وحید الوندی در یاداشتی نوشت: در حقیقت، آن چیزی که کشورهای غربی از آن به عنوان حقوق بشر یاد می کنند، همان زیاده خواهی ها و منفعت طلبی های نامشروعشان است که برای دست یابی به آنها چهره به ظاهر زیبا اما فریبنده و نمادین حقوق بشر را علم می کنند و دست آویز فشارهای ضد بشری بر کشورهای مختلف قرار می دهند.
این معادله دیر زمانی است که در ادبیات سیاسی جهان تعمیق یافته که غربیها با نام حقوق بشر تیشه بر ریشه حقوق جوامع بشری و کرامت انسانی می زنند.
این نوع عوامفریبی های گسترده در مقیاس جهانی دیگر تنها در مورد افکار سطحی نگر و ساده لوح و بیگانه با نظام فریب جهانی، نتیجه بخش است وگرنه هر انسان با انصاف با هر دین و مسلک و مرام به این توهین آشکار به شعور سیاسی و فهم عمومی مردم جهان که غربی ها آن را در قالب ادبیات دیپلماتیک و چرب و نرم پنهان کرده اند، پی می برد و نمی تواند عقل و قلب خود را با سیاست های غرب همگام کند.
هنوز زمان زیادی از تجاوز گسترده نظامی و چند ملیتی نظام فریب و سلطه جهانی به آب و خاک و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران با اهرم رژیم بعث عراق نگذشته است، هنوز اذهان عمومی مردم جهان به یاد دارند که یک کشور بدون حامی و نوپا در عرصه سیاست بین المللی چگونه آماج شدیدترین حملات با پیشرفته ترین سلاح های نظامی و سازمان یافته از سوی ابر قدرت های جهانی قرار گرفت.
یکی از نادرترین معادلات سیاسی جهان به هنگام جنگ تحمیلی علیه ایران رقم خورد و دو قدرت بلوک غرب و. شرق بر علیه جمهوری اسلامی ایران به وحدت نظر رسیدند و همین کشورهای صلح دوست و حامی حقوق بشر امروز، با حمایت های بی دریغ خود مشت پولادینی شدند تا انقلاب اسلامی را اندکی پس از شکل گیری به نیستی بکشانند و خرد کنند حتی به قیمت کشتار غیر انسانی شهروندان، کودکان، زنان و افرادبی گناه ایرانی.
ایران یکه و تنها در عرصه معادلات جهانی در برابر تجاوز بی سابقه ائتلاف آمریکایی، غربی و شرقی و در هیات رژیم بعث عراق ایستاد و در طول هشت سال جنگ خسارت بار، بهترین جوانان و نیروهای خود را در مسیر اعتلای اهداف متعالی انقلاب تقدیم کرد.
امروز آسیب های فرهنگی و اجتماعی جنگ حتی پس از گذشت سالها پیکره روانی جامعه ما را مورد آزار قرار می دهد و بی شک جنگ تحمیلی به رغم برکات خود، ایران را سالیان درازی از روند دست یابی به توسعه پایدار عقب راند.
جمهوری اسلامی ایران به لطف حمایت های مداوم و بی شائبه غرب از ترورهای سازمان یافته از ۱۷ هزار شهید ترور در تاریخ پس از انقلاب اسلامی برخوردار است که بخش عمده آنها را افراد غیر نظامی ، زنان و کودکان و مردم عادی تشکیل می دهند.
در شرایط کنونی نیز جمهوری اسلامی ایران به دلیل برخورداری از مرز طولانی مشترک با کشور افغانستان به عنوان بزرگترین تولید و توزیع کننده مواد مخدر در جهان، بیشترین آسیب ها را بر پیکره خود احساس می کند و بدون در نظر گرفتن هزینه های غیر قابل سنجش مالی، سیاسی، امنیتی، اجتماعی، فرهنگی و روحی- روانی، نزدیک به چهار هزار شهید در راه مبارزه با توزیع مواد مخدر تقدیم جامعه بشری کرده است.
اما این پایان ماجرا نیست چرا که امروز حامیان حقوق بشر از نوع اسرائیلی، صدامی و گروهک های تروریستی سازمان یافته، فریاد دفاع از حقوق بشر سر می دهند و ایران را به نقض حقوق بشر متهم می کنند!!
چقدر واژه مظلومی است "حقوق بشر" که جلادان تاریخ و دشمنان صلح ، امنیت و آرامش پایدار جهانی هر روز آن را با رنگ و لعاب های سیاسی خود بزک می کنند و بر سر سفره سلطه طلبی ها .و چپاول خود دست به دست می چرخانند.
آیا وجدان بیداری نیست که پاسخ بدهد که جمهوری اسلامی ایران حامی تروریسم است یا یکی از بزرگترین قربانیان ترورهای سازمان یافته و ناقضان حقوق بشر در دنیا؟
آیا یک نگاه هر چد گذرا و مجمل بر تاریخ پس از انقلاب اسلامی، گواه این حقیقت انکار ناپذیر نیست؟
کشورهای ۵+۱ امروز در برابر معادله۴+۱ یعنی عملیات ضد امنیتی گروههای تروریستی مورد حمایت آمریکا، غرب و متحدان آنها در منطقه قراردارند. عملیاتی که در آن سرنوشت یک مرزبان سرافراز ایرانی در هااله ای از ابهام قرار دارد و چهار مرزبان دیگر هر روز مرگ را نزدیک تر از رگ گردن به خود دیدند.
بهتر است امروز غربی ها مشغول حل معادله نه چندان دشوار ۴+۱ باشند تا بدانند آیا اصلاً صلاحیت پرچم داری دفاع از حقوق بشر در جهان را دارند.
دیدگاه شما