«مواضع امام بایستى به طور روشن و واضح – همان طور که خود او گفت، تبیین شود. نباید براى خوشامد این و آن، برخى از مواضع حقیقى امام را یا انکار کرد، یا مخفى نگه داشت. براى اینکه امام پیروان بیشترى پیدا کند، کسانى که مخالف امام هستند، آنها هم به امام علاقهمند شوند، نه، امام هویتش، شخصیتش به همین مواضعى است که خود او با صریحترین بیانها، روشنترین الفاظ و کلمات، آنها را بیان کرد. همینها بود که دنیا را تکان داد. همین مواضع صریح بود که تودههاى عظیم را مشتاق ملت ایران و بسیارى را پیرو ملت ایران کرد. نمیشود به خاطر اینکه زید و عمرو از امام خوششان بیاید، ما مواضع امام را پنهان کنیم یا پوشیده کنیم یا آن چیزهائى که به نظرمان تند مىآید، کمرنگ کنیم. که او به معنای واقعی مرد خدا بود،»
)خطبه اول نماز جمعه ۱۴/۳/۱۳۸۹(
«اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم، به طور انقلابی عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم، و رؤسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزبهای فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم، و رؤسای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم، و چوبههای دار را در میدانهای بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمتها پیش نمیآمد. من از پیشگاه خدای متعال و از پیشگاه ملت عزیز، عذر میخواهم، خطای خودمان را عذر میخواهم. ما مردم انقلابی نبودیم، دولت ما انقلابی نیست، ارتش ما انقلابی نیست، ژاندارمری ما انقلابی نیست، شهربانی ما انقلابی نیست، پاسداران ما هم انقلابینیستند؛ من هم انقلابی نیستم. اگر ما انقلابی بودیم، اجازه نمیدادیم اینها اظهار وجود کنند. تمام احزاب را ممنوع اعلام میکردیم. تمام جبههها را ممنوع اعلام میکردیم. یک حزب، و آن «حزباللّه»، حزب مستضعفین.
و من توبه میکنم از این اشتباهی که کردم، و من اعلام میکنم به این قشرهای فاسد در سرتاسر ایران که اگر سرجای خودشان ننشینند، ما به طور انقلابی با آنها عمل میکنیم. مولای ما، امیرالمؤمنین ـ سلاماللّه علیه ـ آن مرد نمونۀ عالَم، آن انسان به تمام معنا انسان، آنکه در عبادت آنطور بود و در زهد و تقوا آنطور و در رَحم و مروت آنطور و با مستضعفین آنطور بود، با مستکبرین و با کسانی که توطئه میکنند شمشیر را[میکشید و]میکشت. هفتصد نفر را در یک روز ـ چنانچه نقل میکنند ـ از یهود بنیقُرَیْضَه ـ که نظیر اسرائیل بود و اینها از نسل آنها شاید باشند ـ از دم شمشیر گذراند! خدای تبارک و تعالی در موضع عفو و رحمتْ رحیم است. و در موضع انتقام، انتقامجو. امام مسلمین هم اینطور بود، در موقع رحمت، رحمت؛ و در موقع انتقام، انتقام. ما نمیترسیم از اینکه در روزنامههای سابق، در روزنامههای خارج از ایران، برای ما چیزی بنویسند. ما نمیخواهیم وجاهت در ایران، در ...، در خارج کشور پیدا بکنیم. ما میخواهیم به امرخدا عمل کنیم، و خواهیم کرد.
أَشِدَّاءُ عَلَیالکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ.»(امام خمینی)
«امام بارها فرمود قضاوت در مورد اشخاص باید با معیار حال کنونی اشخاص باشد. گذشتهی اشخاص، مورد توجه نیست. گذشته مال آن وقتی است که حال فعلی معلوم نباشد. انسان به آن گذشته تمسک کند و بگوید: خوب، قبلاً اینجوری بوده، حالا هم لابد همان جور است. اگر حال فعلی اشخاص در نقطهی مقابل آن گذشته بود، آن گذشته دیگر کارائی ندارد. این همان قضاوتی بود که امام امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) با جناب طلحه و جناب زبیر کرد. جناب زبیر سوابقی درخشان دارد که نظیر آن را کمتر کسی از اصحاب امیرالمؤمنین داشت. بعد از به خلافت رسیدن جناب ابیبکر، در همان روزهای اول، پای منبر ابیبکر چند نفر از صحابه بلند شدند، اظهار مخالفت کردند، گفتند: حق با شما نیست؛ حق با علیبنابیطالب است. مابین آن روز و روزی که زبیر روی امیرالمؤمنین شمشیر کشید، فاصله بیست و پنج سال است. حالا برادران اهل سنت از طرف طلحه و زبیر اعتذار میکنند، میگویند آنها اجتهادشان به اینجا منتهی شد؛ ؛ اما امیرالمؤمنین با اینها چه کرد؟ جنگید. امیرالمؤمنین از مدینه لشکر کشید، رفت طرف کوفه و بصره، برای جنگ با طلحه و زبیر. یعنی آن سوابق محو شد، تمام شد. امام ملاکش این بود» (حضرت امام خامنه ای)
افراد باید با حق سنجیده شوند نه حق با افراد....حق خدای سبحان است و یدالله معصومین و تمسک به معصوم تمسک به غیر نیست تمسک به حق است پس افراد باید با ملاک سیره معصومین سنجیده شوند تا حق بودنشان مشخص گردد.
تاریخ عرصه تقابل حق و باطل بوده و هیچ گاه این جدال پایان نمی پذیرد هرچند ممکن است به ظاهر در دنیا جنگ فیزیکی نباشد اما چون حق، مطلق است و انسانها در نسبتی از حق؛ این جدال در درون انسانها برپاست و انسان ناگزیر مجبور به انتخاب است حال لحظه ای حق لحظه ای دیگر باطل اما همه انتخاب ها یکسان نیستند بعضی انتخاب ها سرنوشت ساز اند و عاقبت کار افراد را تعیین می کنند چه بسیار انسان هایی که عمری با حق بوده اند اما یک انتخاب سرنوشت عاقبتشان را با باطل گره زد.
. خوارج را که میشناسید همانهایی که از شدت نماز پینه های پیشانی میتراشیدند چگونه در جهل مرکب غرق در باطل و ظاهر بینی کشته شدند....چه بسیار افرادی که با امام به کربلا آمدند و گریختند....
اویس ها را از یاد نبرده اویسی که پیامبر را ندید اما با حق زیست و بر حق پایدار بود تا در رکاب مولایش جان سپرد. تاریخ هنوز " مخیریق " را فراموش نکرده یهودی بانفوذی که بدون خواندن یک رکعت نماز به شهادت رسید و پیامبر بر پیکرش اشک ریخت. آری نام مالک بن عبد بن سریع و سیف بن عبد بن سریع ، ابوالحتوف و سعد بن حرث ، هَفهاف راسِبی ، بُکیر بن حرّ بن یزید ریاحی و سرانجام نماد همه انسان های حق جو حرّ بن یزید ریاحی که تا ابد زنده است.
خوارج بر باطل کشته شدند و آن یهودی تازه مسلمان شده بر حق و ملاک این حق و باطل تمسک به حق است
در زمان معاصر نیز را ه همان است تمسک به حق حقی که از جانب امام معصوم در زمان غیبت منصوب به نصب عام است
«بعضیها با امام از پاریس تو هواپیما بودند و آمدند ایران؛ اما در زمان امام به خاطر خیانت اعدام شدند! بعضیها از دورانی که امام در نجف بود و بعد که به پاریس رفت، با ایشان ارتباط داشتند، در اول انقلاب هم مورد توجه امام قرار گرفتند؛ اما بعد رفتار اینها، موضعگیریهای اینها موجب شد که امام اینها را طرد کرد، از خودش دور کرد. میزان، وضعی است که امروز بنده دارم. اگر خدای نکرده نفس اماره و شیطان، راه را در مقابل من منحرف کردند، قضاوت چیز دیگری خواهد بود. مبنای نظام اسلامی این است و امام اینجوری عمل کرد.» (امام خامنه ای)
«بعضی از اینها، یک وقتی به خاطر طرفداری از امام مورد اهانت هم قرار میگرفتند. حالا ببینند که کسانی که به نام اینها شعار میدهند، عکس اینها را روی دستشان میگیرند، اسم اینها را با تجلیل میآورند، درست نقطهی مقابل، علیه امام و علیه انقلاب و علیه اسلام شعار میدهند و روزهخوری علنی در روز قدس، در ماه رمضان، میکنند؛»
«یک گروه مربوط به دولت موقت بودند ، یک گروه آن کسانی بودند که علیه لایحهی قصاص آن حرکت را انجام دادند، یک گروه حتّی کار را به ترور و درگیریهای خیابانی کشیدند؛ با هر کدام از اینها امام یک نحوی برخورد کرد. در سطوح بالای حکومت هم بود؛ نخستوزیر بود، رئیس جمهور بود، حتّی بعدها در اواخر عمر امام (رضوان اللَّه علیه) در سطوح بالاتر از رئیس جمهور هم بود. امام با کسانی که احساس کردند نمیشود با اینها بیش از آن مدارا کرد، برخورد کردند. همه هم سوابق انقلابی داشتند، سوابق مذهبی داشتند، ، وقتی احساس خطر شد؛ بخصوص آن وقتی که مسئله، مسئلهی رسوخ دادن مبانی غلط در کالبد نظام و انقلاب است، این دیگر مثل سمِ مهلک است. آن وقت امام رعایت نکردند، مدارا نکردند؛ برخورد کردند. انقلاب اینها را مطرود کرد. کسانی که از نزدیکان امام بودند، از یاران امام بودند، کارشان کشید به پناه بردن به دشمن، یا مواجه شدن با انقلاب، یا ضربه زدن به انقلاب. اینها باید عبرت باشد ؛ باید بفهمیم.»
اما انقلاب فرزندانی دارد که راه امام را طی نمودند و
راه امام را روشن نگه داشته اند بعضی ها با خون دل خوردن (رنجنامه حاج احمد )و بعضی ها با خون دادن (چمران تا خلیلی) مخصوصا در این روزگار که خیلی ها به اسم یار امام یا فرزند امام ویا اجازه امام ویا نخست وزیر امام یا خاطرات و خواب های امام ادعا ی اخلاص دارند.فرزند راستین راه امام در میدان عمل تنهاست
«امام «ره» به ما آموخت که «انتظار در مبارزه است» و این بزرگترین پیام او بود، و پس از او، اگر باز هم امیدی ما را زنده میدارد همین است که برای ظهور آخرین حجت حق مبارزه کنیم.» (شهید آوینی)
دیدگاه شما