به گزارش نافع، به احترام آنهایی که رفتند تا ماندگار شوند. تا ما بمانیم و ما ماندیم با کیف های تنبل مدرسه که پر از خاطره سیب های دوستی اند.
ما ماندیم و تلخی روزهایی که می آیند.
ما ماندیم و سنگینی کوله بار دینی که ادا نشده. ما ماندیم و راه های طولانی نرفته، بی همسفرانی که راهمان را از آنها جدا کردیم.
[«رفتیم اگر نامهربان بودیم»... رفتند اما مهربان بودند
«رفتیم اگر بارگران...» اما بارگرانی بر زمین مانده ست.
ما در مدرسه ماندیم و آنها بسیجی شدند و لباس های خاکی را پوشیدند تا راحت تر از خاک دل بکنند؛ تا عاشقانه در مدرسه عشق چگونه مردن را... نه! زنده بودن را بیاموزند.
بیاموزند که آب و بابا و نان نوشتن، امنیت هم می خواهد و خیال راحت.
بفهمند انار داشتن خوب است؛ ولی آزادی بهتر و واجب تر و بدانند که می شود پدر نداشت و حتی زنده نبود؛ اما آزاده بود.
حالا ما به یاد خاطرات سبزشان با دانش آموزانی هم سن و سال خودشان، با سلاحِ قلم، بسیج می شویم تا سنگر مبارزه را خالی نکرده باشیم، تا با دانش و هنر خود، دشمن را به زانو درآوریم، تا فرهنگمان زنده بماند. از گلوی کوچک شهیدشان فریاد می زنیم شعرهایی را که در دبستان با هم یک صدا و بلند می خواندیم؛ «خوب و قشنگی ایران زیبا...»
تا بدانند ایران را مثل صورت های زیبا و دوست داشتنی شان دوست داریم و به یادشان همیشه بسیجی می مانیم تا در سنگر دانش خون گرمشان، دلگرمی مان باشد در آبادانی و سرافرازی ایران عزیز.
عباس محمدی
پایان پیام/م
دیدگاه شما