اینبار نه مرگ پاشایی و واکنش و حضور گسترده و غیرقابل پیشبینی مردم، بلکه اظهارات جنجالی روشنفکران و جامعهشناسانی که در کمتر از یک ماه از گذشت این اتفاق، برای چندمین بار به تحلیل این پدیده نشسته بودند، خبرساز شد
انجمن جامعهشناسی دانشگاه تهران روز سهشنبه ١٨ آذرماه نشستی تحت عنوان«پدیدارشناسی فرهنگی یک مرگ» با حضور اساتید و جامعهشناسانی همچون حمیدرضا جلاییپور، سعید معیدفر، یوسفعلی اباذری، نعمتالله فاضلی، محمدسعید ذکایی، هادی خانیکی، محمدامین قانعیراد و... در تالار ابن خلدون دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار کرد. در میان همه تحلیلهای صورتگرفته از «پدیده پاشایی» در این نشست، صحبتهای یوسفعلی اباذری، استاد جامعهشناسی و دانشیار دانشگاه تهران با واکنش گسترده در رسانهها و شبکههای اجتماعی همراه شد.
لحن صریح و بیپرده اباذری در تحلیل «پدیده پاشایی»، که با انتقاداتی به عکسالعمل هواداران و حوزه رسمی همراه بود، در همان تالار ابنخلدون با واکنش حاضران و جنجالی شدن فضا همراه شد و با گذشت چند روز از انتشار فایل صوتی و متن صحبتهای او در رسانهها و شبکههای اجتماعی، همچنان موافقتها و مخالفتها به اظهارات «جنجالی» او ادامه دارد. عدهیی از مخالفتها، به لحن تند و همراه با عصبانیت و انتقادی اباذری است. این دسته معتقدند اباذری میتوانست همین تحلیل را با لحنی آکادمیک و محترمانه مطرح کند و بخش دیگری از مخالفتها با محتوای صحبتهای اباذری و قضاوتی است که او در مورد سطح سلیقه عموم مردم دارد. در مقابل، موافقان صحبتهای این استاد دانشگاه، تحلیل او را مبتنی بر واقعیت حال حاضر جامعه ایرانی میدانند.
اباذری این سوال را مطرح کرد: «چه شده که میآیند و مسائل واقعیای را که ما با آن روبهرو هستیم از ذهن ما میبرند؟» و در ادامه به مرتضی پاشایی پرداخت: «این آقایی که عکسش را اینجا زدهاند و چراغها را تاریک کردهاند، یک خواننده پاپ بود و پاپ در سیر موسیقی، مبتذلترین نوع موسیقی است... من دادهام یک موسیقیدان، فرمت موسیقی او را تحلیل کرده... مبتذل محض است! ما [موسیقی] پاپی داریم که پیچیده است. این سادهترین، مسخرهترین، احمقانهترین و بدترین نوع موسیقی است. صدای فالش، موسیقی مسخره، شعر مسخرهتر. بنابراین من چطور میتوانم چنین چیزی را تحلیل نکنم؟» اباذری از رفتار مردم و حضور آنها در مراسم رسمی پاشایی انتقاد کرد و گفت: «برای من خیلی جالب است که ۲۰۰-۳۰۰ هزار، یک میلیون نفر، یک ملتی میافتند به... و در مجلس ترحیم چنین خواننده مسخرهای (!) شرکت میکنند و توی سرشان میزنند... و یک نفر در فیسبوک مینویسد که "من تا ابد میسوزم"...
چرا مردم ایران به این افلاس افتادهاند؟ اینجا است که تحلیل بسیار مهم است.» اباذری دلیل اصلی شکلگیری پدیده پاشایی را سیاستزدایی دانست که نمود آن میدان دادن به افراد غیر نخبه همچون ورزشکاران، بازیگران، خوانندگان و... در امور سیاسی است. به گفته این مدرس دانشگاه، در سالهای اخیر هم حاکمیت و هم مردم دچار ترسی متقابل از یکدیگر شدهاند. از این رو هم مردم و هم حاکمیت به سمت سیاستزدایی حرکت میکنند و در این فضا شخصی چون پاشایی به یک اسطوره و نماد تمرکز بر امور غیرسیاسی تبدیل میشود. اباذری ادامه داد: «وقتی قرار است سیاستزدایی انجام شود، لاجرم چنین وقایعی پیش میآید.
متوسل میشوند به خوانندگان پاپ برای اینکه جای سیاست واقعی را بگیرند.» این استاد دانشگاه، سپس تشییع جنازه بزرگ مرتضی پاشایی را با تشییع جنازه و بزرگداشت مهوش مقایسه کرد و در ادامه گفت: «لات و سوسول! دست به دست هم دادهاند که سیاست واقعی این مملکت را داغان کنند و از بین ببرند و دولت و حاکمیت نه تنها با این مساله مشکلی ندارد، که تشویق میکند. توی ستادهای تبلیغاتیشان میآورد. سخنگویشان میکند، مقام بهشان میدهد، کار بهشان میدهد، در تلویزیون برایشان تبلیغ میکند... و حاصل همین میشود که در مرگ یک خوانندهای که فالش میخواند و در پایینترین سطح موسیقی جهان قرار دارد... پاپ هم درجات دارد... موقعی که [پاشایی] میمیرد، از او به عنوان یک قهرمان استقبال میکنند...
اباذری ادامه داد: این مساله، یک نکته شبهفاشیستی دارد که من از آن وحشت دارم. یک ترس متقابل است... سیاستزدایی، انهدام هر آن چیزی است که برایش انقلاب شد و عده زیادی برایش ایستادهاند... چرا وقتی یک روشنفکر میمیرد کسی برای تشییع جنازهاش نمیرود؟ مگر وقتی [ساموئل] بکت مرد، چند نفر رفتند؟ سه نفر... این ماجرا نشانه بدی است... در بخش پرسش و پاسخ این برنامه که با اعتراضهایی هم همراه بود، اباذری ضمن دفاع از گفتههای خود گفت که «سرانجام این موسیقی، فاشیزم است.»
منبع:ایرنا
انتهای پیام/ع
دیدگاه شما