به گزارش نافع به نقل از شیرازه، پس از برکناری بنی صدر، شهید محمد علی رجایی به مدت 30 روز مسئولیت شورای موقت ریاست جمهوری را برعهده داشت تا اینکه در 2 مرداد 1360 به عنوان دومین رئیس جمهور ایران انتخاب و شهید محمد جواد باهنر نیز نخست وزیر وی شد.محمد علی رجایی پس از 36 روز تصدی ریاست جمهوری در تارخ 8 شهریور 1360 به همراه شهید محمدجواد باهنر در دفتر نخست وزیری به شهادت رسید تا او و شهید محمد جواد باهنر تنها رئیس جمهور و تنها نخست وزیر شهید ایران را لقب بگیرند.

در مدت کوتاهی که شهید رجایی مسئولیت قوه مجریه را بر عهده داشت، اقدامات ماندگاری را انجام داد که هنوز پس از گذشت 34 سال هنوز شاهد خیر و برکت آن در جامعه هستیم. شاید یکی از مهمترین و ماندگارترین اقدامات این رئیس جمهور مکتبی طرحی است موسوم به طرح شهید رجایی؛ که به افراد بالای 60 سال و مستمند کمک مالی می کند و فقرا این طرح را به خوبی می شناسند.

یکی از دیگر از کارهای تاریخی رئیس اسوه اخلاق و ساده زیستی، سفرهای استانی بود. او اولین رئیس جمهوری بود که تصمیم گرفت با سفر به استان ها، از نزدیک با مشکلات مردم آشنا شود. این سنت حسنه تاکنون ادامه دارد و تمام روسای جمهور هر کدام به سیاق خود به مناطق مختلف کشور سفر می کنند.

سفرهای استانی شهید رجایی اما بسیار متفاوت بود. حسن غفوری فرد استاندار وقت استان خراسان می گوید: وقتی از سیستان و بلوچستان به مشهد رسیدیم، گفتند اتوبوس هیئت دولت باید از جاده بیرون شهر برود که هیچ نوع ترافیک و مزاحمتی برای مردم نداشته باشد. در آن زمان، محل اقامت هیئت دولت در سفر به مشهد خوابگاه دانشگاه فردوسی بود و ما یک اتوبوس آورده بودیم ولی با این همه باز هم مردم فهمیده بودند و خودشان به استقبال آمده بودند. هر چند که هیچ اطلاعیه رسمی هم نداده بودیم. بعد اتوبوس از جاده سنتو که بیرون از شهر بود واردشد.

دهباشی یکی از اعضای ستاد حجت الاسلام روحانی از قول یکی از اساتیدش می نویسد: دیروز در جلسهٔ نقد سفرِ اخیرِ آقایِ روحانی به خوزستان و پیش‌بینیِ سفرهایِ بعدیِ ایشان یکی از اساتید که سن و سالی بیشتر و حافظه‌ای بهتر از دیگران داشت تعریف می‌کرد که: در ماه‌هایِ نخستِ پس از پیروزیِ انقلابِ اسلامی مرسوم نبود که خبرِ سفرهایِ استانی مقامات پیش‌تر اعلام شود مبادا مردم و مسئولینِ محلّی به زحمت و تکلّف بیفتند و...

این‌ها در یکی از سفرهایِ مرحوم شهیدرجایی (نخست‌وزیر) می‌بینند که استاندار و مقاماتِ استانی به طریقی خبرشده و برایِ استقبال به فرودگاهِ شهر آمده‌اند ایشان همانجا و با رویی از فرطِ دلخوری سُرخ به عادتِ معلّمی صندلی گذاشته و بالایِ آن رفته و از حضّار می‌پرسند: آقایان الان که ساعت مثلا یازدهِ صُبح است اگر مراجعینِ شما که به اداره‌هایتان می‌آیند بشنوند که برایِ استقبالِ از من کارِ مردم را معطّل کرده‌اید در دلشان می‌گویند درود بر جُمهوریِ‌اسلامی یا مرگ بر جُمهوریِ‌اسلامی؟

می‌گویند خدا پدرِ رجایی را بیامرزد؟ جواب روشن بود و همه می‌روند جُز استاندار... آقایِ رجایی به او نیز می‌گوید: شُما هم بروید سرِ کارتان برادرِ من... هروقت عرضی داشتم خبرتان می‌کنم.

این ها در حالی است، سفرهای استانی روسای جمهور اکنون این گونه است؛ شهر از یک هفته قبل بنر باران می شود! ماشین ها و کامیون ها رژه می روند و مدارس و ادارات تعطیل و دانش آموزان برای استقبال از رئیس جمهور برده می شوند. ادارات و سازمان ها هم با بودجه دولتی بنر می زنند و زیرش می نویسند ستاد استقبال مردمی!

یکی از ویژگی های دولت شهید رجایی که کمتر به آن پرداخته شده است؛ موضوع حقوق و دستمزد وزرا است. غفوری فرد می گوید: من قبل از انقلاب تحت تعقیب،ممنوع الخروج وممنوع الکار بودم و روزی سه ساعت کار می کردم  و ماهی 3 هزارتومان حقوق می گرفتم اما بعد از انقلاب با اینکه استاندار شده بودم با روزی 17 ساعت کار، آقای رجایی به ما 7 هزارتومان بیشتر نمی داد و خودش هم می گفت من 7 هزار تومان بیشتر نمی گیرم بنابراین ماهم به ایشان تاسی کردیم و همان 7 هزار تومان را می گرفتیم اما اکنون نه تنها مدیران کل و روسای ادارات دریافتی های میلیونی خوبی دارند وزرا هم از موهبت بی نصیب نیستند!

کامران دانشجو وزیر علوم، تحقیقات و فناوری دولت دهم چند روز پیش گفته بود: دولت نهم را نمی‌دانم ولی در دولت دهم فکر می‌کنم تا 10 ماه آخر 4 میلیون تومان در ماه برای وزرا در نظر گرفته شده بود. دولت یازدهم را درست نمی‌دانم، ولی آنچه من شنیده‌ام و در رسانه‌ها آمده بود 15 میلیون به بالاست که ابتدا 13 میلیون بود ولی امسال به 15 تا 18 میلیون افزایش یافته است.

خاطره ای از گل آقا درباره شهید رجایی

«یک بار با آقای رجایی به کرمانشاه رفته بودیم و از آنجا می‌خواستیم به سنندج برویم وقتی آماده حرکت شدیم چون می‌خواستند همه ما را مسلّح کنند از جمله به من هم یک کلت داده بودند. آقای رجایی به شوخی به آن‌ها گفت: "آقا این کلت را از صابری بگیرید. او یک مرغ را هم نمی‌تواند بکشد. ضد انقلاب بدون اسلحه می‌آید و اسلحه‌اش را از دستش می‌گیرد و با آن ما را می‌کشد." آن‌ها هم باور کردند و اسلحه را از من گرفتند!»

پایان پیام/م