به گزارش نافع، افسانه سامانی در یادداشتی نوشت:
محمد جواد ظریف، چند روز پیش در یکی از سالنهای سازمان ملل، کاملا اتفاقی! با رییس جمهور آمریکا دیدار می کند و با او دست می دهد. اصلا مساله مهم درباب این دست دادن، اتفاقی و ناگهانی بودن این دیدار نیست، بلکه همانگونه که کاملا واضح است، چنین دیدارهای اتفاقی، کاملا برنامه ریزی شده اند و نوعی از برخورد دیپلماتیک در دنیای امروز محسوب می شوند تا در هر حال عاملان آن، بعدها در برابر فشارهای احتمالی و افکار عمومی بتوانند از واژه اتفاقی و ناگهانی برای فرافکنی استفاده کنند. اما این که این اتفاق، کاملا حساب شده بوده است، بر هیچ کس پوشیده نیست.
آری، نباید در مورد حساب شده بودن این دیدار، هیچ تردیدی داشت. چنین سناریویی ، سالیان سال است که در عرصه های دیپلماسی ایران نوشته می شود اما این که چرا تاکنون به مرحله اجرایی در نیامده بوده، موضوعی است که می تواند در مقال دیگری بررسی شود. اما در نهایت می توان گفت چنین سناریویی برای اولین بار و به صورت جدی در زمان ریاست جمهوری اصلاح طلبان در ایران ریخته شد و قرار شد تا رییس دولت اصلاحات در اقدامی ناگهانی و اتفاقی دیداری با رییس جمهور آمریکا در سازمان ملل داشته باشد. در هعمان دوره موضوعات متعددی با این عنوان که تابوی رابطه ایران و آمریکا باید شکسته شود و با دست دادان اتفاقی دو رییس جمهور، این موضوع می تواند دست یافتنی باشد، مطرح بود. حتی عده ای آنقدر مشتاق این برنامه بودند که به رییس جمهور توصیه کرده بودند در همان اولین دوره حضورش در سازمان ملل، تدارک این دیدار اتفاقی را ببیند.
رییس جمهور به امریکا رفت. عده ای در داخل منتظر بودند تا هر لحظه خبر این دیدار توسط رسانه های دنیا مخابره شود، اما بنا بر اظهارات نزدیک ترین افراد به رییس جمهور وقت ایران، او به علت هراس و ترس از واکنش های داخلی، منتقدان و روزنامه های مخالف، نتوانست نسبت به دیدار اتفاقی با رییس جمهر امریکا اقدام کند. و حتی به سمت سالنی که رییس جمهور آمریکا در انتظارش بود نیز، نرفت.
در همان زمان هجمه های برخی روزنامه های تندرو علیه ریس جمهور شدت گرفت و از این که او نتوانسته از قدرت خود برای یک دیدار اتفاقی استفاده کند، انتقادها کردند.
حتی در برخی از رسانه ها اینگونه مطرح شده بود که بیل کلینتون رییس جمهور آمریکا برای چند دقیقه ای در یکی از راهروهای سازمان ملل در انتظار ورود رییس جمهور ایران بوده تا به طور ناگهانی با وی دیدار کرده و دست دهد. اما رییس جمهور وقت ایران هیچ گاه نتوانست به سمت راهرویی برود که کلینتون در انجا به انتظارش ایستاده بود.
بعد از ماجرای رییس دولت اصلاحات، در آخرین روزهای دولت قبل نیز محمود احمدی نژاد بدش نمی آمد تا چنین دیداری را با اوبامایی که تازه بر سر کار آمده بو، داشته باشد، اما او نیز به دلایل متعدد، از جمله سابقه روزهای اول ریاست جمهوری اش که از احیای آرمانهای انقلاب اسلامی و بازگشت به ارزشها سخن گفته بود، هیچگاه نتوانست این برنامه را به طور جدی پی گیری کند.
حالا محمد جواد ظریف، ماموریت ناتمام دوره اصلاحات را به راحتی تمام در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی انجام می دهد؛ حسن روحانی که خود زمانی در جبهه مقابل اصلاحات قرار داشت، حالا دولتش مامنی برای تحقق آرزوی اصلاح طلبان می شود و دیار ناگهانی دو مقام ایرانی بالاخره در سازمان ملل انجام می گیرد تا پایانی باشد بر سناریویی که سالیان سال است عده ای در تدارک آنند.
در چنین شرایطی است که حسن روحانی به راحتی می تواند در رسانه ها عنوان کند که بارها با اوباما نامه نگاری کرده و این نامه نگاریها احتمالا ادامه دار هم خواهد بود.
دولت روحانی ماموریت ناتمام اصلاح طلبان را انجام داده و باید دید در ادامه ماجرا، به دنبال کدام ماموریت دیگر خواهد بود و این برنامه ها، کی و کجا، با عکس العمل نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی ایران مواجه خواهد شد. آیا در انقلاب مردمی و اسلامی ایران، می توان با چنین برنامه هایی یک قهرمان شد و یک قرهمان ماند؟!
پایان پیام/م.ت
دیدگاه شما