کمتر کسی است که ازمشاهده اندام تکیده ولباسهای کهنه و دستهای آلوده و دندانهای سیاه شده مردان و زنانی که زخم پنجههای دیو اعتیاد ظاهر و باطنشان را به شکل مشمئزکنندهای دگرگون کرده است با وجود تکراری بودن متاثروآزرده خاطر نشود.
کمتر پدر و مادری را میتوان یافت که فرزندان خود را ازمعاشرت و مجاورت با افراد معتاد منع نکنند و آنان را ازعبور و مرور در مکانهایی که فرد معتادی در آنجا حضور دارد برحذر ندارند. بدون توجه به درست یا غلط بودن رویکردی که معتادان را بیمار به شمار میآورد و نه مجرم، نگاهی که به معضل اعتیاد در جامعه وجود دارد این است که بخش عظیمی ازجامعه حضور فرد یا افرادی که عنان اراده و اختیارشان را درچرخه تکراری ومرگ آور خماری و نشئهگی ازکف دادهاند در هر مکانی به احتمال قریب به یقین وقوع حادثهای ناگوار تفسیرمیکند. با این مقدمه تردیدی نیست که تجمع تعداد زیادی از افراد معتاد با سن و سال و فرهنگ و شخصیتهای مختلف که هر کدام نوع خاصی از موادمخدر را با شیوهای متفاوت مصرف میکنند در یک مکان خاص زنگ خطری جدی برای جامعه خواهد بود.
کلونی مرگ
تا چند سال پیش مرسومترین تصویراعتیاد برای مردم عادی مشاهده گاه و بیگاه یک آدم ژولیده در حال چرتزدن درگوشه و کنار شهرها بود و مشاهده گروههای حتی دو سه نفره از معتادان بیخانمان کنارهم برای خیلیها عجیب و غیر عادی مینمود اما در سالهای اخیر همزمان با رشد روزافزون تعداد معتادان بخصوص معتادان تابلو، دیدن گروههای چند ده نفره ازاین افراد در گوشه و کنار شهر ها به منظره ای عادی تبدیل شده است.هر ازچندگاه درنقطهای از شهر کلونی پرجمعیتی ازمعتادان تابلو و خردهفروشان مواد مخدر تشکیل میشود، مجموعهای ناهمگون از آدمهایی که وجه مشترک آنان ارادهای جدی برای حرکت شتابناک به سوی تباهی و نیستی است.یکی ازمناطقی که این روزها تبدیل به جولانگاه و محل تجمع معتادان تابلو و بیخانمان شده است. زمینهای کشاورزی حد فاصل بلوار آیتالله نجفی و مناطق مسکونی حصارعلیآباد و اسلام شهرمعروف به صیفیآباد است که به جرات میتوان گفت شلوغترین اجتماع از این نوع در شهرهمدان در این نقطه قرار دارد. کافی است فقط یکبار از راه مالروپشت ایستگاه آتشنشانی به سمت نقطه مرکزی زمینهای کشاورزی حرکت کنید یا بلوارکوثر را که نجفی را به انتهای حصارعلیآباد متصل میکند، با پای پیاده طی کنید تاحضور پرتعداد افراد معتاد وجلوههای عجیب و نازیبایی از زیستن راباچشم خودتان ببینید. سوراخهای حفر شده درحاشیه کانال فاضلاب که شباهت زیادی به لانه حیواناتی مانند روباه دارد، پتوها وبنرهای پارهای که با وصلکردن تنه چند درخت به هم نقش دیوارهای یک اتاق رابرای چندمرد ایفا میکنند، چند شاخه خشکیده درخت که به شکل عمود به هم تکیه داده شدهاند و برای یک مرد جوان وسگش حکم خانه دارد و...
جوان کوتاهقد و لاغراندامی که در کنار 4نفردیگر مشغولکشیدن شیشه است به خبرنگار ما میگوید: بیشتر افرادی که در این منطقه حضور دارند کسانی هستند که تمام چیزهای با ارزششان مانند شغل، دارایی، ابرو، جوانی و آیندهشان را از دست دادهاند و به قول معروف آب از سرشان گذشته و به آخر خط رسیدهاند. البته چند نفری هم هستند که وضعیت بهتری دارند کسانی که خانه، خانواده و شغل دارند و فقط برای مصرف مواد به اینجا میآیند. اینجا آدمهایی ازنقاط مختلف همدان حتی استانهای دیگر و با شخصیتها و فرهنگهای متفاوت کنارهم روزگار میگذرانند ازکارگر ونانوا و آهنگر گرفته تا رانندههای بیابان و زنی که پس ازطلاقگرفتن ازهمسر معتادش، خود نیز به دام اعتیاد افتاده در اینجا به چشم میخورند. بین آدمهای اینجاکسانی هستند که روزگاری نه چندان دور کسی بودهاند و اسم ورسمی داشتهاند از جمله مرد میانسالی که روزگاری رستوران داشته و بیش از بیست نفر زیر دستش کار میکردهاند.او با یک استدلال عجیب حساب خودش را از آدمهای به آخر رسیده ابتدای صحبتش جدا میکند:من درروستایمان که حدود 30 کیلومتر باشهرفاصله داردخانه و خانواده دارم خانوادهام با وجود اینکه از اعتیادم (البته فقط به تریاک)اطلاع دارند امامثل خیلیهای دیگر طردم نکردهاند. من برای کار آمدهام اما چون محل کارم(انبارجمعآوری ضایعات بازیافتی) جا برای خوابیدن و مصرف مواد ندارد برای همین ازاینجا سر در آوردهام. من کار میکنم و انقدر درآمد دارم که علاوه بر هزینه مواد برای زن و دو فرزندم هم پول میفرستم در ضمن من قصد دارم در اولین فرصت!برای همیشه اعتیادم را ترک کنم.ناصردرباره دلایل معتاد شدنش میگوید: اوایل ازمواد مخدر نفرت داشتم و فقط گاهی سیگار میکشیدم اما معاشرت دو ماهه با یکی از بستگانم که مصرفکننده تریاک بود بدون اینکه متوجه باشم تبدیل به یک معتاد حرفهای شدم و ظرف مدت چهارسال بیشتر انواع مواد راتجربه کردم تا به شیشه رسیدم.
مهدی ریکی از کسانی که ازسالها پیش در این منطقه به کشاورزی مشغول است به خبرنگار ما میگوید: هرروز از صبح تا عصر تعداد زیادی از معتادان را با سنین مختلف مشاهده میکنم که برای خرید و مصرف موادمخدریابیتوته کردن در آلونکهایی که به اشکال مختلف در این اطراف ساخته شدهاند.دراین محل تردد میکنند ازپسرانی که تازه کودکی راپشت سرگذاشتهاند تا مردان پا به سن گذاشته و حتی چندین زن ازسنین مختلف که بینشان یک مادر و دختر هم هستند. این افراد با فراغبال و بیهیچ واهمهای در اینجا مواد مصرف میکنند، غذا میخورند و استراحت میکنند تنها زمانی که حضور پلیس را احساس کنند. بصورت گروهی غیب میشوند و چند دقیقه بعد از رفتن ماموران دوباره سرو کلهشان پیدا میشود. به گفته اودرسالهای گذشته فقط تعدادانگشت شماری از معتادان که اغلب ازاهالی مناطق اطراف بودند به صورت پنهانی برای مصرف مواد به اینجا میآمدند واما ناگهان تعدادشان زیادشد و وضعیت فعلی پدید آمد.
او درباره مشکلات تجمع معتادان در اینجا میگوید: این افراد به هیچ قاعده و قانونی پای بند نیستند و تنها چیزی که برایشان اهمیت دارد موادمخدر است، سرنگهای استفاده شده را لای سبزیها میاندازند و هنگام چیدن سبزی باید دائم حواسمان باشد سوزنهای آلوده به دستمان فرو نرود. معتادان علاوه براینکه محصولاتی مانند سیر و سیبزمینی وگردو را سرقت میکنند، سایر محصولات مانند سبزی را هم لگدمال میکنند و در صورتی که بخواهیم به آنان اعتراض کنیم با پرخاش و توهین واکنش نشان میدهند به تازگی بعضی از آنها با تهدید وارعاب اقدام به زورگیری از رهگذران و زمین داران میکنند وجود این مسائل باعث شده پسر نوجوانم را که سالهای گذشته در فصل تعطیلی مدارس برای کمک به من به صحرا میامد از آمدن به اینجا منع کنم.
مهدی با ناراحتی میگوید: تا چند وقت پیش خیال میکردیم مسئولان شهر ازوضعیت اینجا بیخبرند اما چند وقتی است که مردمیانسالی که به گفته خودش نماینده بهزیستی است، بستههایی را بین معتادان توزیع میکند هر ازگاهی تعدادی از ماموران نیروی انتظامی هم به اینجا میآیند و تعدادی از این افراد را دستگیر میکنن واین موضوع نشان میدهد خیلیها از وجود چنین مکانهایی خبر دارند فقط نمیدانم چرا هیچ اقدام اساسی برای پاککردن این لکه سیاه از دامن شهر نمیکنند؟
برخوردبا خرده فروشان ومعتادان
قطع دست مافیای موادمخدر
سرپرست پلیس مبارزه با موادمخدر استان همدان در اینباره میگوید: براساس آمارهای موجود حدود 5/1 میلیون معتاد ومصرفکننده موادمخدر در کشور وجود دارد که بخشی از این جامعه آماری را معتادان تابلو و متجاهرتشکیل میدهند، این افراد که اغلب از سوی خانواده و جامعه طرد شدهاند دچار درجهای از تنزل شخصیت میشوند که دیگر اهمیتی ندارد کجا، چطور و با چه شرایطی زندگی کنند. تنها موضوع حائز اهمیت برای آنها وجود موادمخدر ومکانی برای استعمال آن به دور از چشم پلیس و مردم عادی است، به همین علت هرازگاهی در گوشه و کنارشهرها شاهد تجمع گروههایی از این افراد هستیم، ساختمانهای مخروبه، حاشیه کانالهای فاضلاب، محلههای دفع زباله، زمینهای بایر و مکانهای مورد علاقه این گروه از معتادان است.
سرهنگ هادی قزوینه میافزاید: یکی از فعالیتهای مستمر پلیس مبارزه با موادمخدر استان شناسایی و پاکسازی مناطقآلوده از لوث وجود معتادان و توزیعکنندهگان موادمخدر است؛ به همین منظور پلیس طی طرحهای ضربتی متعدد چندین مکان تجمع معتادان را شناسایی و پس از اقدامات اطلاعاتی و هماهنگی با مراجع قضایی و سایر دستگاههای مربوطه اقدام به پاکسازی آنها نموده است. اما دلیل اینکه با وجود تمام این اقدامات هنوز هم شاهد وجود چنین مکانهایی در حاشیه شهرها هستیم این است که بعد از پاکسازی هر محل بازماندگان آن محل و معتادان جدید به محل دیگری نقل مکان میکنند.به طورمثال بعد از پاکسازی چند مکان تجمع معتادان مانند تپه پیسا، میدانبار و... تعداد اندکی از معتادان به منطقه مورد اشاره در انتهای حصارعلیآباد و اسلامشهر آمدند که به مرور زمان تعدادشان اضافه شد و به شکلی که الان قرار دارد. درآمد که البته این منطقه نیز بزودی و بعد از تکمیل اقدامات شناسایی و اطلاعاتی همزمان با یک مکان مشابه دیگر تا بطور کامل پاکسازی میشود.
وی با اشاره به اینکه پلیس خردهفروشان و مصرفکنندگان مواد مخدر را پیادهنظام باندهای موادمخدرمیداند تاکید میکند، پاکسازی مناطقآلوده و جمعآوری معتادان در رویکرد پلیس به منزله قطع انگشتان مافیای موادمخدر است، از این رو برابرمصوبه ناجا علاوه بر پلیس موادمخدر کلانتری و سایر بخشهای پلیس نیز موظف به برخورد قاطع با خردهفروشان موادمخدر شدهاند.
سرپرست پلیس مبارزه با موادمخدر یادآوری میکند: رویکرد پلیس محدود به اقدامات مقابلهای نیست و در حوزه پیشگیری نیز هماهنگی و تعامل مناسبی با سایر دستگاهها نهادهای مرتبط ایجاد شده است، به نحوی که در شش ماهه گذشته بیش از دومیلیون نفر ساعت فعالیت آموزشی در ابعاد مختلف توسط پلیس استان همدان انجام شده است.
در طرحهای پاکسازی مراکز تجمع معتادان نیز با معاونت بهداشت و درمان سازمان بهزیستی، دستگاهقضایی وسایردستگاههای مرتبط هماهنگیهای لازم انجام گرفته ومعتادان بعد از جمعآوری غربالگری شده ودرمراکزکاهش آسیب بمدت سه ماه اسکان داده میشوند. طی این دوره سه ماهه افرادتحت مراقبتهای پزشکی و روانپزشکی قرار میگیرند ودرصورت تمایل درکلاسهای حرفهآموزی حضور پیدا میکنند تا شرایط حضورسالم در جامعه رابدستآورده و از شرایط ناخوشایندی که در آن قرار دارند رهایی پیدا کنند.
برخورد کافی نیست
معاون پیشگیری و امور فرهنگی سازمان بهزیستی در گفتگو با خبرنگار ما توزیع بستههای بهداشتی در مراکز تجمع معتادان را تایید میکند رویکرد سازمان بهزیستی به مقوله اعتیاد به طور عام و موضوع معتادان به طور خاص رویکردی پیشگیرانه و درمان محور است.
به همین منظور مراکزی تحت عنوان MMT"DIC یا (محل گذری کاهش آسیب) توسط بهزیستی تاسیس شده است که خدماتی مانند غذای گرم، استحمام، لباس زیر به معتادان ارائه میدهند.
افراد مراجعهکننده به این مرکز از خدمات مشاوره روانشناسی و پزشکی بهره مند میشوند و در صورتی که تمایل استفاده از دارو به جای موادمخدر داشته باشند، دارو در اختیارشان قرار میگیرند و همچنین برای پیشگیری از انتقال بیماریهای واگیردار نظیر ایدز و هپاتیت بستههای بهداشتی چون سرنگ و...به آنها داده میشود.
دکتر بابالحوایجی با اشاره به اینکه3 مرکز DICبا ظرفیت پذیرش 100 نفر در شبانهروز در سطح شهر همدان فعالیت میکند، میافزاید: هر کدام از این مراکز دو اکیپ سیار نیز حضور دارند که بستههای بهداشتی و غذا را در محلهای تجمع معتادان در حاشیه شهر توزیع میکنند، از جمله منطقه صیفیآباد توریع میکنند.
مراکزی نیز تحت عنوان shelter (سرپناه شبانه)در سطح شهر همدان فعالند که خدمات فوق را به طور اختصاصی به زنان معتاد و بی سرپناه ارائه می دهند.
معاون پیشگیری سازمان بهزیستی از کاهش اعتبارات ملی در بحث پیشگیری و درمان اعتیاد گلایه میکند و میافزاید: در زمینه مبارزه و مقابله با موادمخدر اعتبارات مناسبی اختصاص یافته و اقدامات مناسبی در حال انجام است اما اقدام ضربتی و قهری در رابطه کافی نیست. پلیس به طور مداوم طرحهای جمعآوری معتادان را اجرا میکند، اما در صورت عدم اقدامات درمانی و سلامت محور بعد از مدتی این افراد دوباره به جامعه بازمیگردند و باز هم شیوه قبل را در پیش میگیرد. از اینرو برای کاهش آسیبهای مبارزه با موادمخدر لازم است، همراه با اقدامات مقابلهای موضوع پیشگیری و درمان نیز در دستور کار قرار بگیرد.
حرف آخر
دیدگاه شما