ميکنند. حيات پاکيزه، فقط خوردن و لذت بردن و شهوتراني نيست؛ اينکه دعوت خدا و رسول را نميخواست... حيات طيبه، عبارت از اين است که اين زندگي در راه خدا و براي رسيدن به هدفهاي عالي باشد. هدف عالي انسان فقط اين نيست که شکمي را به هر شکلي پر کند؛ اين کمترين چيزي است که يک حيوان ميتواند به عنوان هدف خود انتخاب کند. براي انسان، هدف اعلي عبارت از وصول به حق، رسيدن به قرب باريتعالي و تخلق به اخلاق الهي است. انسان براي رسيدن به آنچنان هدفي، ابزارهاي مادي و معنوي را لازم دارد. غذا لازم است، اما براي اينکه انسان به سمت هدف حرکت کند.
ايشان در ادامه سخنانشان پشت صحنه زرق و برق ظاهري تمدن مدرن را اينگونه معرفي کردند: در نظامها و کشورهايي که زندگي را با ابزارهاي پيشرفته و با علم مادي ميگذرانند، آسايش زندگي متعلق به همه مردم نيست؛ به يکعده از مردم اختصاص دارد. امروز در کشور آمريکا، در کشورهاي پيشرفته اروپا، گرسنگي، فقر، مردن از کمبود مواد غذايي، نداشتن سرپناه و مسکن، ناامني حتي براي يک زندگي حيواني، فراوان است. آن کساني که از تکنولوژي و دانش جديد در اين کشورها استفاده ميکنند، طبقه خاصي از مردمند. آنهايي که براي يک شکم غذا مجبورند شرف و ناموس و شخصيت خودشان را بفروشند و انواع اهانتها را تحمل کنند، توده عظيمي از مردمند. اين، واقعيت قضيه است. ظواهر، پرزرقوبرق و پرجلوهاست. دوربين تلويزيونها و خبر خبرگزاريها چيزهايي را به عنوانتبليغات به مردم دنيا ارايه ميدهد که پرزرقوبرق و چشمگير است.
... پس، حيات طيبه معنايش اين نيست که کساني فقط نماز بخوانند، عبادت کنند و اصلا به فکر زندگي و ماديات نباشند؛ نه، حيات طيبه، يعني دنيا و آخرت را با هم داشتن. حيات طيبه، يعني ماده و معنا را با هم داشتن. حيات طيبه، يعني آن ملتي که تلاش ميکند، سازندگي ميکند، صنعت و بازرگاني و کشاورزي را به اوج ميرساند، قدرت علمي و تکنيکي پيدا ميکند، پيشرفتهاي گوناگون در همه جهت به دست ميآورد؛ اما در همه اين حالات، دل او هم با خداست و روزبهروز هم با خدا آشناتر ميشود. اين، هدف نظام اسلامي است. (بيانات در حرم مطهر رضوي-29/1/1370)
معرفي شيطان از زبان قرآن
آنچه در سال 1372 محور بيانات رهبر معظم انقلاب قرار گرفت تبيين مفهوم شيطان در قرآن و مصاديق آن بود. اين مباحث پايهاي است که مبناي قرآني تاکيدات مکرر رهبر معظم انقلاب اسلامي بر خطر وجود دشمن را روشن ميکند. مسئلهاي که يکي از محورهاي جدي شبهات مخالفان داخلي بوده و هست. از شروع تا ختم قرآن، دهها مرتبه نام شيطان يا مشتقات کلمه شيطان تکرار شده است. همه جا هم با اين تذکر و تأکيد که مخاطب قرآن بفهمد بايد از شيطان اجتناب کند و اين، غير از آن است که درباره کلمه ابليس آمده است؛ چون معناي شيطان در قرآن با معناي ابليس متفاوت است. شيطان يک معناي عموميتر است. ابليس، يک شيطان از شيطانهاست و انواع شيطانها و شيطنتها، براي بشر و در سر راه او وجود دارد. يکي از آن شيطانها ابليس است که ماجراي او جداگانه، بارها و بارها در سوره بقره و ديگر سورههاي قرآن تکرار شده است.
سؤال اين است که علت اصرار بر تکرار کلمه شيطان در قرآن چيست؟! چرا اينقدر خداي متعال راجع به مخالفت با شيطان و تبعيت نکردن از او در قرآن سخن ميگويد و آن را تکرار ميکند؟! اين آن نکتهاي است که بايد هر خواننده قرآن در آن تدبر کند.
...علت اينکه ماجراي شيطان در قرآن تکرار شده، يک مسأله دقيق رواني براي بشر است و آن مسأله اين است که انسان در مسير زندگي خود با دشمن مواجه است. مگر اينکه راه نرويد و حرکت و زندگي نکنيد؛ والا کسي که زنده است در راه حرکت و تلاش خود دشمناني دارد. انسان هرگز بدون دشمن نيست. (بيانات در آستان قدس رضوي- 04/01/72)
تهاجم فرهنگي
اما آنچه در آن روزها از دغدغههاي جدي رهبر انقلاب به شمار ميرفت و ايشان به طور مکرر و پيدرپي نسبت به آن هشدار ميدادند مسئله تهاجم فرهنگي دشمن براي کم رنگ کردن ارزشهاي اسلامي و انقلابي بود. مسئلهاي که نهتنها به خوبي مورد توجه قرار نگرفت، بلکه برخي درصدد انکار آن برآمده و حتي آن را توهم توطئه دانستند. برنامهريزي دشمن براي تهاجم فرهنگي از سويي و حرکت شتابان دولتمردان به سوي غربي شدن به بهانه توسعه و سازندگي، فضاي عمومي کشور را به سوي ذبح ارزشها پيش ميبرد. توصيهها و هشدارهاي مکرر رهبر انقلاب نسبت به برنامهريزي عدالتمحور، پرهيز از تجملگرايي و اسراف، برنامهريزي فرهنگي و غيره در ميان مسئولان گوش شنوايي نداشت. بنابراين رهبر انقلاب يک تنه به مقابله با اين موج خزنده استحاله فرهنگي برخاسته بودند. ايشان در ابتداي سال و در پيام نوروزي 74 به طور جدي بر مسئله پرهيز از اسراف تاکيد کرده بودند و در بيانات آغازين خود در حرم رضوي نيز به طور مبسوط به تشريح ارزشهاي انقلاب اسلامي پرداخته و پس از آن نيز مطالبي در باب پرهيز از اسراف و تبذير متذکرشدند.
در همه اديان و مذاهب، بلکه در همه تمدنها و فرهنگهاي عالم، اموري هست که مردم بايد انجام دهند و صفتهايي هست که بايد آن صفتها را براي خودشان به وجود آورند. اينها، ارزشهاست. کارها و صفتهايي هم هست که مردم بايد از آنها دوري کنند. اينها، ضد ارزشهاست. هم در اديان و هم در فرهنگهاي دنيايي، امور و صفاتي داريم که ضد ارزش است و اگر کسي بخواهد خود را به هدف دين برساند، بايد از آنها دوري کند. در تمدنهاي بزرگ جهاني هم، چيزهايي را مشخص ميکنند که از نظر آنها ضد ارزش است.
... در همه فرهنگها و تمدنها هم، چيزهايي بايد و چيزهايي نبايد است. هر ملتي بر حسب نياز خود، چيزي را انتخاب ميکند. فرهنگ غربيها، درست يا نادرست، مال خودشان است. قانع نيستند به اينکه ملتهاي ديگر به آنها بگويند فرهنگ شما مال خودتان باشد. ما به شما اعتراضي نميکنيم که اينگونه زندگي ميکنيد، لباس ميپوشيد، رفتار ميکنيد و چنين خلقياتي داريد. ميگويند: ملتهاي ديگر بايد مثل ما رفتار کنند و لباس بپوشند.
... انقلاب اسلامي که ايران و ايراني، بلکه اسلام و مسلماني را از چنگال قدرتهاي اهريمني و شيطاني نجات داد، بايدها و نبايدهايي دارد. بايدها، چيزهايي است که انقلاب به انسان انقلابي - که زير سايه انقلاب زندگي ميکند - ميگويد: بايد اين را انجام دهي. نبايدها، چيزهايي است که انقلاب ميگويد: نبايد اين را انجام دهي، براي اينکه به هدفها برسيم. تا ايران به برکت انقلاب، به آن هدفهاي عالي خود برسد و زشتيها، فسادها، فتنهها و ويرانيهايي که دشمنان ملت ايران در طول سالهاي متمادي در اين کشور از خودشان بهجا گذاشتند، برطرف شود، بايد اينها را رعايت کرد.
انقلاب يک سلسله نبايدها و محرمات هم دارد. آن محرمات را هم بايد در نظر داشت. من در اين دو، سه سال اخير، هر وقت که فرصتي پيدا شده است، راجع به نبايدهاي انقلاب، با جوانان، گروههاي علاقهمند به پيگيري هدفهاي انقلاب و با عموم مردم و جمعيتهاي ميليوني، صحبت کردهام.
نبايدها را هم، مردم خيلي خوب رعايت ميکنند. اما گاهي در ميان مردم، چيزهايي مشاهده ميشود،که خوب است مشاهده نشود. يکي از آنها، همين چيزي است که من در پيام اول امسال به شما مردم عرض کردم: اين اسرافها و ريخت و پاشها، جزو نبايدهاست. البته من ميدانم عده کثيري از مردم، بخصوص طبقات متوسط، رعايت ميکنند. بعضي هم رعايت نميکنند. اسراف، يک لجنزار است. ريختوپاش مالي، يک وسوسه شيطاني است. وقتي که شما به برکت هدايت الهي، عليرغم سنگاندازيهاي دشمنان، مثل يک موجود فعال، بانشاط و جوان، سرپا قرار گرفتهايد تا بتوانيد زندگي را نو کنيد و از منابع عظيم ثروت در اين کشور استفاده کنيد، آنجا شما بايد ببينيد چه چيزي اندک ضرري ميزند؛ ديگر آن را انجام ندهيد. اسراف، پرداختن به مصارف زيادي و طمعکاري بعضي از قشرها در به دست آوردن درآمدهاي نادرست و ناسالم، از اين قبيل است. اينها نبايد باشد. (بيانات در حرم رضوي-3/1/1374)
اقتصاد بدون نفت و دادگاه ميکونوس!
شايد در آن زماني که رهبر معظم انقلاب به جد بر ضرورت استقلال کشور از وابستگي به نفت تاکيد داشتند، کسي فکر نميکرد که در کمتر از ده سال بعد از سخنان نوروزي رهبر انقلاب در سال 75، جرج دبليو بوش دوم رئيس جمهوري ايالات متحده خطاب به ما بگويد که ايران نفت دارد و هيچ احتياجي به انرژي هسته اي ندارد! اين نکتهاي بود که مانند بسياري مسائل ديگر دورانديشي و آيندهنگري و نگاه راهبردي آيتالله خامنهاي در سمت رهبري جمهوري اسلامي را نشان داد.
من يک نگراني مختصري دارم - که مربوط به امروز هم نيست؛ سالهاست که اين نگراني را دارم - و آن اين است که بايد اقتصاد و ملت ايران از نفت جدا شود. اين مسأله را اخيرا به دولت خدمتگزار ابلاغ کردهايم که برايش برنامهريزي کند و در حال برنامهريزي است و کارهايي هم انجام داده است. ما بايد کاري کنيم که ملت و دولت ايران، وابسته به نفت خود نباشند. چون متاسفانه، امروز در دنيا نفت به سياستهاي بينالمللي، کمپانيها و غارتگران بزرگ و جهان خواران و مستکبران وابسته است. در حقيقت، نفت در مشت آنهاست. هر گاه بخواهند، قيمتش را پايين ميآورند، توليد را کم يا زياد ميکنند، يکي را از دور خارج يا وارد دور ميکنند! نفت مال ماست؛ اما سياستش در دست ديگران است! چنين سرمايهاي مايه دردسر است.البته دولت ما امروز حداکثر استفاده را از نفت ميکند و بايد هم بکند. اما بايد کاري کند که بتواند روزي به دنيا اعلام نمايد که از امروز تا شش ماه ديگر، تا يک سال يا چهل روز ديگر، ميخواهيم در چاههاي نفت را ببنديم. ميخواهيم يک قطره نفت صادر نکنيم. دولت بايد بتواند تصميم بگيرد. بايد به نفت احتياج نداشته باشد.
اما نيازي نبود که تا ده سال بعد صبر کنيم. بلکه سه سال پس از اين بيانات اين پيشبيني دقيق رهبر انقلاب رخ داد. سرمايهداران صهيونيست با همکاري شبکه جهاني ثروت و قدرت چنان رکودي در اقتصاد شرق آسيا ايجاد کردند که قيمت نفت به بشکهاي 6 دلار رسيد.
در ادامه بيانات نوروزي سال 75، رهبر انقلاب در اشارهاي گذرا به قضيه ميکونوس ضمن بياهميت خواندن آن مسئله، مسئله اصلي را دشمني آمريکا و صهيونيسم دانستند: در گوشه و کنار دنيا، باز هم عليه ما دشمني و خباثت ميشود، اما اين ها اهميت چنداني ندارد و مسأله اصلي نيست. همين قضاياي اخير دستگاه قضايي آلمان که يک حرکت بسيار زشت و نفرت انگيزي را به خاطر صهيونيستها انجام دادند، از اين نوع است. البته دولت آلمان خودش را کنار ميکشد و ميگويد به دستگاه قضايي کشورش مربوط است. هم ما ميدانيم و هم آنها ميدانند که اينطور نيست که دولت آلمان، تسلطي بر دستگاه قضايي کشورش نداشته باشد. جاهايي را خود ما مطلعيم که اعمال نفوذ کردهاند. در حقيقت فشار صهيونيستها به دولت آلمان و دستگاه قضايي آن کشور است. اما اهميتي ندارد. اينها کارهايي است که بايد دولت ما و وزارت امور خارجه خود ما حل و فصل کنند که بحمدالله به خوبي مشغول خدمتند و کار ميکنند و حل و فصل هم خواهند کرد. اينها چيزي نيست که به عنوان يک مسأله براي ملت محسوب شود. آنچه که براي ملت مهم است، همان نکتهاي است که اشاره کردم؛ يعني مسأله آمريکا و اسراييل.
اما ايشان بازهم تلويحا پيشبيني ديگري داشتند که در کمتر از يکسال به وقوع پيوست و يکي از زرينترين اوراق دفتر انقلاب اسلامي را رقم زد:در قضاياي مختلفي، کشورهاي اروپايي سفراي خود را دسته جمعي از ايران خارج کردند، به خيالي که حالا زمين به زمان خواهد خورد و آسمان به زمين خواهد آمد و همه چيز به هم خواهد ريخت! اما ديدند که آب از آب تکان نخورد. لابد دولتهاي اروپايي اين واقعه را يادشان است. اميدواريم که يادشان باشد و اشتباه نکنند. يک روز، همه سفراي اروپايي از تهران خارج شدند و وانمود کردند که ما با شما قهريم! جمهوري اسلامي گفت: برويد به سلامت! بعد از مدتي که گذشت، ديدند که جمهوري اسلامي، هيچ احتياجي به آنها ابراز نميکند و هيچ نيازي به آنها ندارد. بحمدالله، آنها بنابر احتياج خودشان، شروع به برگشتن کردند! (بيانات در حرم مطهر رضوي-4/1/1375)
کشورهاي اروپايي در اقدامي عجولانه سفراي خود را از ايران فراخواندند و ايران نيز متقابلا همين کار را انجام داد. اما بعدا خودشان مجبور شدند در اوج ذلت و به صورت دستهجمعي به ايران بازگردند؛ ولي ايران سفير آلمان را نپذيرفت. در نهايت اين مردم جهان بودند که عزت ملت ايران را نظارهگر شدند.
و بازهم اسراف!
درپي کاهش شديد قيمت نفت در بازارهاي جهاني -که البته طبيعي هم نمينمود- درآمدهاي نفتي دولت به شدت کاهش پيدا کرد. اين اتفاق بازهم ضرورت پرهيز از اسراف و تجملات را بيش از پيش روشن ساخت. رهبر انقلاب در سال 77 نيز مانند سال قبل در پيام نوروزيشان مجددا بر اين مسئله تاکيد کردند: پيامهاي عيد، تعارف و تشريفات نيست؛ حرف لازمي است که در اين فرصت، به گوش ملت عزيز ميرسد. امسال در اين فرصت، من چند مطلب لازم را عرض کردم که يک مطلب، همين مسأله صرفهجويي بود.
... دشمن از همه طرف توطئه ميکند! قيمت نفتي که متأسفانه بيشترين منبع درآمد ملت و دولت ايران است، امسال تقريبا به دو سوم - بلکه شايد کمتر - رسيده است. من نميگويم که هدف از اين کار، فقط ايران است؛ نه. ايران و غيرايران، هدفند! نميگويم که اين کار را فقط دشمنان کردند. دشمنان هم کردهاند، متأسفانه دوستان نادان و بيتوجه هم به آنها کمک کردند و اين کار بد انجام گرفت.
خوب؛ يک ملت زنده، بيدار، متوجه کار و مسلط بر امور خود، در مقابل چنين پديدههايي چه کار ميکند؟ فورا ميگردد تا راه علاج را جستجو کند. سعي ميکند بدل فن ضربه حريف را به او بزند. اين همان کاري است که الان انجام ميگيرد؛ يعني مسؤولين اقتصادي دولت، برنامه کشور را طوري تنظيم ميکنند که هيچ گونه ضربهاي بر مسائل اساسي کشور وارد نيايد...
ببينيد اسراف چه کار ميکند! اسراف در نان، اسراف در آب، اسراف در برق، اسراف در مصالح ساختماني، اسراف در انواع و اقسام کالاهاي گوناگون، اسراف در اسباب بازي بچه و در وسايل تجملاتي! عزيزان من! اين اسراف همان کاري را با کشور ميکند که دشمن ميخواهد! او از آن طرف به وسيله نفت، بهوسيله تحريم اقتصادي و انواع و اقسام ضربهها بر ملت ايران ضربه وارد ميکند؛ از اين طرف هم خود ما با اسراف و صرفهجويي نکردن، ضربه او را تکميل ميکنيم! حرف من اين است. (بيانات در حرم مطهر رضوي-1/1/1377)
از تخت جمشيد تا کوي دانشگاه!
سال 1378 آبستن حوادث مهم و سرنوشتسازي براي نظام جمهوري اسلامي بود. اين سال توسط رهبر انقلاب با نام امام خميني (ره) نامگذاري شده بود. اما وقايع تير 78 چنان لطمهاي به وحدت و امنيت ملي وارد کرد که سال 79 با وجودي که به نام اميرالمومنين مزين گشته بود اما شعار آن سال وحدت و امنيت ملي قرار داده شد.
در روزهاي منتهي به نوروز 78، برخي از مسئولان وزارت کشور برنامههايي را جهت برگزاري مراسم نوروز در بقاياي کاخهاي تخت جمشيد تدارک ديده و تبليغات وسيعي را جهت دعوت مردم انجام دادند. اين حرکت منجر به عکس العمل جدي رهبر معظم انقلاب شد که در بيانات نوروزي ايشان متبلور گشت:شما ببينيد در ايام تحويل، مردم چه مکانهايي اجتماع ميکنند! ديشب در اطراف آستان قدس رضوي، با اينکه نيمه شب بود، جاي سوزن انداختن نبود! تا بست شيخ بهايي و تمام اين اطراف، مردم براي توجه، روي زمين نشسته بودند! يعني عيد نوروز، همراه با معنويت. يا ديشب - نيمه شب - هزاران انسان علاقهمند، از خواب و خانه و زندگي و محيط خانواده بيرون آمدند و به مرقد امام بزرگوار رفتند. يعني جنبه معنوي. خوب؛ حالا يک نفر هم پيدا ميشود که از سر اشتباه و ندانم کاري، به جاي مرقد امام رضا و مرقد امام بزرگوار و مرقد حضرت معصومه و مراسم معنوي، تخت جمشيد را زنده ميکند! البته تخت جمشيد، يک اثر معماري است؛ انسان، اثر معماري را تحسين ميکند و چون متعلق به ما و مال ايرانيهاست، به آن افتخار هم ميکند؛ اما اين غير از آن است که ما دلها و ذهنها و جانهاي مردم را متوجه به نقطهاي کنيم که در آن خبري از معنويت نيست، بلکه نشانه طاغوتيگري است! در همان ساختمانها که امروز بعد از گذشت يکي دو هزار سال، ويران است، زماني به مناسبت همين روز نوروز، خدا ميداند که چقدر بيگناه، در مقابل تخت طاغوتهاي زمان به قتل ميرسيدند و چقدر دلها ناکام ميشدند! اين افتخاري ندارد.
اما گويا رهبر انقلاب خود را براي مقابله با برنامههاي دشمن در اين سال آماده کرده بودند؛ چرا که قسمت اعظم بيانات نوروزي خود را به دشمنشناسي و درک روشها و حربههاي او و راه مقابله با آن اختصاص دادند:با توجه به اوضاع کشور و اوضاع جهان و آشنايي با چم و خمهاي مسائل گوناگون که امروز ملت ايران با آن مواجه است، من اگر بخواهم نياز کنوني ملت ايران را در يک کلمه، خلاصه کنم، خواهم گفت که آن، وحدت کلمه و مهرباني آحاد ملت ايران با يکديگر است. ... اجزاي نقشه دشمن چه چيزهايي است؟ اولا تا آنجا که بتوانند - زورشان برسد و تيغشان ببرد - مشکلات اقتصادي براي کشور درست کنند و بتراشند؛ ...از طرفي به بهانههاي مختلف، سعي ميکنند در فضاي سياسي کشور، تشنج و جنجال به وجود آورند، تا خود اين هم در مردم، احساس ناامني و احساس عدم انتظام کارها را به وجود آورد! ...اين سال هفتادوهفتي که ما گذرانديم - تقريبا از اول تا آخر سال - بيشترين تلاش دشمنان ما و دشمنان اين ملت، صرف همين ميشد که در فضاي سياسي کشور، تشنج و جنجال ايجاد کنند! طبعا وقتي جنجال ميشود، يک دسته از مردم، طرفدار يک حرف ميشوند، دسته ديگر هم طرفدار حرفي ديگر ميشوند و قهرا بين مردم، بگومگو به وجود ميآيد. دشمنان هم همين را ميخواهند! ...يک جزء ديگر نقشه هم اين است که به مردم اينطور وانمود کنند که بين مسؤولان کشور در سطوح بالا، اختلاف است!
عزيزان من! امروز همدلي شما مردم در هر نقطه کشور، يک امر تشريفاتي و تزئيناتي نيست؛ يک امر ضروري است... من امروز براي مردم عزيز کشورمان هوشياري، هوشمندي، تمسک به اسلام، تمسک به نام امام، تمسک به راه و معنويت امام بزرگوار که امسال سال آن بزرگوار است، تمسک به وحدت کلمه و برافراشتن پرچم برادري و مهرباني را از واجبترين واجبات ميدانم. (بيانات در حرم مطهر رضوي-1/1/1378)
دوسال پيدرپي به نام اميرالمومنين(ع)
سال 79 به نام مقدس علي اميرالمومنين (ع) مزين شده بود؛ اما به دليل نارضايتي رهبر معظم انقلاب اسلامي و برخوردهاي شعارگونه با اين نامگذاري، ايشان مجددا سال 1380 را هم سال اميرالمومنين (ع) ناميدند: سال گذشته هم به نام آن بزرگوار مزين شد؛ اما آرزوي قلبي اينجانب اين است که امسال ما به شعار اکتفا نکنيم. شعار علوي، عزيز است؛ اما شعار بايد مقدمه رفتار باشد. اگر سال گذشته شعار علوي داديم، امسال رفتار علوي پيشه کنيم. عليبنابيطالب عليهالصلاةوالسلام، هم داراي شخصيت فردي به عنوان يک مسلمان و يک انسان است، هم به عنوان يک شهروند در جامعه اسلامي است، و هم به عنوان يک حاکم، يک سياستمدار، يک تدبيرکننده امور و يک مجاهد فيسبيلالله مطرح است. او از همه اين جهات قابل تأسي است. ما به تأسي و پيروي کردن از اميرالمؤمنين احتياج داريم.
ايشان در ادامه به تشريح خصوصيات فردي و حکومتي اميرالمومنين همچون تقوا، صداقت، صراحت، پرهيز از سياست منفي، طرفداري حقيقي از مردم و مستضعفان، حفاظت از بيتالمال، کار زياد و بهرهمندي کم، بسيج نيروها در راه حق، مبارزه با مقدس مآبي متحجرانه، بيان مر حقيقت و ... غيره پرداختند. اما گويا مخاطب اصلي ايشان مسئولان نظام بودند. تمديد مجدد نامگذاري سال اميرالمومنين را بايد به عنوان يکي از نقاط اصلي مقابله رهبر انقلاب با جريان دنياگرايي دانست. جرياني که توانسته بود در دولت سازندگي به بدنه نظام رسوخ کرده و با وجود تحويل قدرت به دولت اصلاحات، همچنان گلوگاههاي اصلي اقتصادي، سياسي و فرهنگي کشور را در اختيار داشت. همچنين تشريح مفصل خصوصيات فردي و حکومتي اميرالمومنين (ع) در پر بينندهترين سخنراني رهبر انقلاب توسط ايشان، نشاندهنده يکي از جديترين ابعاد سبک رهبري ايشان است. مدلي که در آن مديريت افکار عمومي و تبيين و روشنگري نقش اساسي ايفا ميکند. رهبر انقلاب در اين سخنراني در لابلاي توضيح هر يک از خصوصيات اميرالمومنين(ع) گريزي هم به شرايط امروز جامعه داشتند. عباراتي نظير: نگويند چرا مردم را نسبت به استکبار و مظالم آن و عوامل و ايادي دشمنان خدا حساس و بسيج ميکنيد. اميرالمؤمنين هم اين خصوصيت را داشت.
هر کس که بيتالمال مسلمين را ملک خود به حساب ميآورد - يا به زبان بگويد، و يا اگر نميگويد، در عمل اينطور وانمود کند که ما اينقدرها حق داريم - و با بيتالمال مثل اموال شخصي خود رفتار کند نميتواند دنبالهروي علي (ع) به حساب آيد. رفتار علوي در همه اين ابعاد، وظيفه ماست؛ کار زياد، بهرهمندي کم.
وظيفه مسؤولان سنگينتر است. من آن روز گفتم، امروز هم ميگويم؛ وظيفه مسؤولان سنگين است. بايد رفتار علوي در ميان ما مسؤولان نظام جمهوري اسلامي نهادينه شود. آن روز است که هيچگونه آسيب و خطري اين نظام را تهديد نخواهد کرد.
متن ملت عزيز ما، تسليم فشار تبليغاتي دشمن نشده و نخواهد شد؛ اما کساني که خودشان اشتباه کردند، در بين ما هستند. اينها راه غلطي رفتند و بعضي از مجموعهها را هم با خودشان به راه غلط کشاندند. امام به ملت ما ياد دادند که بايد مسؤولان در فکر ضعفا و پابرهنهها باشند و به نيازهاي مردم توجه کنند. آنها در تبليغات و در تهاجم فرهنگي خود، توجه به خواست قدرتهاي استکباري را ملاک قرار دادند؛ ببينندآمريکا از چه چيزي بدش ميآيد، از آن پرهيز کنند؛ ببينند قلدران و زورگويان عالم به چه چيزي تمايل دارند، به طرف آن حرکت کنند. اين نقطه مقابل تعاليم جمهوري اسلامي است که در گفتار امام بزرگوار ما تجلي ميکرد.
در روزهاي منتهي به نوروز 80 آمريکاييها به صراحت حمايت خود را از اصلاحطلبان اعلام کردند. رهبر انقلاب در جملاتي مواضع خود را اينگونه اعلام نمودند: کسي فريب نخورد که فلان مسؤول يک کشور بيگانه بگويد ما از فلان جناح، فلان گروه، و فلان شخصيتها حمايت ميکنيم. حمايت آنها ننگ است، افتخار نيست. اخيرا باز يک نفر از دولتمردان رژيم آمريکا گفته که ما از فلان جريان در داخل ايران حمايت ميکنيم! شما که از شاه هم حمايت ميکرديد! حمايت شما فايدهاي به حال کسي ندارد. آمريکا بيشترين حمايت را از رژيم شاه کرد. مردم همين پيوستگي با آمريکاي دشمن ملت ايران را ديدند که واقعيتهاي آن رژيم فاسد برايشان آشکار شد. شما از هر کس حمايت کنيد، او منفور ملت ميشود. (بيانات در حرم مطهر رضوي-1/1/1380)
عزت و افتخار حسيني
سال 80 در عرصه بينالمللي بستر اتفاقات مهمي بود. حملات تروريستي خودساخته 11 سپتامبر آغاز حوادثي بود که تبعات آن حتي تاکنون نيز ادامه دارد. آمريکا بلافاصله پس از آن حملات لشکرکشي خود به افغانستان را آغاز کرد و همسايه شرقي ايران را به تصرف خود درآورد. جرج دبليو بوش رئيس جمهور آمريکا در نطقي جنجالي در کنگره آمريکا در تاريخ 29 ژانويه 2009، کشورهاي ايران، کره شمالي و عراق را محورهاي شرارت ناميد و آنها را بزرگترين حاميان تروريسم دانست. در اين سال شاخ و شانهکشيدنها و تهديدهاي نظامي آمريکا عليه ايران به حد بيسابقهاي رسيده بود. اين جنگ رواني دشمن توانسته بود در داخل کشور نيز برخي از مسئولان را دچار ترديد و وادادگي کند.
اما رهبر معظم انقلاب در تدبيري تاريخي از تقارن آغاز سال با ايام عاشورا استفاده کرده و در پيام نوروز 81 به ملت ايران، اين سال را سال عزت و افتخار حسيني ناميدند. ماجرا آنجا جالبتر شد که ايشان در آن سال سخنراني نوروزي خود خطاب به مردم ايران را نه در مشهدالرضا، بلکه در معراجگاه شهيدان يعني پادگان دوکوهه و در جمع زائران شهدا -که از سراسر کشور در آن نقطه جمع شده بودند- و مردم انديمشک، شوشتر و دزفول ايراد کردند. ايشان در همان فرازهاي ابتدايي سخنانشان، منظور خود از اين اقدام را اينگونه نشان دادند: هر انساني که براي معنويت، صفا، اخلاص و انسانيت ارزش قائل است، بايد اينطور مکانها و خاطرهها را هميشه عزيز بدارد. اين وظيفه همه ماست و اميدوارم که اين تجمع شما برادران و خواهران در اين مکان - که نموداري از احساسات ملت ايران است - پاسخ ياوهگويان را بدهد و بدانديشان و کجروان را متنبه کند.
ايشان اينگونه ادامه دادند: امسال به عنوان سال عزت و افتخار حسيني شناخته شد. اين عنوان و نامي است که ميتواند به رفتار ما در طول سال جهت بدهد.
...همه بدانند تهديد دشمنان اين ملت و کشور براي اين کشور چندان حائز اهميت نيست و براي اين ملت تهديد واقعي به حساب نميآيد. اين ملت يک ملت شجاع است که طعم عزت و استقلال را چشيده است. اين جوانان هرگز بيگانهاي را بر کشور خودشان مسلط نديدهاند... اين تهديدها براي کشور خطر جدي نيست. خطر جدي براي کشور عبارت است از آن مسائلي که ما به دست خودمان به وجود آوريم. ايجاد اختلاف، ايجاد بيايماني، ايجاد نااميدي نسبت به آينده، القاي وجود اختلاف و دوئيت، القاي احساس ضعف در مقابل دشمن - که بعضيها متأسفانه از روي ناداني يا غرضورزي اين کارها را ميکنند - احساس ناتواني در مسؤولان کشور - که بعضي اين احساس را عملا و بعضي قولا ترويج ميکنند - براي کشور منشاء خطر است. مسؤولان بايد توجه داشته باشند و مردم عزيز ما هم هوشيارانه متوجه باشند و القائات دشمن را بشناسند.
رهبر انقلاب در ادامه سخنانشان مبارزه حق در مقابل باطل مقتدر، تبلور معنويت، و عزت و سربلندي باوجود مصيبت و داغديدگي را از ابعاد عزت و افتخار حسيني برشمردند. (بيانات در پادگان دوکوهه- 9/1/1381)
خدمت گزاري به مردم، بزرگ ترين راه مبارزه با آمريکا!
نوروز 82 مصادف شد با آغاز حمله ايالات متحده آمريکا به عراق. آمريکا مبارزه با تروريسم و سلاح هاي کشتار جمعي را بهانه اي براي حمله و اشغال عراق قرارداده بود. از طرف ديگر چالش هسته اي ايران و غرب نيز رو به افزايش بود. رهبر معظم انقلاب اسلامي سال 82 را سال نهضت خدمت رساني به مردم ناميده و در پيام نوروزيشان بر مبارزه با فساد و پيگيري اشتغالزايي تاکيد کردند. اما سخنان نوروزي ايشان با ملت ايران علاوه بر تشريح پيام نوروزي، حاوي تحليل بسيار ارزشمندي از اهداف و برنامه هاي حمله آمريکا به عراق بود. اين بار نيز ارزش تحليل ايشان چند سال بعد و در زماني مشخص شد که طرح آمريکايي خاورميانه بزرگ پس از تحميل چهار جنگ بزرگ به منطقه با شکست قطعي مواجه شد و نه تنها موقعيت آمريکا و اسرائيل را در منطقه بهبود نبخشيد، بلکه موجب تبديل ايران به قدرت بلامنازع منطقه گرديد.
رهبر انقلاب در اين ديدار طي مباحث مبسوطي به افشاگري درمورد علل لشکر کشي آمريکا به منطقه پرداخته، نياز آمريکا به منابع ارزشمند و نفت منطقه از سويي و بازار مصرف گسترده اين منطقه از سوي ديگر را از عوامل لشکرکشي آمريکا براي حمله به منطقه و ايجاد دولتهاي دست نشانده اعلام کردند. اما ايشان مقابله با موج فزاينده بيداري اسلامي ناشي از انقلاب اسلامي را نيز ديگر هدف جدي دشمن دانسته و فرمودند: رژيم پهلوي از رژيم هاي مرتجع و دستنشانده امريکا بود که امريکاييها به فکر اصلاحش نيفتادند و مردم قيام کرده و آن را سرنگون کردند و نظام اسلامي مورد علاقه خود را سر کار آوردند. اينها ميترسند همين مطلب در کشورهاي عربي و اسلامي ديگر هم تکرار شود. اين مطلب را تصريح کردهاند.ايشان سپس به معرفي طرح خاورميانه اي آمريکا پرداختند: اين نقشه مخصوص عراق نيست. در درجه اول همه کشورهاي عربي، حتي آنها که امروز به آمريکا کمک ميکنند و فرودگاهها و زمين و فضا و ديگر امکاناتشان را در اختيار آنها گذاشتهاند، در آينده نه چندان دور در معرض اين چالش آمريکايي قرار خواهند گرفت. اين موضوع را به روشني خود تحليلهاي آمريکايي به ما ميفهماند. مسائلي را که من عرض ميکنم، حرفهاي ما نيست؛ حرفهايي است که از دهان خود آمريکاييها بيرون آمده است و اهداف و نيات شوم آنها را براي همه روشن کرده است. بنابراين در اهداف آمريکايي ها در مرحله اول، کشورهاي عربي و در مرحله دوم کشورهاي اسلامي قرار دارند. (بيانات در حرم مطهر رضوي-1/1/1382)
سال پيامبر اعظم(ص) و رهبري جهان اسلام!
سالي که گذشت با تغييرات اساسي در جهتگيريهاي اساسي در مسائل کلان جمهوري اسلامي همراه بود. با پيروزيهاي پيدرپي اصولگرايان در سه انتخابات اخير و عليالخصوص انتخابات دور نهم رياست جمهوري، بار ديگر اين ارزشهاي انقلابي بود که محور تمام برنامهريزيها و اقدامات نظام قرار گرفته بود. اولين پيامد اين تغيير جهتگيري بازگشايي سايت هستهاي نطنز و پيشروي گامبهگام در برابر غرب بود. بازگشت جمهوري اسلامي به موضع قدرت و عزت در سياست خارجي، محور قرار گرفتن مردم، عدالتگرايي، احياي آرمانهاي امام و ارزشهاي انقلاب اسلامي در شعارهاي مسئولين و توجه ويژه به مستضعفين و اقشار محروم از اولين تغييرات قابل مشاهده اين چرخش قدرت بود. اما از سوي ديگر گسترش فزاينده موج بيداري اسلامي در منطقه و جهان، منجر به بروز حوادثي در روزهاي منتهي به نوروز 85 گشت. افراطيون لائيک اروپايي مرتکب جسارت به ساحت مقدس حضرت ختمي مرتبت محمد مصطفي (صلوات ا... عليه و علي اولاده المعصومين) شده و کاريکاتورهاي موهني از ايشان را منتشر کرده و به نمايش درآوردند و از سوي دولتهاي اروپايي نيز مورد حمايت قرار گرفتند. اين اقدامات منجر به واکنش جدي مسلمانان سراسر جهان به اين عمل موهن گشت و نهتنها موجب ضعف مسلمانان نشد بلکه موج بيداري اسلامي را شتابي مضاعف بخشيده و اتحاد و همبستگي مسلمانان را موجب شد. در اين ميان رهبر معظم انقلاب اسلامي در اقدامي هوشمندانه سال 1385 را سال پيامبر اعظم (ص) ناميدند. اين نامگذاري را بايد نقطه عطفي در تاريخ نامگذاريها دانست. چرا که براي اولين بار يک موضوع بينالملل اسلامي محور برنامهريزيهاي سال آينده قرار ميگرفت. اين اقدام به طور طبيعي نمايانگر اين موضوع بود که ولايت فقيه نه محدود به ايران بلکه ولايت بر مسلمين جهان است. به عبارت ديگر حضرت آيت الله خامنهاي(مدظله العالي) با اين اقدام هوشمندانه گام مهمي در راستاي گسترش ولايت فقيه و انقلاب اسلامي در بين امت اسلامي برداشتند. نکته مهم ديگر اين بود که اين نامگذاري با هيچ يک از القاب و پسوندهاي رايج براي کلمه پيامبر (ص) مانند پيامبر اکرم همراه نشده بود بلکه صفت اعظم بود که مورد تاکيد رهبر انقلاب قرار گرفته بود. بيانات ايشان در حرم مطهر رضوي حاوي نکات مهمي درباره اين نامگذاري بود: سال پيامبر اعظم، سال اين وجود کهکشانوار براي دولت و ملت ماست. علاوه بر اين، وجود پيامبر اعظم در عرصه بينالمللي، نقطه التقاي عقايد و عواطف همه ملتهاي مسلمان است. از همه اقوام، با همه مذاهب گوناگون، نقطه التقاي همه امت اسلامي در عقيده و عاطفه، وجود مبارک پيامبر اعظم است. اينکه ما در يک چنين سالي با اين نام قرار داريم، تکليف بزرگي را بر گردن ما ميگذارد. ملت و دولت ما در اين سال، بايد طوري عمل کنند که با حکمت نبوي، با علم نبوي، با حکومت نبوي، با عدالت نبوي، با اخلاق و کرامت نبوي، با فروتني و عزت نبوي و با جهاد و رحمت نبوي هماهنگ باشد... سال پيامبر اعظم، سال نگاههاي بلند، سال اميد، سال کار، سال مجاهدت، سال خدمت و سال طراحيهاي هوشمندانه براي آينده کشور است؛ سال حرکت به پيش است.
ايشان در ادامه بياناتشان نکاتي را درباره دولت جديد متذکر شده و حمايت خود را از شعارها و جهتگيريهاي اين دولت عليالخصوص موضوع پيشرفت همراه با عدالت اعلام کردند.اما مسئله مهم ديگري که آن روزها در جريان بود مسئله مذاکرات امنيتي عراق با حضور ايران و آمريکا بود. تبليغات آمريکا بر اين موضوع قرار گرفته بود که ايران قصد تجديد نظر در روابط خود با آمريکا را دارد؛ اما رهبر انقلاب در پاسخ به اين تبليغات اعلام داشتند که ما در هيچ يک از مسائل مورد اختلافمان با آمريکا مذاکره نميکنيم. ايشان در مواضعي مقتدرانه اعلام کردند که : بعضي از مسئولين آمريکايي بر اثر همان خوي تکبر و دروغگويي، حتي گفتند اين به منزله احضار مسئول ايراني است. من عرض ميکنم، دولت امريکا غلط ميکند که مسئول ايراني را احضار کند. مسئولين ذيربط کشور ما اگر ميتوانند با هدف تفهيم و حالي کردن به آمريکايي ها در قضيه عراق، مطلبي را به آنها منتقل کنند، مانعي ندارد؛ اما اگر مذاکره به معناي اين است که يک عرصهاي باز شود براي اينکه طرف زورگو و پررو و مکار با اتکاي به زور بخواهد حرفهاي خودش را به طرف تحميل کند، اين مثل بقيه موارد، همچنان که اعلام کرديم، ممنوع خواهد بود.
مسئله جدي ديگري که آن روزها در جريان بود مسئله تهديدات آمريکا مبني بر ارجاع پرونده هستهاي ايران به شوراي امنيت بود که اين نيز با واکنش جدي رهبر انقلاب روبرو شد: حالا تهديد شوراي امنيت کردند، انگار شوراي امنيت آخر دنياست. ما هم شوراي امنيت چشيده هستيم. در جنگ تحميلي، آن روزي که عراقيها چند هزار کيلومتر خاک ما را زير پا داشتند، همين شوراي امنيت قطعنامه صادر کرد که بايستي جنگ را تمام کنيد، دفاع و مقاومت نکنيد؛ ما هم چون برخلاف مصالح کشورمان بود، قبول نکرديم. هر وقت برخلاف مصالح کشور باشد، قبول نميکنيم. (بيانات در حرم مطهر رضوي-1/1/1385)
نوآوري و شکوفايي براي دهه عدالت و پيشرفت!
در نوروز 87 ابتکار عمل ديگري از سوي رهبر معظم انقلاب اسلامي مطرح شد و آن عبارت بود از نامگذاري دهه چهارم انقلاب اسلامي به دهه عدالت و پيشرفت. اين اقدام اولا بار ديگر بيانگر اهميت بعد فرهنگي رهبري آيت ا... خامنهاي است. در حقيقت ايشان در درجه اول با بسيج انگيزهها و ارادههاي عمومي و شکل دادن به آرمانهاي ملي است که نقش خود را در رهبري ملت ايران به سمت آرمانهايش ايفا ميکنند. و نکته مهم دوم اينکه اين نامگذاري نشانگر افزايش ثبات و ظرفيت نظام مقدس جمهوري اسلامي و رسيدن آن به سطحي است که ميتواند براي خود شعار ده ساله انتخاب کند. اهميت اين موضوع زماني مشخص ميشود که به برنامهها و اقدامات دشمن براي براندازي نظام جمهوري اسلامي توجه داشته باشيم. ايشان نامگذاري سال 1387 به سال نوآوري و شکوفايي را مقدمهاي براي تحقق عدالت و پيشرفت توامان دانستند.
رهبر انقلاب در بيانات مبسوطي که در نوروز 87 در حرم رضوي ايراد فرمودند ابعاد پيشرفت و عدالت مورد نظر جمهوري اسلامي را اينگونه توضيح دادند: ما مثل بعضي از کشورها و نظامهاي دنيا فقط به پيشرفت فکر نميکنيم؛ ما پيشرفت را همراه با عدالت ميخواهيم. خيلي از کشورها هستند که از لحاظ علمي پيشرفت کردهاند و به آمارها و شاخصهاي اقتصادي آنها که نگاه ميکنيم، ملاحظه ميکنيم که مثلا درآمد سرانهي آنها خيلي هم بالاست؛ اما مسئله مهم اين است که اين درآمد سرانه در ميان ملت چه جور تقسيم ميشود... ما ميخواهيم کشورمان از همه جهات به پيشرفت برسد، مردم به رفاه دست پيدا کنند؛ اما در کنار پيشرفت، ميخواهيم کشور عادلانه و با عدالت اداره بشود؛ اين مهم است. ايشان در ادامه، جايگاه نوآوري در دهه عدالت و پيشرفت را اينگونه تبيين کردند: ممکن است بعضي از صاحبنظران و به اصطلاح تئوريسينهاي اقتصادي بگويند: آقا نميشود؛ اگر بخواهيد به پيشرفت اقتصادي دست پيدا کنيد، ناچار بايد فاصله طبقاتي را قبول کنيد و بپذيريد! اينجاست که ما عرض ميکنيم نوآوري. نبايد خيال کنيم که نسخههاي اقتصادي غرب، آخرين حد دستاورد بشري است؛ نه، اين هم يک نسخهاي است، دوره اي دارد؛ آن دوره طي ميشود و فکر تازه و فکر نويي به ميدان وارد ميشود؛ بگرديد آن فکر نو را پيدا کنيد؛ شاخص بايد اين باشد. (بيانات در حرم رضوي-1/1/1387)
اصلاح الگوي مصرف براي تحقق عدالت و پيشرفت!
بيشک سال 1388 سالي است که در تاريخ جمهوري اسلامي ايران ماندگار خواهد شد. چرا که جمهوري اسلامي در اولين گام به سوي تحقق عدالت و پيشرفت همزمان با بزرگترين چالشي مواجه شد که پس از جنگ تحميلي به خود ديده بود. بنابراين شايد بتوان بزرگترين آسيب فتنه88 را معطل کردن ملت ايران و عقب ماندن او از گام برداشتن به سوي تحقق جامعهاي عدالتمحور و پيشرفته دانست. اما از سوي ديگر اين فتنه امتحاني بود که کمترين برکات آن را ميتوان افزايش چشمگير انسجام رهبر و امت دانست. بنابراين هر چند اين فتنه حرکت به سوي تحقق عدالت پيشرفت را در سال اول با چالش مواجه کرد؛ اما پس از پايان آن، ملت ايران با سرعتي مضاعف به سوي آرمانهاي خود حرکت خواهند کرد.
سخنان نوروزي رهبر معظم انقلاب اسلامي در حرم رضوي شامل چهار محور اصلي بود. در اولين محور، ايشان به تبيين موضوع عدالت و پيشرفت و علت نامگذاري دهه چهارم پرداختند. به نظر ما تمايز ده سال آينده با سه دهه گذشته، در آمادگيهاي بسيار وسيع و عظيمي است که در کشور عزيزمان براي پيشرفت و عدالت به وجود آمده است، که اين آمادگيها به ملت بزرگ و مصمم ما اجازه ميدهد که در اين زمينه يک جهش و يک گام بلند نشان بدهد. ملت، آماده يک حرکت پرشتاب و بزرگي به سمت پيشرفت و عدالت است؛ چيزي که در دهههاي قبل، اين امکان با اين گستردگي براي ملت فراهم نبود.
محور بعدي سخنان ايشان به موضوع اصلاح الگوي مصرف و ضرورت و جايگاه آن در تحقق عدالت و پيشرفت پرداخته و مصاديق جدي اسراف در جامعه را بر شمردند: يک اقدام اساسي در زمينه همين پيشرفت و عدالت، آن مسئلهاي است که من در پيام نوروزي خطاب به ملت عزيز ايران عرض کردم؛ و آن مسئله مبارزه با اسراف، حرکت در سمت اصلاح الگوي مصرف، جلوگيري از ولخرجيها و تضييع اموال جامعه است ايشان سپس به ارائه آمارهاي تکان دهندهاي از موارد اسراف مردم ايران در زمينه انرژي، نان و آب پرداخته و همه مردم و مسئولان را موظف به اصلاح اين وضعيت دانستند.
محور بعدي بيانات ايشان تذکراتي در مورد انتخابات رياست جمهوري دهم بود. ايشان در اين زمينه پس از ذکر اهميت انتخابات رياست جمهوري به ذکر شاخصههايي براي فرد اصلح پرداختند و سپس گلايه جدي خود را از کانديداهايي که نسبت سلامت انتخابات خدشه وارد کرده و همان سخنان دشمن را تکرار ميکنند اعلام نمودند. در نهايت نيز موضع خود در انتخابات را اينگونه توضيح دادند: درباره موضع رهبري در مورد انتخابات، گمانهزني و شايعه و اينها هميشه بوده و خواهد بود. بنده يک رأي دارم، آن را در صندوق مياندازم. به يک نفري رأي خواهم داد، به هيچ کس ديگر هم نخواهم گفت که به کي رأي بدهيد، به کي رأي ندهيد؛ اين تشخيص خود مردم است. بنده گاهي از دولت حمايت مي کنم، دفاع مي کنم؛ بعضي سعي مي کنند براي اين کار معناي نادرستي جعل و ابداع کنند. نه، من از دولتها هميشه دفاع مي کنم؛ منتها اگر دولتي بيشتر مورد تهاجم قرار گرفت و احساس کردم حملات غير منصفانهاي ميشود، بيشتر دفاع ميکنم
نوروز 88 مصادف شد با اولين روزهاي رياست جمهوري اوباما بر ايالات متحده آمريکا. مهمترين شعار اوباما عبارت بود از تغيير. يکي از وعدههاي جدي اوباما، تجديد نظر در سياست خاورميانهاي آمريکا در قبال ايران و کشورهاي اشغال شده بود. همزمان با لحظه تحويل سال نو، اوباما در اقدامي ظاهرفريبانه پيامي نوروزي خطاب به ملت ايران صادر کرد و در پايان نيز سال نو را به فارسي به ملت ايران تبريک گفت. اين اقدام اوباما با واکنش جدي رهبر معظم انقلاب مواجه شد و ايشان در بيانات نوروزيشان ابعاد پشت پرده اين سياست جديد را افشا نمودند: حالا دولت جديد آمريکا مي گويد ما مايليم با ايران مذاکره کنيم، بيائيد گذشته را فراموش کنيم. مي گويند ما به سمت ايران دست دراز کرديم. خوب، اين چه جور دستي است؟ اگر دستي دراز شده باشد که يک دستکش مخمل رويش باشد، اما زيرش يک دست چدني باشد، اين هيچ معناي خوبي ندارد. عيد را به ملت ايران تبريک مي گويند، اما در همان تبريک، ملت ايران را به طرفداري از تروريسم، دنبال سلاح هستهاي رفتن و از اين قبيل چيزها متهم ميکنند!
ما در زمينه مسائل مهم خودمان احساساتي نيستيم؛ از روي احساسات تصميم نمي گيريم؛ ما با محاسبه تصميم مي گيريم. مي گويند بيائيد مذاکره کنيم، بيائيد روابط ايجاد کنيم. شعار تغيير مي دهند؛ خوب، اين تغيير کجاست؟ چه تغيير کرده؟ اين را براي ما روشن کنيد؛ چه تغيير کرده است؟ دشمني شما با ملت ايران تغيير کرده؟ کو علامتش؟ دارائيهاي ملت ايران را آزاد کرديد؟ تحريمهاي ظالمانه را برداشتيد؟ از لجنپراکني و اتهامزني و تبليغات سوء عليه اين ملت بزرگ و مسئولين مردمي آن دست برداشتيد؟ دفاع بيقيد و شرط از رژيم صهيونيستي را کنار گذاشتيد؟ چه تغيير کرده؟ شعار تغيير ميدهند، اما در عمل تغييري مشاهده نمي شود. ما هيچ تغييري نديديم.
اولا تغيير در الفاظ کافي نيست - که حالا ما چندان تغييري در الفاظ هم نديديم - تغيير بايد تغيير حقيقي باشد. اين را هم به مسئولين آمريکائي بگوئيم؛ اين تغييري که شما اسمش را ميآوريد، براي شما يک ضرورت است؛ چارهاي نداريد، بايد تغيير کنيد؛ اگر تغيير نکنيد، سنتهاي الهي شما را تغيير خواهد داد؛ دنيا شما را تغيير خواهد داد. بايد تغيير کنيد؛ اما اين تغيير نبايد فقط لفاظي باشد، نبايد با نيتهاي ناسالم باشد. (بيانات در حرم مطهر رضوي-1/1/1388)
دورانديشي رهبر انقلاب در قبال اين مواضع دوگانه اوباما زماني روشن شد که آمريکا در حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري دهم به طور جدي در مقابل جمهوري اسلامي قرار گرفت و از مخالفان و براندازان حمايت کرد. رئيس جمهور جديد آمريکا حتي به وعده ضد جنگ خويش نيز نتوانست پايبند بماند و دستور افزايش نيروهاي آمريکايي در افغانستان را صادر نمود.
منبع:روزنامه خراسان
دیدگاه شما