به گزارش نافع به نقل از فارس، در کمتر از 6 ماهی که به انتخابات مجلس باقی مانده است، اصلاحطلبان استان همدان رویکرد جدیدی را علیه استاندار دولت تدبیر و امید در استان به کار گرفتهاند، البته شاید به کار بردن واژه «جدید» چندان صحیح نباشد، چراکه این طیف از همان روز نخست که محمدناصر نیکبخت به صندلی استانداری همدان تکیه زد، چندان از این انتصاب راضی نبوده و موضع انتقادی در پیش گرفتند.
با این وجود تاکنون چندان در مجامع عمومی و رسانهها این مسائل علنی نشده بود، اما در زمانی که کمتر از 6 ماه مانده به انتخابات مجلس شورای اسلامی، فضای مجازی از مطالبی علیه استاندار همدان آکنده شده است.
دولت تدبیر و امید با دلیل آنکه نیکبخت در دولتهای سازندگی، اصلاحات و نهم در مناصب دولتی حضور داشته او را فردی مناسب و مطابق با اعتدال دانست و روانه همدان کرد.
آمدن نیکبخت به استان همدان در حالی رخ داد که اصلاحطلبان استان گزینههای دیگری مانند علیاصغر زبردست استاندار وقت همدان در دوره اصلاحات یا سید حمید طهایی رئیس ستاد میرحسین موسوی در انتخابات سال 88 و استاندار فعلی البرز را بیشتر میپسندیدند، اما دولت به این نتیجه نرسید و گزینهای دیگر را برای پایتخت تاریخ و تمدن ایران برگزید.
هرچند استاندار همدان، معاونان خود را طوری انتخاب کرد که نظر اصلاحطلبان را نیز جلب کند، اما باز هم اصلاحطلبان دست روی خسرو سامری گذاشتند و نیکبخت نیز حاضر نشد تا از سامری به زودی دست بکشد و او دو سال به عنوان سرپرست معاونت برنامهریزی خدمت کرد.
انتقاد اصلاحطلبان بر انتصابات استاندار تنها به سامری محدود نشد و آنها خواستار تغییر برخی از مدیران و به قول خود مدیران احمدینژادی شدند که در برخی از سازمانها و ادارات کل در مسند کار هستند، اما نیکبخت حاضر نشد به همه این خواستهها تن دهد و در جلسات مختلف اعلام کرد به برخی از افراد برای اداره استان نیاز دارد.
این سرسختی استاندار و البته پست نگرفتن برخی از اصلاحطلبان افراطی، این افراد را خشمگین کرد و آنها را به فکر انداخت که با این شرایط شاید چندان نتوانند بر روی استاندار همدان در انتخابات پیش رو حساب کنند.
پخش خبر یا شایعاتی مبنی بر نشست استاندار با اصولگرایان یا طرفداران جبهه پایداری، حتی اگر ساخته و پرداخته خود اصلاحطلبان نباشد، بر این تفکر دامن زد، تا بالاخره آنها شکایت به هاشمیرفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بردند، شخصی که در هشت سال دولت اصلاحات منفور اکثر اصلاحطلبان بود و کتابها و مقالات بسیاری علیه او توسط این جریان به نگارش درآمد و اکنون پشتوانه اصلاحطلبان محسوب میشود.
پس از این اتفاقات به نظر میرسد خود اصلاحطلبان اقداماتی در راستای ایجاد در تزلزل جایگاه استاندار کرده و با انتشار اخباری مبنی بر تغییر استاندار به دنبال تضعیف جایگاه او بودند به طوری که پای وزیر کشور را نیز به میان کشیدند.
با این حال برخی از عکسالعملهای اصلاحطلبان جای تفکر دارد، آنها معتقدند استاندار در مسائل اقتصادی چندان که ادعا میشود موفق نبوده است که البته بیشتر به مثابه یک بهانه میماند تا یک نقد جدی، چراکه اگر مدیران مورد وثوق این افراد در مصدر کار بودند، بدون تردید این نگاه تغییر میکرد همانطور که در حوزه محیط زیست هیچ صدایی از اصلاحطلبان برنمیخیزد!
با توجه به اینکه در نزدیکی زمان انتخابات مجلس فغان اصلاحطلبان بلند شده، گمان میرود که آنها به استاندار در برگزاری انتخابات بدگمان هستند، نکته جالب توجه این است که اصولگرایان استان چندان در این مسئله ورود پیدا نکرده و به جد برای تصاحب کرسیهای نمایندگی استان در مجلس تمرکز کرده و ترجیح میدهند اصلاحطلبان در داخل خود به اختلافات دامن بزنند، با این شرایط و ادامه روند فعلی به نظر میرسد اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو توفیق چندانی پیدا نکنند.
اما نکته قابل توجه در نحوه ادبیات این گروه همیشه طلبکار است، به طوری که اصلاحطلبان از تاریخ عبرت نگرفته و دولت هفتم و هشتم را بررسی نکردند و همچنان دم از پشتیبانی مردمی از خود میزنند به طوری که سخنگوی ستاد کروبی در انتخابات سال 88 در عکسالعملی به یادداشت یکی از نشریات استانی یادآور میشود «ناظران بیطرف نیک میدانند که اصلاحطلبان چه در کلان کشور و چه در استان همدان، جزء با ثباتترین حامیان دولت بودهاند و شاید دولت یازدهم، کابینه ایدهآلی آنها نبوده باشد اما چون خود زحمت برکشیدن چنین دولتی بر دوش کشیدهاند و نقش محوری در پیروزی انتخابات خرداد 92 داشتهاند، هیچگاه قدم و قلم به نفی آن برنداشتهاند».
از این سخن برمیآید که اصلاحطلبان طلبی ویژه از دولت داشته و انتظار دارند که دولت نیز به خواستههای آنها توجه کند و به دلیل برکشیدن این دولت بر دوش، هرچه این افراد بگویند صحیح است.
این سخنان مبنی بر نقش محوری در پیروزی انتخابات، سخنی ناسنجیده است، چراکه انتخابات سال 84، پاسخی به این سخنان مغرورانه بود که آن روزها بر زبان و قلم اصلاحطلبان جاری میشد و آنها نتوانستند در درجه اول متحد شده و یک گزینه را راهی انتخابات ریاست جمهوری کنند و در مرحله دوم نیز هیچ یک از گزینههای خود را چون معین و کروبی را حتی به دور دوم ببرند و به ناچار را به دنبال هاشمی رفتند.
البته این اقدامات را اگر بخواهیم بیشتر ریشهیابی کنیم نمونه آن را در تاریخ معاصر ایران نیز میتوان در زمان نخست وزیری محمد مصدق مشاهده کرد، در آن زمان وقتی مصدق به نخست وزیری رسید، کابینهای تعریف کرد که ایدهآل جریان جبهه ملی نبود، شاید او مصلحت کشور را در نظر میگرفت اما برخی از دوستانش بدجور هوای میز داشتند و چندان مسائل کشوری را مهم نمیانگاشتند.
ناگفته نماند که این مثال تاریخی هرگز به دنبال تطبیق چهرهها و جریانات نیست بلکه این معنی را میرساند که دلباختگان میز و قدرت همواره و در همه اعصار یک رفتار از خود نشان میدهند.
پایان پیام/م
دیدگاه شما