به گزارش نافع، از آنجايي كه انسانها بسيار اهل فراموشي هستند گراميداشت وقايع، ميلادها، وفات و شهادتها سبب يادآوري و تذكر ميشود و مهمترين هدف اين يادآوريهاي مرور دوباره و چندباره را ميتوان استفاده از ظرفيت ذخيره شده در اين تذكرها براي تحرك بيشتر جامعه دانست.
معالأسف اين ذخيره عظيم دانش كاربردي كه ميتواند حيات بشريت را متحول كرده و به سمت تعالي رهنمون شود در بيشتر موارد مورد غفلت واقع شده و حتي در مناسبتهاي خاص نيز به آن كمتر پرداخته ميشود و دستگاههاي فرهنگي در استقبال از وقايع، داراي رويكردي منفعلانه هستند و معمولاً در آخرين لحظات به فكر تهيه برنامه و اختصاص بودجهاي جهت برگزاري آن ميافتند آن گونه كه گويي اين وقايع، همچون وقايع غيرمترقبه به طور ناگهاني نازل شده و آنان را غافلگير كرده است.
جاي دريغ دارد كه گفته شود، امروزه برخي از دستگاههاي مدعي و متولي فرهنگي كه از بودجههاي هنگفتي برخوردارند، به سبب آن كه انبوه كاركنان آنها از توانمندي لازم در اجراي برنامههاي فرهنگي برخوردار نيستند، اجراي چنين برنامههايي را به مؤسسههايي ميسپارند كه از توانايي لازم براي برگزاري برنامههاي اثرگذار و در شأن اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام برخوردار نيستند، بنابراين گاه برنامههايي كه توسط اين مؤسسهها و گروهها به اجرا درميآيد، صرفاً برنامههايي تفريحي و سرگرمكننده است و نسبت قابل ملاحظهاي با موضوع مناسبتي كه ميبايست مورد تكريم قرار گيرد، ندارند. در برخي از اين گونه همايشهاي به اصطلاح فرهنگي كه به مناسبت ولادت يكي از ائمه(ع) برگزار ميشود، به بهانه جشن، گاه تنها چيزي كه به آن اشاره نميشود و يا اطلاعات قابل اعتنايي در اختيار مخاطب قرار نميدهد، همان موضوع اصلي است. متأسفانه در اكثر چنين برنامههايي بيشتر به مداحي يا خواندن شعر و ترانه ميپردازند تا تبيين مؤثر معارف اهل بيت(ع)، نهايت درجه توجه به اين مبحث نيز سخنراني است كه عموماً مطالب ارائه شده در ميان هياهوي بخشهاي ديگر به فراموشي سپرده ميشود، در حالي كه در هر يك از مناسبتهاي مذهبي، ظرفيتهاي فراواني وجود دارد كه اگر به درستي شناخته شود و زمينه لازم براي طرح و اجراي هدفمند آن پديد آيد، ميتواند نقش ارزنده و مؤثري در انتقال مفاهيم و آموزههاي ديني به اقشار مختلف جامعه ايفا نمايد. فاصله گرفتن نهادها و دستگاههاي به اصطلاح فرهنگي از انديشهوران و كارشناسان خبره فرهنگي موجب شده است تا اين مراكز عملاً مجموعههايي باشند كه هنري جز تلف كردن سرمايههاي هنگفت، معطل نگاهداشتن امكانات و فرصتسوزيهاي فرهنگي نداشته باشند.
كمتوجهي و يا رفع تكليف به شيوه برگزاري برنامههاي نازل و سطحي در اين زمينه، آفتي است كه مدتهاست گريبانگير دستگاههاي فرهنگي جامعه ما شده است و چنين ركودي مضايقه فرصتهايي است كه به سهولت مبدل به تهديد ميشود، و به تدريج اين كوتاهيها شكافهايي ميشود كه پيامدهاي ناگواري خواهد داشت و پركردن آن به اين سادگيها ميسر نيست. رواج روزمرگي در دستگاههاي فرهنگي كه با بودجه بيتالمال اداره ميشود، با هيچ منطقي توجيهپذير نيست و آنان كه در تعلل و سبك شمردن اين مناسبتها نقش دارند، بايد بدانند حتي اگر هيچ ناظر و بازرسي گريبان آنها را نگيرد، روزي فرا خواهد رسيد كه ميبايست در پيشگاه آن بزرگواران پاسخگو باشند.
زهره پوروهابي
دیدگاه شما