به گزارش نافع، فرض کنید رستوران یک اداره یا کارخانه، برای تهیه غذا گوشت می خرد و یک نفر ، لاشه رو به فساد یک چهارپای تلف شده را برای فروش به واحد خرید می برد. نفس این کار نشان می دهد که در آن رستوران سوء استفاده وجود دارد و صاحب لاشه هم بدان واقف است و الا هیچ کس جرأت نمی کند به جای گوشت سالم، لاشه ناسالم را حتی تا نزدیکی رستوران هم ببرد چه رسد به این که ببرد و بفروشد و رستوران هم به خورد مردم دهد!
«هفت سنگ» نام یکی از سریال های ماه رمضان است که از شبکه ۳ سیما پخش می شود. بلافاصله بعد از پخش قسمت های اول این سریال، کاشف به عمل آمد که “هفت سنگ” کپی یک سریال آمریکایی به نام “خانواده مدرن” است.
بعد از افشای این موضوع، رسانه ها و شبکه های اجتماعی بدان پرداختند و حتی نشریه تایم نیز با ریشخند زدن به این کپی برداری نوشت که سازندگان خانواده مدرن بی آن که هفت سنگ را ببینند، می دانند که در آن چه می گذرد!
در این نوشتار می خواهیم فراتر از ابراز تأسف به خاطر عدم خلاقیت و کپی کاری ، از زوایایی دیگر به موضوع بپردازیم:
۱ – سریال آمریکایی «خانواده مدرن» ، سریال گمنام و ناشناخته شده ای نیست. این سریال برای مدت مدیدی از شبکهABC آمریکا پخش شده و توانسته ۵ جایزه معتبر «امی» را به خود اختصاص دهد.
حال برمی گردیم به صدا و سیمای خودمان.
در این سازمان ، عده ای از بیت المال پول می گیرند که بر تولیدات نمایشی نظارت کنند. قاعدتاً این افراد باید نسبت به آنچه در قبالش مسوولیت دارند، اطلاعات کافی داشته باشند تا بتوانند نظارت کنند.
نفهمیدن این که هفت سنگ کپی سریال بسیار معروف خانواده مدرن است ، یک چیز را نشان می دهد و آن این که در صدا و سیما، مسوولیت ها بر اساس تخصص افراد توزیع نشده است و ملاک های دیگری به جز تخصص مد نظر مدیران این سازمان بوده است و الا تشخیص این کپی کاری از عهده کسی که اندک اطلاعاتی در این زمینه دارد نیز بر می آید.
توجه کنید که آنچه رخ داده است ، کپی محض است نه برداشت آزاد یا نزدیک بودن قصه ؛ حتی دیالوگ ها هم در بسیاری از صحنه ها ترجمه متن انگلیسی سریال است، کلمه به کلمه!
۲ – این احتمال وجود داشته که آقایان یا خانم های ناظر ، بدان حدی که در بند یک گفته شد، نادان و غیر متخصص نبوده اند و می دانستند که با یک کار کپی طرف هستند.
این ، عذر بدتر از گناه است چرا که اولاً ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار نیستند تا صدا و سیما با پول مردم ، جنس بدلی تحویل مردم دهد. آیا هزینه ای که برای فیلمنامه این سریال صرف شده، برای خلق اثر بود یا برای ترجمه یک سناریوی خارجی و اعمال برخی تغییرات؟!
ثانیاً این کار بدتر از هزاران فحش به مردم است. بدین جهت که آنان یا فکر می کردند که مردم نخواهند فهمید و این نفهم پنداشتن مردم ، خود اهانتی بزرگ است و یا این که می دانستند مردم خواهند فهمید ولی برغم این ، اساساً مردم و فهم شان را به هیچ انگاشته و کار خودشان را کرده اند.
وجود چنین نگرش های شرم آوری است که باعث شده رسانه ملی ، ملی نشود.
۳ – فارغ از بحث ناظرین ، این که یک گروه به خود اجازه داده و در واقع جرأت کرده یکی از معروف ترین سریال های جهان را به اسم خود به صدا و سیما ببرد، تصویب کند ،بسازد و به روی آنتن بفرستد، نشان دهنده عمق نابسامانی در این سازمان است و الا در یک سازمان سالم، کسی جرأت چنین کار وقیحانه ای ندارد.
یک مثال می تواند به بحث کمک کند. فرض کنید رستوران یک اداره یا کارخانه، برای تهیه غذا گوشت می خرد و یک نفر ، لاشه رو به فساد یک چهارپای تلف شده را برای فروش به واحد خرید می برد. نفس این کار نشان می دهد که در آن رستوران سوء استفاده وجود دارد و صاحب لاشه هم بدان واقف است و الا هیچ کس جرأت نمی کند به جای گوشت سالم، لاشه ناسالم را حتی تا نزدیکی رستوران هم ببرد چه رسد به این که ببرد و بفروشد و رستوران هم به خورد مردم دهد!
هیچ دزدی هم از جلوی کلانتری رد نمی شود مگر این که بداند پلیس ها هم مشکل دارند.
«هفت سنگ» بیش از آن که یک دزدی هنری باشد، در واقع پرده برداری از آنچه در صدا و سیما می گذرد هست و هر ناظری را به تأمل وا می دارد که وقتی در موضوعی بدین وضوح که بر روی آنتن است چنین اتفاقی به راحتی آب خوردن می افتد، در پشت صحنه چه ها می گذرد؟!
منبع:نوشهرآنلاین
دیدگاه شما