شاید با خودتان بگویید که چرا با شهادت شروع کردم ولی از نظر من برای شهدا شهادت زندگی و تولد دوباره و جاودانه است پس بهتر است با آن شروع کنیم که جاودانه است خلاصه چقدر زیباست که این دو برادر هر دو چقدر روحیاتشان مشابه بوده است و جالبتر اینکه رمز عملیات شهادت هر دو شهید یا فاطمه الزهرا (س)می باشد حقا که این دو برادر حق فرزندی را بر مادر دو عالم ادا کردند اول با عین الله باشنا شروع می کنیم که درعین بزرگواری ولی برادر کوچکتر است چرا که شهادت او زودتر بود.

شهید عین الله باشنا در سال ۱۳۴۶در روستای سردوران شهرستان نهاوند در خانواده ای مذهبی و متوسط دیده به جهان گشود .

خانم صدف کرد مادر شهیدان باشنا می گوید: برای رفتن به مدرسه پسرش مجبور بود هر روز ۳ کیلومتر پیاده روی کند ولی برای کسب علم این زحمت را به جان می خرید .
وی می گوید با وجود سن کم به کارهای سخت کشاورزی می پرداخت و دوشادوش پدرش کار می کرد و همین باعث شده بود در روستا به چهره ی محبوبی تبدیل شود و جذابیت خاصی داشت و با وجود سن کم از درک و فهم بالایی برخوردار بود و از ویژگی های بارز فرزند شهیدم عشق و علاقه  فراوان به امام خمینی بود که این علاقه را می توان در وصیت نامه او نیز به وضوح دید .

مادر شهیدان باشنا با بیان اینکه در سال ۱۳۶۲ با عزیمت ما به نهاوند دوران جدیدی در زندگی ما آغاز شد گفت: با عزیمت به نهاوند وی در دبیرستان انقلاب به ادامه تحصیل مشغول شد و با وجود سن کمی که داشت برای اولین بار در دبیرستان انقلاب ایشان به عنوان یک دانش اموز اول دبیرستان داوطلب اعزام به جبهه شد و وی پس از طی دوره های آموزش نظامی در بسیج در دیماه ۱۳۶۲به جبهه های غرب کشور اعزام شد و هنوز سه ماه از ماموریت وی نگذشته بود که در تاریخ ۲۷/ ۱۱/ ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۵ با رمز مقدس یا فاطمه الزهرا (س)در منطقه عملیاتی چنگوله به درجه رفیع شهادت نائل شد.

وی می گوید: عین الله اولین شهید روستا بود و علی رغم زندگی خانواده در نهاوند به اصرار مردم روستا پیکر پاکش را در روستای محل تولد (سردوران) دفن کردند که زیارتگاه بسیجیان و عاشقان ولایت است .
عزیزالله باشنا دیگر فرزند شهید این خانواده است که در سال ۱۳۴۳به دنیا آمد .
مادر شهیدان باشنا در مورد تولد عزیزالله این گونه می گوید: قبل از به دنیا آمدن فرزندم شبی انسان متدین و بزرگواری در خانه ما مهمان بود روز بعد که خانه را ترک می کرد به من گفت: فرزندی به زودی در این خانه به دنیا خواهد آمد پسر است نام او را عزیز الله بگذارید بعد از مدتی این اتفاق افتاد و نام او را طبق سفارش عزیز الله گذاشتیم.
خانم کرد ادامه داد: شهید عزیز الله باشنا مانند دیگر برادر شهیدش در کارهای کشاورزی به پدر و دیگر مردم روستا کمک می کرد دوران تحصیل او در دبیرستان همزمان شده بود با شروع انقلاب و با گسترش تظاهرات او نیز در راهپیمایی های ضد رژیم شاه شرکت می کرد .

مادر شهیدان باشنا افزود: شهید عزیز الله سال سوم دبیرستان را در تهران گذراند و در سال ۶۱ برای عملیات بیت المقدس از طریق بسیج مسجد حضرت علی اکبر (ع) واقع در خیابان هاشمی به جبهه اعزام شد در سال ۶۲ او شاهد شهادت عین الله پاره تن و برادر کوچکتر خود در عملیات والفجر۵ بود.

مادر شهید می گوید: شهادت برادر کوچکتر در جلوی چشمانش تاثیر زیادی بر روحیه او داشت چون این دو برادر انس و نزدیکی باور نکردنی با یکدیگر داشتند و شهید عزیزالله باشنا بعد از شهادت برادرش بیشتر اوقات در جبهه بود .
خانم صدف کرد، گفت: روحیه بالای این شهید واقعا مثال زدنی بود و همرزمانش هم به این امر واقف بودند و همیشه به او می گفتند که بالاخره به آرزویت یعنی شهادت خواهی رسید .
مادر شهید می گوید: من وقتی روحیات و خواندن نماز شب و شور و شوق او برای رفتن به جبهه را میدیدم واقعا تعجب می کردم و با هربار رفتن او به جبهه انتظار شهید شدنش را داشتم و او را تقدیم حضرت زهرا (س) کردم چون می دیدم که او انسانی زمینی نبود و فرزندی آسمانی بود و مطمئن بودم بالاخره خداوند لباس زیبای شهادت را بر ایشان خواهد پوشاند .
وی ادامه داد: شهید عزیزالله در اولین بمباران نهاوند مجروح شد و روحیات و خصوصیات اخلاقی ایشان طوری بود که در عملیلت والفجر ۸ همه دوستان و همرزمانش از شهید نشدنش در این عملیت متعجب بودند ولی بالاخره درشب ۲۲/ ۱۱ /۱۳۶۵ درعملیات کربلای ۵ در منطقه عملیاتی شلمچه از ناحیه پهلو مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نائل شد .
مادرشهیدان باشنا در پایان گفت: جالبترین نقطه مشترک شهادت فرزندان من این مورد است که فرزندان شهید من هر دو در عملیات های شهید شدند که رمز هر دو عملیلت رمز یا فاطمه الزهرا (س) بوده است و نقطه جالب تر اینکه هر دو فرزند شهید من به مانند مادرشان فاطمه زهرا (س) از ناحیه پهلو مورد هدف قرار گرفته اند و شهید شده اند .
انتهای پیام/
گفت و گو: مهدی سهرابی