قانون در آپارتماننشيني
آپارتمانها بنا به تعريف، واحدهايي از يك مجموعه ساختماني هستند كه در عرصه واحد، از يك پلاك ثبتي خاص با واحدهاي مستقل، سند تفكيكي خاص و مجزا بنا شدهاند. با توجه به شروع ساختوساز مجتمعهاي آپارتماني از دهه 40 كه تعداد آنها از انگشتان دست فراتر نميرفت، قانون تملك آپارتمانها در سال 1343 به تصويب رسيد و آييننامه اجراي آن نيز در سال 1347 تدوين شد و اصلاح آئيننامه اجرايي آپارتمان در دهه 60 مورد بازبيني مجدد قرار گرفت.
مشكلات آپارتماننشيني از زماني آغاز شد كه آپارتماننشينان ميخواستند شيوه زندگي به شكل قبل را ادامه دهند يعني همانطور كه در خانههاي شخصي حياطدارشان زندگی میکردند واین موضوع را از پرداخت نشدن به موقوع فیش آب و برق و گاز ساختمان گرفته تا پرداخت حق شارژ، حفظ نظافت و پاکیزگی محلهای مشترک،نحوه نگهداری پارکینگ، نحوه پارک خودروها در پارکینگ یا مقابل در ورودی ساختمان، شستن مکرر خودرو در پارکینگ و حتی گذاشتن زباله میتوان دریافت تا بلند بلند صحبت كنند، رفت و آمد در هر زمان از شبانهروز ، بلند کردن صداي تلويزيون و ضبط صوت را بدون توجه به آسایش دیگران و.... و در نتیجه با اين تفكر كه چارديواري و اختياري است به هر شكل موجب آزار همسايگان شوند.
در حال حاضر فرهنگ آپارتماننشيني به معناي واقعي و به شكل صحيح آن وجود ندارد و مردم محدوديتهايي را كه لازمه زندگي آپارتماننشيني است را رعايت نميكنند. رعايت اين قوانين در بخشهاي از آپارتمان كه مالكيت مشترك دارند بسيار حائز اهميت است اما اين بدان معنا نيست كه در قسمتي كه تحت مالكيت مستقل است ميتوان به هر شكلي زندگي كرد. بلكه رعايت يك سري اصول در آپارتماننشيني بسيار ضروری است.
بيشتر كساني كه زندگي در آپارتمانها را به دليل مزيتهايي كه در مقايسه با ديگر شيوههاي سكونتي دارد، انتخاب ميكنند، هنوز با فرهنگ زندگي در آپارتمان آشنا نيستند يا به خوبي آموزش نديدهاند يا الزامي در آن نميبينند و بر اين اساس بسياري از خانوادهها كه با اين ذهنيت شروع به زندگي ميكنند براي خود و ديگر ساكنان مشكلساز ميشوند و شايد به دليل بلند صحبت كردن، ايجاد سر و صداي حاصل از وسايل صوتي تصويري، گذاشتن كفشها بيرون از واحدها، ورود با کفشهاي گلي، ريختن زباله و شيرابههاي حاصل از آن در راهروها، برگزاري ميهمانيهاي پر سر و صدا و... را در آپارتمانهاي كوچك امري عادي ميدانند.
آپارتماننشينها در حالي که خودشان نقش بسيار زيادي در ايجاد بينظميها و بيقانونيها در آپارتمان ميشوند اما از اين وضعيت ابراز ناراحتي ميكنند.
آقاي اميني از ساكنان يك آپارتمان 10 واحدي است؛ او ميگويد: سكونت در آپارتمان براي ما كه از بچگي در خانههاي بزرگ با حياطهاي باصفا و مشجر بزرگ شدهايم بسيار سخت است و اين در حالي است كه ما تمام روز را در محيط آپارتمان نيستم و به واسطه شغل و ديگر مشغلههاي بیشتر روز را در بيرون از خانه سر ميكنيم اما زندگي در آپارتمان 50 متري برايمان كمي سخت است.
وي ادامه ميدهد: در آپارتمانها از عايقهاي مناسب صوتي استفاده نميشود به همين دليل وجود سر و صدا از واحدهاي همسايگان از جمله مشكلات زندگي آپارتماننشيني است و به دليل اينكه همسايگان در رفت و آمدها و ايجاد سر و صدا كمتر رعايت ميكنند، تنها راهچاره، مدارا كردن است.
خانم اكبرزاده نيز ميگويد: من و همسرم بعد از ازدواج فرزندانمان احساس كردیم خانه بزرگ ما ديگر قديمي شده و علاوه بر هزينه تعميرات و نگهداري براي ما بزرگ است و فكر كرديم در يك واحد آپارتماني نميتوانيم راحت زندگي كنيم، اما در حال حاضر احساس ميكنيم آپارتمان هرچقدر هم كه بزرگ باشد باز هم آپارتمان است و در واقع اختيارمان دست خودمان نيست. اما از جنبههايي هم مناسب است ولي به هر حال من منزل شخصي را به آپارتمان ترجيح ميدهم. مثلا در آپارتمان ها کمتر شاهد روابط دوستانه بین همسایگان هستیم و این وضعیت تا حدی است که در بسیاری موارد همسایگان در یک آپارتمان حتی یکدیگر را نمی شناسند و این اصلا با روابط صمیمی همسایگان قدیمی که حتی از فامیل هم به هم نزدیک تر بودند قابل مقایسه نیست
يكي ديگر از آپارتماننشينان ميگويد: آپارتماننشيني يكي از جلوههاي زندگي شهري است و راحت بودن و ناراحت بودن آن به دلايلي چون؛ اندازه تعداد واحدها، مكان شهري و ... بستگي دارد. مثلا يك آپارتمان 120 متري كه هر طبقه يك واحد با بالكنهای بزرگ و در يكي از بهترين مكانهاي شهر واقع شده باشد را نميتوان با آپارتمان كوچك چند واحدي در مناطق پايين شهر مقايسه كرد چراكه این تفاوتها در فرهنگ آپارتماننشيني بسيار موثر است.
شهروند ديگري ميگويد؛ در زندگي آپارتماننشيني همسايگان از فاكتورهاي اصلي هستند چراكه فرهنگ، امنيت و مسائل اخلاقي در آپارتمان را همسايگان تعيين ميكنند.
ديگري ميگويد: هرچه به سمت بالاي شهر ميرويم فرهنگ آپارتماننشيني هم بالاتر ميرود؛ و كمتر شاهد معضلات در اين زمينه هستیم.
شهروند دیگری می گوید: من چند سال در یکی از مناطق خوب شهر آپارتمان نشین بودم اما به دلایل معمول آپارتمان نشینی تصمیم گرفتم که آپارتمانم را با یک منزل شخصی در یکی از مناطق معمولی شهر تعویض کنم و حالا تازه احساس می کنم که صاحب خانه هستم.
و اما یک کارشناس ارشد جامعهشناسی در این رابطه اینگونه نظر میدهد: مسکن یک از نیازهای فطری خانوادههاست و در ردیف دیگر نیازهای اساسی هر خانواه قرار میگیرد. آپارتماننشینی خود یک پدیده وارداتی است که جامعه ما هنوز به طور کامل باآن آشنا نشده است.
وی با بیان اینکه تنها راهحل مشکلات از آنجا که دادن محیط مستقل برای همه ممکن نیست آموزش شیوه درست زندگی در آپارتمان و پیروی کردن از قانون است میگوید: این آموزش میتواند از طرق مختلف باشد از بخش کتابخانهها و بروشورهای کوچک گرفته تا برگزاری کلاس توسط شهرداریها در مجتمعها که مسلماً آموزش رسانهای از سوی صدا و سیما و ساختن سریالهای تلویزیونی در این زمینه کارآمدتر از همه خواهد بود.
این کارشناس میافزاید: زندگی در آپارتمان ابتدا مستلزم یادگیری و شناخت فرهنگ مربوط به آن و در نهایت رعایت حقوق دیگران است که باید شهرداری در این امر ساکنین را با آموزشهای خودیاری دهد تا بسیاری بایدها و نبایدهای فرهنگ آپارتماننشینی در جامعه جا بیافتد.اکثر کارشناسان در یک جمعبندی ساده معتقدند توافق نداشتن ساکنان در نحوه استفاده از مشاعها، وجود سلیقهها و فرهنگهای گوناگون و نیز اختلاف محسوس اجتماعی میان ساکنان،همچنین نبودن ضوابط و مقررات مدرن برای طراحی، ساخت و بهرهبرداری از مجتمعها،بیتوجهی ساکنان به حقوق همسایگان و الزام نداشتن آنها به جبران خسارتهای احتمالی تنهابخشی از مشکلات آپارتمان نشینی است.
وی ادامه میدهد: در کنار معایب و مشکلات، آپارتمان نشینی محاسنی هم دارد. مثل فراهم شدن محیط اجتماعی شایسته برای تربیت بهتر کودکان، چرا که در اینگونه از منازل افراد ارتباط نزدیک با یکدیگر دارند، به عبارتی محیطی مساعد برای برخوردهای اجتماعی مناسب کودکان فراهم میشود و این مسئله شامل حال بزرگسالان نیز میشود،خانوادهها به طور طبیعی شبکه روابط اجتماعی خود و فرزندانشان را گسترش میدهند و آنها به عضوی از یک خانواده بزرگ تبدیل میشوند. در این خانواده بزرگ افراد مختلف با مهارتهای ویژه و گروههای سنی متفاوت زندگی میکنند که هر یک میتوانند این مهارتها را به دیگران منتقل کنند.
در پایان آنچه باید مورد توجه قرار بگیرد اینکه؛ زندگی آپارتمان نشینی از لازمههای زندگی شهری است ورعایت حقوق همسایگان از جمله مواردی است که در شرع و قانون به آن تاکید شدهاست بنابراین اهمیت رعایت آن بر هیچ کس پوشیده نیست و مفهوم «چاردیواری اختیاری»که در خانههای سنتی همه خانه و حیاط آن را در بر میگرفت حالا محدود به چارچوب آپارتمان شده که حتی راهرو،راه پلهها حیاط و پشت بام آن هم مشاع و مشترک است و به این نکته توجه داشت که؛ این چارچوبها اختیاری نیستند بلکه باید با توجه به این تاکیدات بیشتر هوای همسایگان را داشت و به اصطلاح همسایهداری کرد.
طیبهعباسیصیفی
دیدگاه شما