وضعیت آب و هوای همدان

خبرگزاری علم و فناوری

**

تاریخ : يكشنبه 6 مهر 1393 ساعت 11:23   |   کد مطلب: 9799
گفتگوی نافع با یک امدادگر زن دوران جنگ تحمیلی
نسلی از تبار باران در هشت سال دفاع مقدس‎
نسلی از تبار باران در هشت سال دفاع مقدس‎
قلم وضو می گیرد تا پاک شود، زیرا می‌خواهد از دریای بیکران حضور زنان در اقیانوس شرف و آزادگی، حدیث عشق، ایثار، شهامت و شجاعت بگوید.

به گزارش نافع، همیشه گفتند و می گویند زنان همواره در عرصه های مختلف نقش آفرینی کرده اند که این نقش در دوران جنگ تحمیلی ایران پررنگ تر بود، زنان، این حماسه سازان روزهای جاویدان سال های دفاع مقدس، تشنه لبانی بودند که لحظه لحظه حضورِ صحنه های عشق و دلدادگی را دریافتند و از اولین روزهای مقاومت و ایثار همراه و همگام با رزمندگان، حماسه هایِ جاویدان آفریدند، رزمندگان نام آوری که در پرده گمنامی مستور باقی ماندند.

خانم تشکری یکی از امدادگران آن دوران است که حرف ها برای گفتن دارد او اینگونه شروع می کند...

اگر روزگار، صحنه هنرمندی انسان ها باشد، دوران دفاع مقدس را می توان یکی از زیباترین صحنه های تاریخ امت ایران دانست، صحنه هایی که شاید کمتر بتوان در طول تاریخ کشورها نظیر آن را یافت، مادران و زنان جوان هم که در پشت جبهه ها و مراکز پشتیبانی برای خود عرصه ای زیبا از حمایت معنوی از فرزندان، شوهران و برادرانشان تدارک دیده بودند، در برخی از مناطق که مستقیم درگیر جنگ بودند مانند جنوب و غرب ایران، بانوان ما اسلحه به دست گرفتند و قدرت زن مسلمان ایرانی را در صحنه خون و آتش به نمایش گذاشتند. به طوری که اینک ما شاهد جانفشانی هفت هزار شهید زن در کشور هستیم.

 

 این امدادگر با مرور خاطرات گذشته آهی می کشد و ادامه می دهد: خوب خاطرم هست یک ماهی از آغاز جنگ تحمیلی بر علیه ایران می گذشت و دقیقا زمانی که دانشگاه ها تقریبا تعطیل بودند و تعطیلات انقلاب فرهنگی در واقع شروع شده بود، جنگ که اعلام شد حوالی جنوب را در همان ایام تصرف کرده بودند، در آن زمان ما در جهاد سازندگی همدان مستقر بودیم که اعلام کردند نیرو می خواهیم، ما هم به اتفاق چند خانم و آقا به منطقه عملیاتی اعزام شدیم ، حدود ۴ صبح بود که رسیدیم اهواز،  ما را تقسیم کردند که به اتفاق یکی از دوستان رفتیم مسجد اهواز برای نگهداری خانم ها و افرادی که آنجا مستقر بودند، یادم می آید به من یک آر پی جی، ژ۳ و یک تپانچه دادند، حالا فکر کنید یه دختر جوان ۱۷ ساله که نمی توانست خودش را بکشد این همه وسایلو بهش داده بودند... خلاصه یک هفته پشتیبانی و حراست مسجد اهواز را بر عهده داشتیم هر شب پاس بخشی می دادیم به خاطر اینکه همه آقایان رفته بودند آبادان چون دشمن آنجا را به تصرف خود درآورده بود، تعداد معدودی هم از آقایان اهواز بودند بعد از یک هفته حراست و پشتیبانی اهواز ما را روانه سوسنگرد کردند، آنجا خاطرات زیادی از شهادت مردم را به یاد دارم، من در آن شهر زنی را  دیدم که به او خمسه خمسه می گفتند، بمب خانه اش را ویران کرده بود و در یک آن همسرش، ۴ بچه و عروس همه و همه شهید شده بودند و همه این اجساد را داخل چادری قرار داده بود مات و مبهوت فقط نگاه می کرد، فکرش را  بکنید دست و پا و سر جدا و مملو از خون و این زن در شوک عظیمی بود و در عین حال با ما همکاری می کرد و من به واقع معنی استقامت را در این زن دیدم.

از صحبت های خانم تشکری که عبور می کنم با خود می گویم جنگ هشت ساله چه خاطراتی را به یادگار گذاشته ...آری تاریخ جنگ، پایداری زنانی است که همه چیز را در طبق اخلاص نهادند، دفاع مقدس زنانی را پرورید که همه وجودشان شور، عشق و معنویت بود، این هشت سال فرصت شناسایی هویت و شخصیت زن مسلمان را فراهم کرد تا در جریان آزمونی سخت توانایی ها و شایستگی های خود را بشناسد، این بانوان آیینه تمام نمای ایثار، فداکاری و اسطوره های شهادت و شهامت هستند.

 

گزارش از فرشته درهم فروش

دیدگاه شما