به گزارش نافع صدای دانشجو نوشت:
تاریخچه و زندگینامه
محمد خاتمی ۲۱ مهر ۱۳۲۲ در اردکان متولد شد. پدر او از روحانیون بنام بود و او نیز به دروس حوزوی روی آورد .خاتمی کارشناسی را در رشته فلسفه غرب در دانشگاه اصفهان و کارشناسی ارشد را در رشته علومتربیتی دانشگاه تهران تحصیل کرد. در سال ۱۳۵۰ او به قم بازگشت و دروس عالی حوزوی را ادامه داد. در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹، با تایید دکتر بهشتی، امامت مرکز اسلامی هامبورگ را بر عهده داشت.
پس از انقلاب او به عنوان نماینده مردم اردکان و میبد وارد مجلس شد. در سال ۱۳۶۰ به فرمان امام خمینی به سرپرستی مؤسسه مطبوعاتی کیهان منصوب گردید و سال بعد از آن در کابینه میر حسین به عنوان وزیر فرهنگ انتخاب شد و همین سمت را در کابینه هاشمی رفسنجانی نیز به عهده داشت. در زمانی که مقام معظم رهبری از طرح ریزی های دشمن در حوزه جنگ فرهنگی و تهاجم نرم واکاوی کردند، برخی از مسئولین که در راس هرم دستگاه های فرهنگی قرار داشتند با رخوت عجیبی سرمایه گذاری عظیم کارتل های رسانه ای و تبلیغاتی استکبار علیه کشور و اعتقاد ملت را نادیده می گرفتند و یا خود را به نادیدن می زدند. خاتمی، تفکراتی غرب زده داشت و معتقد به تهاجم فرهنگی نبود بلکه دغدغه های رهبری و امت مومن را تعامل فرهنگی می دانست. از این رو که نمی توانست با سیاست های کلی نظام مقابله کند تصمیم به استعفا از سمت وزارت ارشاد گرفت. نکته جالب اقدام وزارت ارشاد تحت مسئولیت خاتمی در توبیخ شهید سید مرتضی آوینی به دلیل انتشار یک عکس بر روی جلد مجله سوره اشاره کرد. دراین عکس یک جوان بوسنیایی دیده می شود که به تقلید از بسیجیان ایرانی، در حالیکه عینک ریبن بر چشم داشت، یک پیشانی بند «الله اکبر» بر پیشانی بسته و آوینی میخواسته با این عکس درباره محبوبیت بسیج و انقلاب اسلامی در دنیا سخن بگوید.خاتمی به بهانه اینکه این عکس «مغایر با شئونات اسلامی و هم راستا با تهاجم فرهنگی» بوده، شهید آوینی را توبیخ کرد. شهید آوینی درباره این عکس می گفت: «این جهاد الله اکبر، تهاجم فرهنگی ما به غرب است».
او از آغاز دهه ۷۰ مشاور رئیس جمهور و رئیس کتابخانه ملی ایران بود و همزمان در دانشگاه ها فلسفه و اندیشه سیاسی در اسلام تدریس میکرد. در سال ۱۳۷۵ به فرمان رهبری به عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی درآمد.
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶، خاتمی به عنوان نماینده اصلاح طلبان شرکت کرد. رقیب اصلی وی علی اکبر ناطق نوری بود، که در این انتخابات خاتمی ۲۰ میلیون رأی آورد و رییس جمهور شد .
انتخاب او در ۲ خرداد ۱۳۷۶، دوره جدیدی در سیاست ایران بود که جنبش دوم خرداد نامیده میشود. خاتمی در سال ۱۳۸۰ برای بار دوم رییس جمهور شد .
دوران ریاست جمهوری خاتمی آبستن اتفاقات بحرانی و متفاوتی بود که قبل از انتخابات با تخریب هاشمی و ناطق و اینکه ناطق کاندیدای رهبری است و شکست ناطق نه به ایشان است کلید خورد .خاتمی که می دانست برای پیروزی در انتخابات باید با نگاه انتقادی از هاشمی و فضای سیاسی دوران سازندگی فعالیت های انتخاباتی خود را آغاز کرد و همراستا با نهضت ترجمه سیاسی، ادبیات سیاسی را وارد انتخابات کرد. خاتمی با کمک گرفتن از تئوریسین های اصلاحات مثل حجاریان و عطریانفر و موسوی خویینی ها و بهزاد نبوی که پیشینه ای امنیتی بارزی داشتند، نوک پیکان فعالیت خود را بر روی پروژه توسعه سیاسی که به روند دموکراتیزاسیون در ایران میپرداخت، قرار داد. و شعار انتخاباتی خود را با در نظر گرفتن نقاط ضعف دولت سازندگی و تشنگی مردم در آن زمان آزادی ،عدالت و معنویت قرار داد تا آنجا که صادق زیبا کلام میگوید در آن شرایط اگر تیر برق هم در برابر آقای ناطق بود 20 میلیون رای می آورد .
دوران 8 ساله ریاست جمهوری حاشیه مهمتر از متن
اتفاقات رخ داده در دوران 8 ساله ریاست جمهوری خاتمی و اصلاحات بر قوه مجریه را به سه بخش می توان تقسیم کرد:
سیاسی
دردورهي اصلاحات تمركز دولت بر روي آرمان «توسعه سياسي» است و عدالت و استقلال در حوزههاي سياسي، اقتصادي و حتي فرهنگي و قاطعيت در تحقق ارزشهاي انقلاب در صحنه داخلي و خارجي مورد غفلت واقع ميشود. لذا چرخ سازندگي تا حدودي از سرعت ميافتد و در عوض بازار سياست کاملاً داغ و پررونق ميگردد و بحثهاي سياسي به شكل افراطي در جامعه مطرح ميشود. از اين رو به بهانههاي آزادي و جامعه مدني بسياري از مسائل حياتي تحتالشعاع قرار ميگيرد. متأسفانه به دليل رويکرد افراطي به موضوعات سياسي ، دولت هم از عدالت غافل شد و هم از سازندگي و توسعهي اقتصادي و هم از بسياري از آرمانهاي فرهنگي انقلاب اسلامي.
خاتمی در جهت عملی کردن شعار توسعه سیاسی محور را بر سیاسی کاری در داخل و خارج از کشور قرار داد و به دلیل مبانی فکری اصلاحطلبی و برتر دانستن غرب از منظر خود به توسعه ازادی های مدنی وسیاسی پرداخت «مردمسالاری در داخل و صلح در خارج ،در این راستا هم دامنه ی کار روزنامه ها و نشریات را گسترش دادو هم تعداد انها را و هم خطوط قرمز را کمرنگ کردن .که این قضیه در تاریخ انقلاب به روزنامه های زنجیری شهرت یافت و تعداد زیادی از روشنفکران با ابزار رسانه هر روزه در تیتر های زنجیره ای ارزش هایی مثل دفاع مقدس و حجاب و ،قصاص و استکبار ستیزی را زیر سوال میبردند و بحرانهایی مثل کوی دانشگاه از یکی از این رسانه ها که روزنامه سلام موسوی خویینی ها بود شعله ور شد و تحصن مجلس ششم هم در موضوع قانون مطبوعات رخ داد نامه نگاری به رهبری برای خوردن جام زهر(قبل از حمله آمریکا به عراق) حمایت و جو سازی برای به نتیجه رساندن لایحه دوقلو که مخالف قانون اساسی و در جهت قدرت طلبی خاتمی بود که او اختیارات قانون اساسی رهبری را میخواست این مسائل تا انجا پیش رفت که رهبر انقلاب فرمودند بعضي از اين مطبوعاتي كه امروز هستند، پايگاههاي دشمناند، همان كاري را ميكنند كه راديو و تلويزيونهاي بي.بي.سي و آمريكا و رژيم صهيونيستي ميخواهند بكنند. فقط کافی است به روزنامههای دوران اصلاحات مراجعه کرد تا حجم عظیم هجمه علیه اعتقادات در آن دوران را فهمید.
مظاهر دینی چون حجاب و حیای زنان، نماد عقبافتادگی است.
آن دسته از جوانانی که به مساجد روی میآورند یا کتب دینی را مطالعه میکنند، از نظر ساختار فکری و روانی ضعیف هستند! یعنی ضعفای نسل جوان، از نظر فکری و روانی و کم اطلاعترین آنها هستند.
اینکه پیامبر را ابوالقاسم لقب دادهاند نه ابوفاطمه، حاکی از غلبه فرهنگ جاهلی مردسالاری است.
تفکر شیعه گری موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است.
هیئتهای مذهبی، منشاء خشونتند.
در زمینه سیاست خارجی هم اصلاحات توسعه سیاسی را سرخم کردن در برابر استکبار معنا کرد و با ژست روشن فکری در جهت جلب نظر کشورهای ثروتمند دنیا برامد خاتمی , با به کارگیری مفاهیمی چون تشنج زدایی , سفر به صورت سری به کنفرانس گروه بیلدربرگ(فراماسونری-صهیونیستی) در سال 1999و ارائه تز گفتگوی تمدنها و تصویب آن یک سال بعد 2000در سازمان ملل و نامگذاری سال 2001به این نام و در پی آن ارائه تز جنگ تمدن ها توسط ساموئل هانتینگتون در آمریکا ، میخواست چهره سیاسی جدیدی از ایران را نزد افکار عمومی جهان ارائه کند اما 11 سپتامبر و به دنبال آن حمله آمریکا به افغانستان و عراق نشان داد که گفتگوی تمدن ها شعاری بیش نبود و با محور شرارت نامیدن ایران توسط امریکا، طرح مسأله مذاکره با آمریکا و کاهش تنش میان دو کشور ،راه بجایی نبرد .
مسأله دیگر در سیاست خارجی کشور پرونده هسته ای بود که تحت تأثیر نگرش تنش زدایی حاکم بر این دولت به سمت مذاکره ای ذلیلانه پیش میرفت .
در چنین شرایطی ، اما مقام معظم رهبری می فرمایند :
هر گونه عقب نشینی در مقابل قدرت متکبر و زورگو ، تشویق به تعرض و تجاوز بیشتر خواهد بود
جک استراو در خاطرات خود میگوید :
((طرف ایرانی به من زنگ زد. من وقتی وارد دفترم می شدم به من زنگ زد. به همراهم گفتم: بگو چند دقیقه دیگر زنگ بزند. من وارد دفترم شدم، دیدم دستشویی دارم. رفتم داخل دستشویی تلفن را گرفتم و جواب دادم. ایشان به من گفتند که داشتن چند عدد محدود سانتریفیوژ را اجازه بدهید. قاطعانه گفتم که یکی هم نباید داشته باشید)) و انتهای ان همه ادعای گفت و گو و تنش زدایی شدافتضاح کنفرانس برلین که مردم انجا عریان شدند و تعلیق حقوق مسلم مردم ایران حتی بعد از امضای npt و ایران محور شرارت ها شد و کابینه اصلاحات از ترس حمله امریکا به ایران بعد از عراق و افغانستان در سال 2003توسط صادق خرازی معاون وزارت خارجه در دولت خاتمی به آمریکا نامه ای نوشت مبنی بر عدم حمایت ازحماس ،کمک به خلع سلاح حزب الله وپذیرش تعلیق هسته ای در قبال خروج نام ایران از محور شرارت و تمام افتخار سیاسی اصلاحات در سیاست خارجی چند پله پایین امدن شیراک برای سید خندان باقی ماند .
اقتصاد در دوران اصلاحات
با توجه به محوریت سیاست در مسائل داخلی و خارجی در دوران اصلاحات چرخ سازندگی کند شد و افراط در سیاسی کاری فضایی را به وجود اورد که سفره مردم نان نداشت اما از خورشت های سیاسی رنگین بود نافرمانی مدنی ،حقوق بشر، ازادی . در دوران خاتمی مسولین تنها مشکل کشور را کمبود دمکراسی میدانستند ولی در مورد مسائل اقتصادی در مانور اشرافی در تهران میگفتند کسی که توانایی زندگی در شهر گران ومدرن تهران را ندارد بیرون برودو تشبیه محرومان به لشگر قابلمه به دست ها
حتی یکی از مسئولین اصلاحات گفت:"اگر ما مرگ موش هم بدهیم،مردم برای گرفتن آن صف می بندند..
ما قبل از دوم خرداد اعلام کردیم که خاتمی مرد اقتصاد نیست.» جمله فوق اعترافی است که بهزاد نبوی قبل از آغاز 4 سال دوم ریاست جمهوری خاتمی بیان کرد. دربازه زمانی فعالیت دولت اصلاحات اگر چه برخی برنامه های اقتصادی پیش رفت و برنامه توسعه هم تدوین شد، اما نگرش مشخصی در خصوص اقتصاد وجود نداشت و همین عدم وجود نگرش مشخص به تناقضات در عملکرد می انجامید. کاستی های اقتصادی در دولت اصلاحات تا بدانجا بود که نه رقیبان و مخالفان که یاران خاتمی هم لب به گلایه و شکایت گشودند و از معضلات اقتصادی سخن به میان آوردند.رهبر انقلاب در این زمینه در ان روزگار فرموده اند : «کدام نقض کرامت انسانی بالاتر از یک انسانی، رئیس یک عائلهای، پدر یک خانوادهای در جامعهای که در آن جامعه همه چیز هم هست، نتواند اولیات زندگی فرزندان خودش را تأمین بکند؟! کدام تحقیر از این بالاتر است؟! صبح تا شب کار کند، آخرش هم به من نامه بنویسد، به شما، به آن مسئول دیگر که من دو ماه است که در خانهام گوشت نبردهام!… مسئله معیشت قطعاً در اولویت اول است! معیشت که نبود، دین هم نیست، اخلاق هم نیست، حفظ عصمت و عفت هم نیست! معیشت که نبود، امید هم نیست. این اساس قضیه است. اینجاست مسائل اساسی جامعه.» (مقام معظم رهبری، ۲۹ خرداد ۱۳۷۹)
اما خاتمی میگوید : «پرونده مفسدان اقتصادی در دوران اصلاحات سفید است!
من باب یاداوری
شهرام جزایری با ایجاد رابطه بین مراکز قدرت توانست وارد فعالیتهای اقتصادی شود. او قلمرو نفوذ فعالیتهایش را حتی تا دفتر رئیس مجلس وقت (مهدی کروبی) و رئیس جمهور وقت (محمد خاتمی) گسترش دهد. جزایری توانست با پرداخت پول شمار قابل توجهی از نمایندگان مجلس ششم و مدیران روزنامههای زنجیرهای اصلاح طلب را به موافقت با درخواستهای خودش وادارد. از جمله، دریافت وام ۵۰ میلیون دلاری و یا دریافت ۹۰ میلیارد تومان تسهیلات غیر ارزی و...
دانشگاه هاوایی با فروش مدارک کاغذی بیآزمون به مدیران دولت اصلاحات، سود هنگفتی را به دست آورده بود. اسامی مدیران اصلاحطلبی همچون مرتضی حاجی،، سیدحسن الحسینی، حسن جاهد و علی رئوف به چشم میخورد.
. پرونده شرکت ایران مارین که حاکی از غارت حداقل ۱۰۰ میلیارد تومان از بیتالمال و پرداخت ۶۰۰ میلیون تومان رشوه به مسوولان میانی دولت اصلاحات است.
مبلغ ۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ دلار برداشت از صندوق ذخیره ارزی طی سالهای ریاست جمهوری خاتمی مصداق بارز جارو کردن حساب ذخیره ارزی است. دولت آقای خاتمی با برداشت ۱۳۰ درصدی از این حساب رکوردار تخلف از قانون در این حوزه است.
در زمان دولت آقای خاتمی، هواپیمای چهل میلیارد تومانی از سلطان برونئی بهعنوان هواپیمای اختصاصی رئیسجمهور خریداری شد..
دیوان محاسبات پس از بررسی مدیریت صنعت نفت دولت هشتم اعلام کرد بیش از ۶ میلیارد دلار درآمدهای حاصل از فروش نفت به خزانه دولت واریز نشده است.
احمد خرم وزیر راه و ترابری دولت اصلاحات به خاطر حادثه ی نیشابور و کشته شدن حدود ۴۰۰ نفر در این و هزینهکرد حدود ۱/۷ میلیارد تومان فقط برای افتتاح فرودگاه ناتمام امام خمینی و صرف هزینههای دو میلیاردی برای دکوراسیون دفتر وزیر توسط مجلس عزل شد.
ضعف عملکرد دولت خاتمی و تعلل مسئولان مربوطه در بهرهبرداری هرچه سریعتر از میدان پارس جنوبی باعث شد کشور همسایه در این میدان به میزان قابل توجهی از ما جلوتر باشد.
شرکت نفت در زمان دولت آقای خاتمی قرارداد ۲۰۰ میلیون دلاری دارخوین را با شرکتانی ایتالیا یک میلیارد دلار بستند و قرار داد ۵۰۰ میلیون دلاری سروش و نوروز را با ۵/۱ میلیارد دلار؟
فروش گاز ایران برای مدت ۲۰ سال به قیمت 17.5 دلار (۱۴ برابر زیر قیمت جهانی) به طرف اماراتی با رشوههای کلان برای دلالان دولتی .خسارت حداقل و سالیانه قرارداد کرسنت معادل ۲۴ هزار میلیارد تومان تخمین زده میشود. م.هاشمی تنها در قرارداد کرسنت، ۸۵ میلیون دلار پورسانت گرفته است.
پرونده استات اویل مربوط به اتهام رشوهگیری م.هاشمی است که از این شرکت نروژی مبلغ ۱۵ میلیون دلار رشوه دریافت کرده است. شرکت استات اویل به دلیل پرداخت رشوه به مهدی هاشمی محکوم شد.
بر اساس مستندات بانک مرکزی که توسط مقامات این بانک در دولت اصلاحات منتشر شده، هزینههای جاری دولت به طور متوسط هر سال دچار افزایش ۱۰۰ درصدی شده است و از ۴۴۰۰ میلیارد تومان در سال ۷۶ به ۳۹ هزار و ۴۷۰ میلیارد تومان در سال ۸۳ افزایش یافته است.
فرهنگ
خاتمی با توجه به شعار های انتخابات خود در مسائل داخلی و خارجی با تساهل و تسامح برخورد میکرد و در جهت اجرایی کردن ازادی و جامعه مدنی به محو کردن خطوط قرمز ها میپرداخت در همین راستا خاتمی وزارت فرهنگ را به عطا الله مهاجرانی بخشید که او هم با اشاعه اباحه گری در مطبوعات و چاپ کتاب و سینما نه تنها برخورد نمیکرد بلکه این امور را جز ازادی جامعه مدنی میدانست در دوران اصلاحات بی بند و باری ها دامنگیر جامعه ایران گردید که در مستند فقر و فحشا، ده نمکی گوشهای از ترانزیت دختران ایران به امارات برای فرار از فقر را به صورت جامعه ایران زد . مرکز مهم اصلاحات جهت یار گیری دانشگاه بود واهالی به اصطلاح هنر که دو وزیر فرهنگ و علوم در راس دموکراتیزه کردن کشور و ارزش زدایی از جوانان بودند که بقیه وزرا هم اگر همراه نبودند مانع هم محسوب نمیگشتند . معین دانشگاه ها را با بازی های سیاسی و اردو های مختلط کنسرت های راک و متالیک درگیری های سیاسی و بحران هایی مثل فتنه 87 و غائله تحکیم وحدت خرم اباد سرگرم مینمود که نمونه ان در دانشگاه بوعلی در سال 82 رفراندوم جمهوری اسلامی بود که در دانشکده علوم اتفاق افتاد . به نظر می رسد که دولت نه تنها دغدغه ای نسبت به مقوله فرهنگ نداشته که اتفاقا بالعکس جریان ارزشی و انقلابی دغدغه به هم ریختگی فرهنگی داشته و بعضا تعمدا در حال نا بسامان سازی فرهنگی تلاش نموده است. نمونه ملموس این دوره را می توان دولت های دوران سازندگی و به خصوص دولت های اصلاحات دانست. در این دولت ها به جای آنکه به فرهنگ انقلابی توجه شود، باورمندی های ضد انقلابی و مغایر با ارزش های بومی و ملی در دستور کار دولت مردان قرار گرفته بود. تخریب ارزش های بنیادی فکری و فرهنگی و هجمه به باورهای عمومی، نداشتن برنامه برای افق پیش روی حرکت علمی و فکری و فرهنگی و دل بستن به باور های تقلیدی غربی، از جمله دستور کارهای دولتمردان اصلاحات و سازندگی بود. حضور عطاء مهاجرانی در راس تشکیلات فرهنگی دولت که با صراحت اعلام می کرد وزارت زیر نظر او اساسا نباید ورودی به حوزه ارشاد اسلامی داشته و این پسوند باید از نام وزارت خانه اش کاسته گردد به خوبی نمایانگر آن بود که در لایه های زیرین این وزارت خانه متولی امر فرهنگ، بی فرهنگی و ضد فرهنگ جایگزین شده است.مهاجرانی هم فرهنگ ایرانی اسلامی را از طریق روزنامه های دگر اندیش و ساخت فرهنگسرا و برگزاری جشنواره ها و ...تزریق میکرد وزير وقت فرهنگ و ارشاد اسلامي. وزيري که اکنون در لندن سکونت داشته و مفتخر به کارشناسي براي بيبيسي و همراهي با ضدانقلاب است.وحتی در ظاهر هم به دغدغه های رهبر انقلاب توجه نمیکرد تا جایی که رهبر انقلاب فرمودند :بعضی از مسولین ما میترسند بگویند سینمای اسلامی میخواهیم. یادر جلسه هیئت دولت فرمودند: آقای مهاجرانی! من شما را خوب میشناسم دیدگاههایتان را هم میشناسم و به آنها نقد هم دارم. نمیخواستم مقابل آقای خاتمی ایستادگی کنم و نگذارم شما را وزیر کند، اما با توجه به شناختی که از شما و دیدگاههایتان دارم نمیخواهم در کارهایتان کاری کنید که ضد انقلاب خوشحال شود. خاتمی در اواخر دولتش که دیگر زمانی برای عملی کردن وعده هایش نبود به صراحت از کمبود ها و ناتوانی ها میگفت و در دانشگاه شعار زنده باد مخالف من را فراموش کرده بود و به دانشجویان میگفت ادم باشید میدهم بیرونتان کنند .این مسئله تا جایی پیشرفت که او را محمد چاخان میگفتند . در سیاست محور شرارت ها در اقتصاد وضع طوری بود که مردم تشنه شعار عدالت احمی نژاد بودند و در فرهنگ هم وزیر فرهنگ فراری .
بعد از دوران ریاست جمهوری خاتمی همیشه در صدد ان بوده است که خود را بازیگری موثر در مسائل ایران جا بزند که از جایگاه مردمی والایی هم برخوردار است پیام ها وسفر ها ،لیست های انتخاباتی و... اوج اتفاقات در فتنه 88 بود حمایت از میر حسین و سفر های استان به استان ،مصاحبه با روزنامه های خارجی ،سخنرانی و میتینگ سیاسی و در آتش فتنه دمیدن و بیانیه دادن
خاتمی در اظهارنظری تند حتی تاکید کرد: اگر این فضای مسموم تبلیغاتی و امنیتی ادامه پیدا کند با توجه به آنچه انجام گرفت و یکطرفه اعلام شد باید بگوییم کودتای مخملین، علیه مردم و جمهوریت نظام صورت گرفته است....
او در اظهارنظر مهم دیگری، برگزاری همه پرسی توسط نهادهای بی طرف را تنها راه برون رفت نظام از بحران ارزیابی کرده بود.
خاتمی در نقدی که یادآور ارزیابی مشهور آیت الله منتظری بود، گفته بود: مسائل غیرقانونی و غیرشرعی که در جریان بازداشتهای اخیر و سپس در زمان نگهداری زندانیان رخ داده نه تنها جمهوریت نظام را خدشه دار کرده، بلکه اسلامیت نظام را هم مورد تردید قرار داده است.» رئیس جمهور پیشین ایران همچنین در نامهای سرگشاده که همراه با تعدادی از شخصیتهای سیاسی خطاب به مراجع تقلید منتشر شد از «اشاعه بیدادگری در نظام جمهوری اسلامی» انتقاد، و به «برخوردهای خشونتبار و استفاده از شیوههای بازجویی» که به گفته او «یادآور دوران سیاه ستمشاهی است»، اعتراض کرده بود.
خاتمی پس از انتخابات پرمسئله و ابهام ۱۳۸۸ مکرر به دیدار خانواده جانباختگان رویدادهای پس از انتخابات رفت؛ آنها را «شهید» خواند ،مراسم ختم برای زنده ها گرفتند و تاکید کرد: ایرانیان رشید هرگز از خواستهای به حق خود دست بر نخواهند داشت.
.صحبت از تقلب و تخلف و ناعدالتی در جمهوری اسلامی که خودش 8 سال رییس دولت ان بوده است از طریق همین انتخابات و حالا هم که مردم او را در روز 9 دی و 22 بهمن جزء فتنه گران میدانند و او را تردکردند ازهمه وسیله ها استفاده میکند تا به صحنه سیاست برگردد از شرکت در انتخابات و رای دادن به جمهوری اسلامی به جای افراد . یادداشتنویسی بر آلبوم موسیقی بابک بابایی ،نامه خاتمی درباره "شهر موشها"که نوشت!: «من هم هنوز ندیدم و چیزی هم درباره اش نشنیدم. حدس می زنم همان موش های کوچکی هستند که بزرگ شده اند..جشن تولد ، بازدید از پشت صحنه سریال ها و جدیدا هم نامه به رهبر انقلاب در مورد بستری شدن ایشان در بیمارستان . این اش انقدر شور شده است کهرادیو فردا به او نظام الزایمر نگرفته مواضع و رفتارهای پیشین خاتمی را فراموش نکرده و او نباید انتظار بازگشت به حاکمیت را داشته باشد و بهتر است در جای واقعی خود یعنی کنار فتنه گران سبز بماند نمیدانم:
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
دیدگاه شما