در میان نزاعهای فراوانی که روزانه در کشورمان ثبت میشود و مجروحان و گاه جان باختگانی به جامعه تحمیل میکند، ابتدای هفته جاری موردی به چشم میخورد که بسیار متفاوت و به نوعی دردناک تر از بقیه بود؛ حمله دانش آموز اول دبیرستانی به معلم فیزیک خود که با فرو کردن چاقو در گردن معلم و در نهایت جان باختن وی ختم شد.
در پی بروز این اتفاق تلخ، روز گذشته مدارس بروجرد به حالت نیمه تعطیل و تعطیل در آمد و جمعی از معلمان برای دستگیری دانش آموز پانزده شانزده ساله فراری -که اکنون پیش از دانش آموز بودن، قاتل شناخته میشود،- و اعلام انزجار از فضای ناامنی که برای معلمان بوجود آمده، مقابل آموزش و پرورش تجمع کردند.
از این رو نگرانند که میشنوند هیچ مجادلهای میان معلم و دانش آموز نبوده و تنها دلیلی که برای بروز خشونت بی حد و اندازه دانش آموز بیان شده، دریافت نمره کم از معلمش بوده که دقایقی قبل از جنایت، ناظم به اطلاع پدرش رسانده است؛ به اطلاع ولی دانش آموز که برای گرفتن مرخصی فرزندش راهی مدرسه شده بود تا شاید به سفری بروند و آب و هوا عوض کنند.
البته داستان ابعاد دیگری هم دارد؛ اینکه چرا دانش آموزی با آن سن و سال چاقو در جیب داشته، چرا در روزی که با پدرش راهی مدرسه شده هم آلت قتاله را همراه برده، چرا معلم را در نتیجه ضعیف درسی اش مقصر میدانسته، چرا نجات معلم مجروح ممکن نشده و چراهای پر شمار دیگر.
بدین ترتیب کشور در بهتی فرو رفته که راه خروج از آن را نمیداند؛ درست مثل مسئولان آموزش و پرورش که پیام هم دردی وزیر را به خانواده مرحوم خشخاشی رساندند و از دستور وی به معاونت حقوقی وزارت خانه برای حمایت ویژه قضایی از ایشان در همه مراحل رسیدگی به پرونده خبر دادند اما در عالم واقع نمیدانند با تبدیل شدن یکی از اعضای خانواده شان به «قاتل» و مرحوم شدن یکی دیگر از اعضا، آن هم به این شکل دردناک چگونه کنار بیایند.
چنین وضعیتی را شاید پدر «محمد» هم داشته باشد و حتی پدربزرگ وی که هر دو در بازداشت به سر میبرند؛ آنهایی که با دانش آموز خیلی عجیب بودهاند و به گفته فرمانده نیروی انتظامی شهر، در اظهاراتشان به مشکلات عصبی محمد اشاره داشتهاند ولی ظاهرا پیگیری خاصی برای رفعش نکردهاند تا در نهایت شاهد فوران این دیگ جوشان به تلخ ترین شیوه ممکن باشند.
دیدگاهها