هیاهوی دانش آموزان سرشار از انرژی و سرزندگی، طراوت و شادابی که به مدرسه می روند تا دل هایشان را آبی بزنند و گرد و خاک نادانی را از روی شیشههایش پاک کنند و روز تولد مدرسه را جشن بگیرند.
درب مدرسه دوباره به روی دانش آموزان لبخند می زند. صفهای نامرتب با صدای زنگ به یکباره مرتب میشوند و خانم معلمها و آقا معلمها دوباره آمدهاند تا بیاموزند و دانشآموزانی که تشنه آموختند.
بابای مدرسه هم که خود را برای استقبال از فرزندانش آماده کرده و حیاط مدرسه که بعد از چندین سال باز هم بوی تازگی میدهد، لباسها و کیف و کفشهای نو بوی تازگی میدهند. کلاس و تخته سیاه و میز و نیمکتها انگار از خواب تابستانی بیدار شدند و خود را آماده 9 ماه میزبانی از میهمانان پاییزی خود کردهاند.
قصه کچ و تخته سیاه کلاس دوباره تکرار میشود و یا بهتر بگوییم دوباره آغاز میشود و از سایش گچ بر روی تن تخته سیاه لذت یاد دادن و یادگرفتن احساس میشود.
اول مهر آغازی دوباره است که همه ما آن را تجربه کردهایم، اگرچه شاید در آن زمان حلاوت و شیرینیاش را احساس نمیکردیم و برای خیلی هایمان اول مهر طعم تلخی هم داشت اما حالا شاید آرزوی دوباره نشستن بر روی میز و نیمکتهایی را داشته باشیم که هرچند نو و امروزی نبودند و صدای جیرجیرشان هنوز هم در گوشمان میپیچد و ما مجبور بودیم آن میزهای کهنه و زهوار دررفته را بین سه یا چهار نفرمان قسمت کنیم، اما با همه این اوضاع بوی زندگی میدادند. کلاسهایی که روزی بزرگان امروزقدم های اول علمآموزی را از آنجا برداشتند.
کاش همیشه دانشآموز بمانیم! کاش هر سال، اول مهر که می شود، همین طور هیجان زده، منتظر صدای زنگ آغاز سال تحصیلی جدید، در پوست خودمان نگنجیم.
و کاش معلمان عزیز سرزمینمان در آغازین روزهای سال تحصیلی جدید این مهم را در نظر داشته باشند که اولین برخورد،اولین نگاه،اولین کلام و مجموعا اخلاق ما می تواند در رشد و سعادت و موفقیت و یا بلعکس در عدم توفیق دانشآموزان این آینده سازان ایران اسلامی تاثیرگذار باشد.
منبع:زنگ اول
دیدگاه شما