وضعیت آب و هوای همدان

خبرگزاری علم و فناوری

**

تاریخ : يكشنبه 28 مهر 1392 ساعت 04:22   |   کد مطلب: 3007
مهدی یاورمنش درسالروز تولدش به جشنواره تئاترکودک می آید
حسین محب‌اهری در آستانه سالروز تولد 62 سالگی‌اش از درمان سرطان خود و حال و روز بد تلویزیون و تئاتر گفت.

  به گزارش پایگاه خبری تحلیلی نافع، بعد از آن که اردیبهشت 91 مهمان کافه خبر شده بود، چند بار دیگر هم او را دیده بودم. بیشتر دو سال گذشته به خاطر بیماری سرطان درگیر شیمی درمانی بود و با این حال در هر دیدار روحیه‌اش را قوی‌تر و چهر ه اش را شاداب‌تر از قبل می‌یافتم. 

شامگاه جمعه، بار دیگر او را پشت در تالار سایه قبل از شروع اجرای یک نمایش دیدم، پیش از هر صحبتی، روز تولدش (28 مهر) را تبریک گفتم و جویای احوالش شدم. خبرهای خوبی در ارتباط با بیماری‌اش داشت که خوشحال کننده بود. اما وقتی بحث کوتاه ما به دل مشغولی‌ها و فعالیت‌های هنری‌اش رسید، حرف‌هایش گلایه آمیز بود و .... این شد که بعد از پایان اجرای نمایش هم گفت و گوی ما ادامه پیدا کند.

حسین محب اهری بیشتر با کارهای تلویزیونی‌اش شناخته می‌شود؛ بازی در نقش‌هایی چون هپلی در سریال «محله بهداشت» (1363)، معلم در مجموعه «مبصر پنج ساله» (1368 تا 1372) و کارگردانی و تهیه‌کنندگی برنامه‌هایی چون «هزار برگ و هزار رنگ»، «بچه‌ها بیان تماشا» و ....

این بازیگر که فعالیت هنری‌اش را سال 1354 از صحنه تئاتر آغاز کرده است، در عرصه نمایش‌های کودک و نوجوان هم کارنامه پر باری دارد که تا امروز همچنان ادامه یافته است. او دو سال گذشته در حالی که درگیر بیماری سرطان بوده، با بازی در نمایش‌هایی چون «به زیر پاهات نگاه کن» و «خاله مرجان» نشان داده که تئاتر کودک و نوجوان یکی از دغدغه های اصلی هنری اوست.

گفت‌و‌گو با حسین محب اهری را در حالی می‌خوانید که یکشنبه 28 مهر سالگرد تولد اوست و 30 مهر هم در مراسم اختتامیه جشنواره تئاتر کودک و نوجوان همدان به پاس 38 سال کار هنری مورد تقدیر قرار می‌گیرد.

حسین محب اهری

خوشبختانه مثل همیشه شما را سرحال و شاداب می‌بینم. می‌خواستم بدانم روند درمانی بیماری شما به کجا رسیده و آیا آخرین مرحله از شیمی درمانی را هم پشت سر گذاشته‌اید؟
یک ماه پیش تمام شد و بعدش یک عالم آزمایش و اسکن و ... انجام دادم که خوشبختانه سه شنبه، شب عید قربان که پیش دکترم رفت و نتایج را نشانش دادم، این خبر خوش را داد که دیگر اثری از سلول‌های سرطانی در بدنم دیده نمی‌شود و فرار کرده‌اند.

خبر خوشحال‌کننده‌ای است. با توجه به روحیه خوب و بالایی که همیشه داشته‌اید، انتظار می‌رفت بار دیگر سرطان را شکست دهید.
دعای مردم و خواست خدا خیلی موثر بوده است. این بار من انتظار هر اتفاق و شنیدن هر خبر بدی را داشتم که با این حرف دکتر، خودم هم شوکه شدم.

 البته سال 81 هم یک بار از پس این بیماری بر آمده بودید.
بار اول تومورها در ناحیه گردنم دیده شدند که بعد از جراحی شیمی درمانی کردم. 9 سال خبری از سلول‌های سرطانی نبود تا این که زمستان 90 دوباره در کشاله ران پیدایشان شد. دو باره جراحی و شیمی درمانی کردم که برای مدت کوتاهی از بین رفتند، اما پس از 6 ماه در ریه، شکم و گردن من دیده شدند.

واقعیتش زمستان 91 که این اتفاق افتاد تا سه شنبه هفته گذشته، خودم را برای اتفاقات های بد آماده کرده بودم که خوشبختانه دکتر خبر داد سلول‌های سرطانی نابود شده‌اند و خبری از آن‌ها نیست.

محله بهداشت

«محله بهداشت» (سال 1363) / محب اهری (خوابیده در جلوی عکس) در نقش هپلی بازی می‌کرد

همین جا می‌خواهم از کسانی که در دو سال گذشته به عیادت من آمدند، احوال پرس بودند و برای بهبودی‌ام دعا کردند، تشکر کنم. در این مدت از شهرستان‌های دور تلفن‌هایی به من می‌شد که هم باعث تعجب و هم باعث خوشحالی‌ام می‌شد. تو خیابان هم مردم ابراز لطف می‌کردند که همین خودش در تقویت روحیه من موثر بود.

 این خبر خوبی است، به ویژه که سی‌ام مهر در مراسم اختتامیه جشنواره تئاتر کودک و نوجوان همدان قرار است از شما تقدیر شود.
بله. یکشنبه یا دوشنبه همدان می‌روم. البته چند سال در جشنواره کار داشته‌ام و همیشه از حضور در میان جمع هنرمندان تئاتر کودک و نوجوان و بچه‌ها خوشحال بوده‌ام.

اما به نظر می‌رسد پدر و مادرها بیشتر از بچه‌ها شما را بشناسند. برنامه های ماندگاری چون «محله بهداشت»، «مبصر پنج ساله»، «جنگ آفتاب» و ... متعلق به دهه های 60 و 70 بوده‌اند که کودکان آن روز حالا پدر و مادر شده‌اند.
همین طور است. خیلی جاها پدر و مادرها که با من سلام و علیک می‌کنند، به بچه‌هایشان توضیح می‌دهند که در کودکی کدام کارهایم را می‌دیده‌اند. البته اگر در تلویزیون برنامه جدید نداشته‌ام، اما در این سال‌ها تئاتر کودک و نوجوان را رها نکرده‌ام. «به زیر پاهایت نگاه کن» و «خاله مرجان» با کارگردانی مریم کاظمی از جمله این کارها هستند. 

یک تئاتر را چند هزار نفر می‌بینند که آن‌ها هم ساکن تهران هستند، اما یک برنامه تلویزیونی میلیون‌ها تماشاگر دارد. آن تجربه خوب بچه های دهه 60 و 70 با کارهای تلویزیونی شما شکل گرفته است.
خب چرا همین تئاترهای کودک را تلویزیون ضبط و پخش نمی‌کنند، کار سختی است؟ یادم می‌آید بعد از انقلاب یکی از نخستین نمایش‌هایی که بازی کردم، «لوبیای سحرآمیز» کار اردشیر کشاورزی بود که در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه رفت. آن کار علاوه بر این که در اجرا موفق بود و کودکان تهرانی را به تئاتر شهر کشاند، ضبط تلویزیونی شد و همه بچه های ایران به تماشایش نشستند. این تجربه موفق چرا تکرار نمی‌شود؟


محب اهری در نقش ابوالحسن شیرازی در سریال «تبریز مه‌آلود»

ما کمکم هر ماه دو اجرای کودک در تالارهای هنر و کانون داریم که تلویزیون می‌تواند آن‌ها را ضبط کند. من واقعاً نمی‌فهمم چرا این کار را نمی‌کنند. در این صورت کودکان شهرستانی هم با نمایش‌های روی صحنه در تهران آشنا می‌شوند و ارتباط بهتری بین تئاتری‌ها و مخاطبان کودک و نوجوان سراسر ایران شکل می‌گیرد.

 پیشنهاد خوبی است، اما این سؤال جای خودش باقی می‌ماند که چرا بچه های امروز نباید شما را در برنامه های تلویزیون ببینند.به دلیل تغییر مسئولان و سیاست‌های تلویزیون است، مخاطبان  ذائقه‌شان فرق کرده یا خود شما عوض شده‌اید؟
من خودم هم خیلی سر در نمی‌آورم، چون خیلی پیچیده است. یک زمانی گروه کودکی بود که می‌رفتیم و طرح می‌دادیم، صحبت می‌کردیم، به تصویب می‌رساندیم و کار را کلید می‌زدیم، اما حالا طرح را که به بالاترین مقام هم می‌دهیم، باز به نتیجه نمی‌رسیم. این در حالی است که می‌بینیم افرادی بدون حتی یک تجربه کار، طرحی چند خطی می‌دهند، تصویب می‌کنند و خیلی زود وارد مرحله ضبط می‌شوند. برای همین است که می‌گویم امور خیلی پیچیده است و من سر در نمی‌آورم. 

در تئاتر هم بیشتر بازی می‌کنید و کم‌تر کارگردانی. چرا؟
تئاتر هم مثل تلویزیون شده است. بعد از 38 سال کار تئاتر، امروز نمی‌دانم اگر نمایشنامه ای را بخواهم روی صحنه ببرم، کجا باید مراجعه کنم. می‌روم مرکز هنرهای نمایشی، می‌گویند باید به سالن‌ها سر بزنم، با مدیر تالارها دیدار می‌کنم، می‌گویند باید به شورای حمایت مراجعه کنم و ... این دور باطل ادامه می‌یابد تا خسته می‌شوم و دیگر پیگیری نمی‌کنم.

در تئاتر هم می‌گویند فلان سالن تا پایان سال 93 پر است، اما یک باره می‌بینم یک نمایش در عرض دو ماه متن داده و آن جا روی صحنه رفته است. شرایط جوری است که انگار موجودات فضایی به ایران آمده‌اند و دارند برنامه ریزی می‌کنند و برای همین هیچ کس پاسخ گو نیست.

یعنی تمام فضاهای هنری به یک درد مشترک مبتلا شده‌اند؟
بله و می‌توان نامش را بیماری هرج و مرج گذاشت. در این هرج و مرج و بی قانونی، هیچ اتفاق هنری رخ نخواهد داد. سال‌های گذشته را مرور کنید، کارهای زیادی را می‌بینید که ماندگار شده‌اند. گروهی از هنرمندان دور هم جمع شده و چند سال برنامههای تلویزیونی خوبی ساخته‌اند، اما به جای حمایت، کاری کرده‌اند که از هم پاشیده شده‌اند. اگر هم بپرسید چرا این جوری شده، کسی پاسخ گو نیست.


در مجموعه «مبصر پنج ساله» که با کارگردانی و بازی او در سال های 68 تا 72 پخش می‌شد

در چند سال گذشته آن قدر فضای هنری کشور بد مدیریت شده است که بیشتر شاهد کارهای تکراری و کسالت آور هستیم. به همین سریال‌های کمدی تلویزیون نگاه کنید، بیش‌ترشان از نظر متن، شخصیت‌ها، شوخی‌ها، داستان‌ها و ... شبیه هم هستند. این طوری هم سطح سلیقه مخاطبان افت کرده و هم تعداد تماشاگران. یک نفر برود از مسوولان بپرسد چرا تلویزیون دیگر سریال‌هایی چون «سربداران»، «ابوعلی سینا» و «هزار دستان» ندارد؟

خیلی وقت‌ها تقصیر را به گردن سلیقه مخاطبان می‌اندازند.
خودشان سلیقه مخاطبان را خراب کرده‌اند. ببینید، همیشه خراب کردن ساده تر از ساختن است. یک ساختمان را می‌توان یک روزه خراب کرد، اما ساختنش چند سال طول می‌کشد. آقایان به راحتی سلیقه تماشاگران را با کارهای ضعیف خراب کرده‌اند و حالا پشت آن سنگر می‌گیرند. این اتفاق متأسفانه در تلویزیون، سینما و تئاتر رخ داده است و کسی پاسخ گوی آن نیست.

چطور می‌شود جلوی تخریب بیشتر را گرفت؟
از خودشان بپرسند چرا هنرمندان امتحان پس داده خانه نشین شده‌اند؟ بپرسند چرا کودکان و نوجوانان بیشتر به سمت بازی‌های کامپیوتری و این جور سرگرمی‌ها میل پیدا کرده‌اند؟ بپرسند چرا هنرمندان عرصه کودک و نوجوان تئاتر و تلویزیون در دیگر شاخه‌ها کار می‌کنند؟ و بپرسند .... وقتی برنامه ریزان و مدیران این پرسش‌ها را مطرح کردند، شاید به دنبال یافتن پاسخ‌ها هم بروند که در این صورت گام نخست را در جلوگیری از تخریب بیشتر برداشته‌اند. تا این قدم برداشته نشود و نبینیم مسوولان به دنبال چاره جویی هستند، نمی‌توان چندان امیدوار بود.

منبع:خبرآنلاین 

دیدگاه شما

آخرین عناوین سایت