به گزارش نافع، محمدپارسانسب در ارزیابی خود از کتابهای ادبیات دبیرستان گفت: کتابهایی که ما در آن زمان تألیف کردیم، به لحاظ ساختار، ساختار تازهای داشت که هم دبیران به آن علاقه داشتند و هم برای مخاطبان جوان و مشتاق یادگیری جالب بود. اما بعد این ساختار تغییراتی کرد و بخشی از کتابها حذف شد؛ اما این حذفیات با مشاورههای کارشناسی همراه نبود.
او در ادامه عنوان کرد: کتابهای درسی نباید طولانیمدت در چرخه آموزش قرار گیرند و هرگونه تغییر در آنها باید زیر نظر کارشناسان آن رشته انجام شود؛ زیرا ما نسلی را آموزش میدهیم که هر موضوعی میتواند در آنها اثرگذار باشد.
این عضو گروه مؤلفان کتابهای درسی تأکید کرد: من فکر میکنم کتابهای رشتهی ادبیات را باید از سایر رشتهها جدا کنیم. در کتابهای سایر رشتهها با توجه به محدودیت در تعداد واحدهای درسی، باید بهترین نمونههای پذیرفتهشده از ادبیات کلاسیک و امروز را عرضه کرد. در اینجا حق نداریم به حاشیه برویم و آزمون و خطا کنیم. باید متونی را که امتحان خودشان را پس دادهاند، در این کتابها بگنجانیم. اما در رشتههای علوم انسانی وقتی کتابها تخصصی میشوند، میتوان به سراغ متون و شعر سایر نویسندگان و شاعران هم رفت. در کنار نمایش آثاری از فردوسی و مولانا و سایر شاعران کلاسیک شاید بتوانیم آنها را بهروز هم کنیم تا برای دانشآموزان جاذبه بیشتری داشته باشد.
پارسانسب همچنین اظهار کرد: درست است که دانشآموزان ما با ادبیات از رهگذر کتابهای درسی آشنا میشوند، اما امروز عصر ارتباطات است و دسترسیهای اینچنینی برای همه دانشآموزان حتا در شهرستانها و روستاها فراهم است و ما نباید آنچه را آموزش میدهیم و افرادی را که معرفی میکنیم، آنگونه باشد که سبب شود وقتی دانشآموز سایر نمونههای ادبیات را دید، به ما بخندد که این همه آثار خوب هست و چرا ما تنها بخشی از این آثار را معرفی کردهایم؟ ما باید به عنوان یک کارشناس منصف بهترین نمونهها را معرفی کنیم.
او در پاسخ به این سؤال که چرا تنها در این کتابها گروه محدودی از شاعران و نویسندگان در کتابهای تمام مقاطع تکرار میشوند و جای بسیاری از شاعران و نویسندگان معاصر در آنها خالی است، گفت: معمولا آثار نویسندگان و شاعران معاصر را در کتابها نمیآورند، چون نمونههای آثار آنها کامل نشده و طبیعتا ما باید اجازه بدهیم این متنهای ادبی شکل بگیرند. اما باید اجازه بدهیم متن هنری اگر ارزش هنری و ادبی دارد، در کتابها بیاید و نباید خطوط قرمز را درنظر گرفت، چون این خطوط همیشه هست و گاهی غلیظ و گاهی کمرنگ میشود.
پارسانسب تأکید کرد: مسلما مؤلف کتاب خودش تشخیص میدهد چه متنی مناسب دانشآموزان است. من به عنوان مؤلف متنهای آنچنانی را برای فرزند خودم هم نمیپسندم. بنابراین نباید به هر بهانهای هر کسی را حذف کرد؛ چون اینگونه تهش چند نویسنده بیشتر نمیماند. برای انتخاب اثر ادبی تعهد اخلاقی لازم نیست و اگر با ملاک نقد اخلاقی پیش برویم، به بنبست میرسیم.
این استاد دانشگاه درباره کتابهای زبان فارسی در دبیرستان گفت: تفکیک زبان و ادبیات در این کتابها تفکیک بدی نیست. اما زبان را نه از راه قاعده که از راه خواندن و چالش مستقیم با متن باید آموزش داد. به جای این همه قاعدهسازی، بیشترین ارزش آنجایی است که دانشآموز با بهترین و درستترین نمونههای متن فارسی درگیر شود. میتوان یک متن داستانی جذاب را آورد و بعد از خلال آن نکات زبانشناسی را عرضه کرد.
پارسانسب در پاسخ به این سؤال که از نظر او چه چیزی در این کتابهای درسی مورد بیتوجهی واقع شده است، گفت: از نظر من آنچه ما به آن نیاز داریم، ذهنیت انتقادی است. ما در کتابهایمان باید به شیوه تفکر انتقادی بپردازیم، زیرا سخت در جامعه به آن نیاز داریم و باید آن را آموزش دهیم. فرد باید کجا این موضوع را بیاموزد؟ جایی باید این تفکر انتقادی را آموخت. به جای اینکه از معلم و دانشآموز بخواهیم، چیزهای مشخص را رد و بدل کنند، از دانشآموز باید بخواهیم که فکر کند و نظر خودش را بگوید و اگر خلاف نظر ما را گفت، او را تأیید کنیم. این چیزی است که اکنون در نظام آموزشی ما مورد غفلت واقع شده و کتاب ما تنها یک مشت محفوظات است و با دانش کسی بینشمند نمیشود. اگر دانش با بینش همراه نباشد، راهی جز به بیراهه ندارد.
منبع:ایسنا
دیدگاه شما