به گزارش نافع به نقل از رودآور؛ این موضوع که عقاید و آرا شخصی افراد بسته به شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه و به فراخور شرایط ممکن است دچار تحول و تغییر شود یک اصل قابل قبول و انکار ناپذیر است اما آیا می توان با تکیه بر این اصل از موقعیت انتساب به افراد برجسته و بزرگ سوء استفاده کرد و با نام بزرگان به دنبال دست و پا کردن نام بزرگ برای خود باشیم حتی اگر اظهار نظرهای ما در مغایرت و مخالفت آشکار با عقاید این گونه افراد معتبر و برجسته باشد؟!
شاید اگر در میان عامه مردم بخواهیم نمونه ای از چرخش نظر و زاویه گرفتن افراد با بزرگان منتسب به خود را یادآوری کنیم، مثال نوح پیامبر(ع) و فرزندش که بر خلاف وی منکر توحید الهی شد آشکارترین نمونه باشد، اما آیا این پدیده مانند دیگر پدیده های اجتماعی و فلسفی تنها مربوط به یک زمان خاص است و دیگر در تاریخ تکرار نمی شود؟
در گستره تاریخ پس از پیروزی انقلاب اسلامی کم نیستند نمونه هایی که نشان دهنده جدا شدن برخی افراد از راه، مسیر و اهداف بزرگانی که به آن ها منتسب هستند، است.
هنوز تحرکات و تاثیر پذیری یکی از مراجع تقلید از که از وی حتی به نام قائم مقام رهبری و جانشین امام راحل(ره) یاد می شد از منافقین و عناصر ضد انقلاب از خاطره تاریخی مردم پاک نشده است.
همچنان مردم به یاد دارند فردی را که با انتساب دروغین خود به اهداف و آرمان های امام خمینی(ره) با اخذ آرا میلیونی به رئیس جمهوری یک کشور اسلامی نیز رسید و اکنون نیز عملکرد و تحرکات وی را مشاهده می کنند.
اگر زوایای تاریخی و سیاسی پس از انقلاب را با اندکی تامل بکاویم کم نیستند فرزندان علما و چهره های برجسته دینی که راه، مسیر و هدف خود را با دگرگونی کامل کج کردند و حتی سر از سازمان مجاهدین خلق و گروهک تروریستی منافقین درآوردند.
نکته نهفته و در عین حال بسیار آشکار و واضح این گونه وقایع عبرت آموز این است که هرگز انتساب نسبی، سببی یا اتصال دروغین خط فکری به بزرگان و علمای برجسته دینی، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی به خودی خود برای هیچ کس ارزش آفرین نیست و بزرگی و مصونیت نمی آورد.
مگر غیر از این است که انقلاب اسلامی از مکتبی برخواسته که عزیزترین انسان ها در نزد خداوند متعال را با تقواترین آنها م و هر شخص را در گرو اعمال خویش می داند؟
آیا صرف انتساب به شخصیت های مرجع، بزرگ و صاحب اندیشه و برخوردار از پایگاه اجتماعی و مردمی برای عقاید و اظهار نظرها و رفتارهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کسی اصالت و مصونیت به بار می آورد؟!
آیا این عقلانی است که همسر یک شهید بزرگ انقلاب در اظهار نظرهای خود اهداف و خون شهیدان را مورد هجمه های زیرکانه و متعدد قرار دهد و به صرف همسر شهید بودن به سخنان وی اعتماد کرد؟!
آیا منطق انسانی جدای از مبانی و عقاید اسلامی هم این را می پذیرد که اشخاصی که به دلیل انتساب نسبی یا سببی به بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، آرمان ها، محورهای عقیدتی و اسلام اصیل و ناب مد نظر ایشان را یا با سخنان سخیف و مبتذل خود به سخره بگیرند یا با تحریف در اصول مسیر روشن امام راحل را آن طور که دوست دارند و منافعشان اقتضا می کند به خورد مردم بدهند؟!
در کدام منطق مردم سالارانه قابل پذیرش است که مبانی ائدئولوژیک یک نظام آن هم از نوع اسلامیش را یک سمن موروثی دانست که آنهایی که به حکم طبیعی خلقت از نظر انتساب فامیلی به بنیانگذار آن نظام نزدیکترند اجازه هر گونه اظهار نظر و رفتاری با پشتوانه این انتساب را داشته باشند؟
امروز امام خمینی(ره)، شهید مطهری ها، شهید همت ها و دیگر چهره های تابناک آسمان انقلاب و اسلام گر چه به ظاهر از میان ما رفته اند اما ارزش ها، خط فکری و ساختار اندیشه متعالی آنها از میان ما نرفته است.
امروز فرزندان و بستگان امام راحل آنهایی هستند که با جان و دل از اندیشه ناب اسلامی، بنیان مستحکم انقلاب اسلامی و عقاید ناب امام خمینی(ره) حفاظت و صیانت می کنند، امروز آن هایی که در هر مقطع به نوعی موضع می گیرند که رسانه های معاند و ضد اسلامی نهایت استفاده را از عدم تعادل در اظهار نظرهایشان می کنند فرزندان شهید مطهری ها نیستند، آن هایی فرزندان و بستگان شهید مطهری ها و شهید همت ها هستند که از مرزهای عقیدتی اسلام ناب محمدی و نه اسلام آمریکایی و اسلام خود محور لیبرالی دفاع می کنند.
روشنفکر نماهایی که انقلابی دو آتشه و افراطی دیروز و ستایشگر دلباخته استعمارگران امروز هستند و هر روز به دنبال تطهیر چهره مخوف نظام سلطه جهانی و شریکان محدود و داخلی آنها در داخل کشور هستند به طور قطع در جوشش و رویش های تفکر ناب اسلامی و انقلابی از حافظه تاریخی و کانون توجهات مردمی به مانند گذشتگان خود کنار زده می شوند.
آنچه در این میان از اهمیت ویژه ای در پیشگاه مردم برخوردار است نوع برخورد و مواجهه برخی از افراد دارای اعتبار و سوابق خدمت رسانی و مبارزات انقلابی در گذشته با فرزندان، وابستگان و نزدیکان جدا شده خود از مسیر اصیل انقلاب و اسلام است.
(بصیرت)چشمان تیز بین مردم و افکار بیدار عمومی به نظاره نشسته اند و به خوبی می بینند که افراد برجسته سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی منافع مردم، بهبود شرایط معیشتی، صیانت از اقتدار و عزت کشور و مفاهیم بلند اسلامی را ترجیح می دهند یا علاقه شخصی به نزدیکان و منتسبان به خود را.
سکوت
دیدگاه شما