به گزارش نافع به نقل از راه دانا، قبل از بررسی رویکردهای دولت در عرصه روابط خارجی، سخنان ارزنده رهبر معظم انقلاب پیرامون مبنای دیپلماسی ایران، یعنی سه اصل جدا نشدنی «عزت، حکمت و مصلحت» را یادآور میشود. لذا بر همین اساس، روابط جمهوری اسلامی با دنیای پیرامونی به گونهای باشد که بازیگران اصلی و اقمار آشکار و پنهان آنها را بخوبی بشناسیم. در این زمینه اولویتهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در جهت منافع کشورمان با رعایت موازین، منطبق بر این اصول میباشد.
یکی از نکات ویژه دیپلماسی دولت قبل، برقراری ارتباط دوستانه با کشورهای آمریکای لاتین بود. برای اولین بار بعد از انقلاب اسلامی، عمق استراتژیک کشورمان در آمریکای لاتین، در مجاورت با دشمن شماره یک خود تعریف میشد. تقریباً روابط گستردهای بین جمهوری اسلامی ایران با این کشورها در بخشهای مختلف صنعتی، تجاری، انرژی، فرهنگی و سیاسی برقرار بود.
لذا این روابط حسنه باعث شده بود تا بسیاری از جهت گیریها در راستای دیدگاههای ایران قرار گیرد و حلقه دولتهای انقلابی در آمریکای لاتین گستردهتر شود. تا جایی که ایالات متحده آمریکا چندان علاقهای به ادامه رابطه بین دولتمردان ایران با این کشورها نداشتند.
این ارتباط دوستانه به لحاظ سیاسی تأثیرات مثبتی را برای کشورمان در بر داشت. حتی در انتخابات کشورهای این منطقه، منتخبین مردم از افرادی انتخاب شدند که ارتباط نزدیک و دوستانهای با جمهوری اسلامی ایران داشتند.
نگرانی سران کاخ سفید از همسایگی با ایران در نیمکره غربی به حدی افزایش یافت که با بازگشت به ادبیات دوران بوش - با ما یا علیه ما- از کشورهای آمریکا لاتین خواستند که از تعمیق روابط با تهران پرهیز کنند.
در واقع کشورهای آمریکای لاتین که زمانی حیاط خلوت آمریکا بودند؛ روابط مناسبی با ایالات متحده نداشتند و مسئولان این کشورها، به منظور برقراری روابط سیاسی و تجاری دیدارهای متعددی از تهران داشتند و این نمایانگر دیپلماسی فعال جمهوری اسلامی ایران در صحنه جهانی بود. این دوستی عمیق سیاسی ـ اقتصادی ایران و آمریکای لاتین آنقدر شدید و اثرگذار بود که کنگره آمریکا در سال ۲۰۱۲ قانون مقابله با ایران را تصویب کرد.
این ارتباط فزاینده دولت قبل با مردم آمریکای لاتین، باعث ایجاد علاقه مردم منطقه به مسئولین جمهوری اسلامی شد و همین نکته عصبانیت جریان سرمایهداری و آمریکایی را در رسانههای مکتوب و تلویزیونهای خصوصی در پی داشت.
دولت وقت ایران به دلیل این فرصت شناسی مناسب و ایجاد یک خاکریز قوی و پایگاه اجتماعی مردمی منسجم در بیخ گوش ایالات متحده، بیش از گذشته باعث عصبانیت آمریکا شده بود.
اما به نظر میرسد در دولت تدبیر و امید، حضور ایران در آمریکای لاتین، به اندازه دهه پیش حائز اهمیت نمیباشد. درست در زمانی که هیأت دیپلماسی کشور میتواند در ایجاد یک محور ضدآمریکایی در نیمکره غربی و در همسایگی آمریکا ائتلافی را علیه آنها ایجاد کند، این ظرفیت استراتژیک دست نخورده باقی مانده است. هر چند که دیگر چاوزی وجود ندارد، اما همکاریهای ایران با دیگر رژیمهای منطقه چون، بولیواری و مهمتر از همه، بولیوی و اکوادور میتواند همچنان به قوت خود باقی بماند.
به هر شکل، ایران فرصتهای زیادی را در آمریکای لاتین در اختیار دارد که میتواند با استفاده از آنها فروپاشی استکبار جهانی را تسریع بخشد؛ اما در دولت جدید راهبرد مشخصی در این زمینه دیده نمیشود. کارشناسان آمریکایی بارها در برآوردهای خود خطر حضور جمهوری اسلامی ایران در منطقه آمریکای لاتین را یادآور شدهاند.
به نظر میرسد یکی از دلایل ناکامی دولت اعتدال در پرونده هستهای و گستاخی آمریکا در مذاکرات هستهای، غفلت از این ظرفیت عظیم آمریکای لاتین میباشد که علاوه بر تامین نفوذ برای کشور، میتواند تمرکز دشمن را نیز بر هم زند و از زیادهخواهی آمریکا بر سر میز مذاکره جلوگیری کند.
انتهای پیام/ح
دیدگاه شما