به گزارش نافع، «با هر سختی بود بالاخره به بالای پلهها رسیدیم. خوب میفهمیدم که دیگه نای ایستادن و کمر راست کردن نداره. به پشت سرش نگاهی کرد. تعداد پلههایی را که بالا اومده بود شمرد، شاید هم خودش باورش نمیشد، لبخندی زد، خواستم نگاهش کنم اما از خجالت سرم را پایین انداختم، نزدیک به بیست سالی میشد که همدم روزهای سختم شده بود، بیست سالی که از خدا توان گرفته و توان دستام شده بود. بیست سالی که به جای پاهام راه رفته بود، به جای نفسهای بریده بریدهام نفس زده بود و به جای بدن رنجورم قامت راست کرده بود. اما حالا دیگه حس میکنم راه رفتن تو خیابون های شهر، من را که هیچ، او را هم کلافه کرده، کم کم دارم مطمئن میشم که دیگه بلند کردن چرخهای ویلچر براش سخت شده و من... »
این روزها در شهرهای کشورمان شاهد بزرگداشت هفته دفاع مقدس هستیم. روزهایی که هر چند گذرا اما یادآور روزهای حماسه و ایثارگری است. این روزها برای بعضی از ما که جنگ را ندیدهایم، یادآوریش برای خاطره هامان غریبگی میکند، اما در کوچه پس کوچه های شهرمان مردان و زنانی هستند که خاطره هاشان گره خورده با شب و روزهای جنگ و حماسه. مردان و زنانی که تقریباً هم سن و سال ما بودند، بعضیشان دل خوش ورود به دانشگاه بودند و خیلیشان سر خوش خوشیهای جوانی و دیگرانشان هم نان آور زندگی و خانواده ای بودند که تازه تشکیل داده بودند.
اما روزگاری رسیده بود که باید انتخاب میکردند. در خانه بمانند، یا بروند و خانه بماند. کوچه و خیابان و روستا و شهر که نه همه کشور خانه آنها بود و حالا چهار ستون این خانه انگار میلرزید. شک نکردند، همین مردان و در کنارشان زنان کوچه و شهر و روستایمان کمر همت بستند و دور تا دور خانه و چند متر آن طرف تر حصاری محکم کشیدند. پایه های این حصار هم خوب، باید طوری محکم میکردند که دیگر نلرزد؛ باورکردنی نبود از خون تنشان محکمتر چیزی پیدا نکردند، بعضیشان از خون خود گذشتند، خیلیشان سر و دست و چشمشان را پای این حصار گذاشتند و دیگرانشان هم تا جایی که در توان داشتند مایه گذاشتند و بعد با دستها و پاهایی که دیگر توان نداشت به خانه برگشتند.
مردان و زنان دیروز خانه ما شاید امروز کمی غریبه شدهاند. همان ستونهای خانه که قرار بود دیگر نلرزد ولی انگار دارد دستها و پاهای ناتوان این مردان و زنان را میلرزاند. زمین کوچه و خیابان شهر هم دارد نامهربانی میکند.
مردان و زنانی که یادگار دیروز جنگ و حماسه هستند امروز دارند به سختی روزگار میگذرانند. خیابانهای شهر، ایستگاه های اتوبوس، ورودیهای مترو، ادارات دولتی، کتابخانه های عمومی، فضاهای سبز و اماکن گردشگری و همه و همه بخشی از حقوق عمومی شهروندان شهرها و شهرستانهاست. اما همین حقوق عمومی از خیلی شهروندان که صاحبان اصلی این شهر و دیارند دریغ میشود. شهروندانی که به دلیل از کارافتادگی بخشی از اعضای بدن خود قادر به تردد و عبور و مرور در شهر و استفاده از حقوق شهروندی خود نیستند.
در بسیاری از کشورها از جمله اندونزی، چین، کانادا و ... بازماندگان جنگ از امتیازات ویژه ای بهرهمند هستند. بر اساس اظهار نظرهای تنی چند از افرادی که به این کشورها سفر کرده بودند، اماکن عمومی و فضاهای گوناگون شهری برای تردد و عبور و مرور و بهرهمندی معلولان جنگی بستر سازی شده و حتی وسایل نقلیه ویژه به این افراد اختصاص داده شده است. اما متأسفانه در کشور ما شاهد آن هستیم که همین معضلات شهری و عدم مناسب سازی فضاهای عمومی سبب بروز اخلال در استفاده جانبازان و معلولین به خصوص جانبازان قطع نخاعی شده است.
بسیاری از ایستگاه های مترو متاسفاته به آسانسور مجهز نیستند. سوار شدن و پیاده شدن به اتوبوسها و وسایل نقلیه عمومی به سختی امکان پذیر است. بسیاری از آژانسها و تاکسی سرویسها از سرویس دادن به معلولان و جانبازان ویلچری خودداری کرده و این افراد مجبور به استفاده از وسیله نقلیه شخصی هستند. حال آنکه در بسیاری از شهرهای بزرگ به خصوص تهران به دلیل ترافیک پز حجم خیابانها و تغییر کاربری خیابانها و تخصیص فضای زیاد به ناوگان عمومی، استفاده از وسایل نقلیه شخصی در برخی مسیرها مستلزم توقفهای طولانی است و این برای جانبازان و معلولین به ویژه کسانی که از مشکل تنفسی رنج میبرند، مشکل را چند برابر میکند.
ساماندهی امور جانبازان در بسیاری از برنامه های شهری مطرح شده اما سؤال اینجاست که چرا این برنامهها عملی نشده است. در دوره دوم شورای مناسب سازی فضاهای شهری جهت بهره برداری از خدمات رفاهی مطرح شده اما بعد از گذشت دو دوره شاید کارنامه رضایت بخشی از ین برنامهها از شورای شهر به وجود نیامده باشد.
طبق ماده «یک» بند «ج» ماده (۱۹۳) قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مصوب سال تمام دستگاههای اجرایی دولتی و سازمانهای غیر دولتی و مالکان ساختمانهای با مصرف عمومی مکلف شدند قسمتهای مورد استفاده عمومی اماکن و ساختمانهای (خصوصی و دولتی) خود را بر اساس ضوابط مصوب شورای عالی شهرسازی و معماری حداکثر ظرف یک سال، برای افراد دارای معلولیت که از صندلی چرخ دار استفاده میکنند، مناسب سازی نمایند. در تبصره یک این ماده اماکن عمومی مشتمل بر وزارتخانه ها، مؤسسات و شرکتهای دولتی، فرودگاهها، دانشگاهها، ترمینالها، مراکز تجاری، رستورانها، پارکها و معابر و به طور کلی دیگر مکانهایی است که مورد استفاده عمومی قرار میگیرند.
طبق ماده ۱۱ همین قانون، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران موظف شد نسبت به تولید و پخش برنامههای تبلیغی برای ارتقای آگاهی عمومی در زمینه مناسب سازی اماکن عمومی برای افراد معلول اقدام نماید.
حال با گذشت نزدیک به ۱۴ سال از تصویب این قانون شاید محدود اماکن عمومی را بتوان شناسایی و معرفی کرد که جهت استفاده معلولین و جانبازان هموار سازی شده باشد. شاید این نقیصه را بتوان به تغییر دولتها و وزارت خانهها و ... دانست، اما آیا در همان سال تصویب هم تلاش چشمگیری برای انجام این قانون صورت گرفت؟
***
به هر حال امروز آخرین روزهای هفته دفاع مقدس را میگذرانیم و با پایان یافتن این هفته وارد سی و سومین سال بزرگداشت دفاع مقدس شدیم. خدا نکند پایان هفته دفاع مقدس پایان یادآوریهایمان از مردان و زنان قهرمان دیارمان باشد. خدا نکند در شهر که راه میرویم یادمان برود قدمهایی که روزی روی این زمین قدم گذاشت و امروز دیگر نای راه رفتن ندارد.
خدا نکند مردان و زنان قهرمان کشورمان برایمان غریبه شوند. خدا کند اگر چشم مان به چشم برادر جانبازمان روی ویلچر کنار خیابان افتاد از شرم که جای خود، بی اعتنا چشم نگردانیم. خدا کند همه ما مردم، مسئولین، دولت مردان، برنامه ریزان و ... در جایی که هستیم کمی توقف کنیم، اندکی درنگ کنیم بر آنچه که انجام داده و میدهیم و وظیفه ای که هشت سال پایمردی مردان جنگ بر عهده ما نهاده است.
این شهر، این کشور و کوچه و خیابانهای این مملکت خانه مردان و زنانی است که روزی برای حفاظت این خانه از جان و همه هستیشان گذشتند. ای کاش بگذاریم در خانه خود راحت زندگی کنند.
منبع:فرهنگ نیوز
دیدگاه شما