به گزارش نافع به نقل از باشگاه خبرنگاران، روزنامه جروزالم پست دقایقی پیش از مرگ " آریل شارون" خبر داد.
"شارون" مدت هشت سال در بیمارستان و در کما بسر میبرد.
*** تولد شارون در خانوادهای لهستانی- بلاروسی
"آریل شاینرمن"، معروف به "آریل شارون" (Ariel Sharon)، در تاریخ 27 فوریه 1928، در روستای میلان فلسطین به دنیا آمد؛روستایی که بعدها شهرک "کفار ملال" نامیده شد.
پدر لهستانیاش "شموئل شاینرمن" (Shmuel Scheinermann) در سال 1921 به عنوان صهیونیست فعال، همراه همسر بلاروسیاش "ورا شنهروف" (Vera Schneeroff) از ترس ارتش سرخ نازیها فرار کرد و پس از مهاجرت به قفقاز به کشاورزی مشغول شد. این دو به همراه فرزندشان "آریل" از قفقاز به "سرزمین فلسطین" نقل مکان کردند.
*** خوی جنایتکاری شارون، در نخستین سالهای نوجوانی جرقه زد
شارون در دانشگاه عبری قدس، درس تاریخ و خاورشناسی را فرا گرفت و تحصیلات دانشگاهیاش را در دانشکده حقوق شهر قدس ادامه داد. وی در سال 1996 از این دانشگاه فارغالتحصیل شد و بعدها توسط پدرش به دانشکده کشاورزی فرستاده شد، اما به دلیل بیعلاقگی به رشته کشاورزی تحصیل در این رشته را رها کرد.
شارون از همان کودکی به جنایتکاری مشهور بود، تا جایی که گفته میشود در کودکی همواره چوبی را برای کتک زدن کودکان و مجبور کردن آنها به انجام خواستههایش به همراه داشت.
شارون 14 ساله بود که به گروه تروریستی "هاگانا" (haganah) پیوست. این گروه، هسته اصلی در ارتش نوپای اسرائیل را تشکیل میداد که مأمور تخریب و تصرف خانهها و اراضی کشاورزی فلسطینیان بود. در همین زمان بود که اندک اندک نخستین آجرهای یک بنای سیاه و یک رژیم جعلی، بر روی زمینی غصبی نهاده میشد.
شارون، در سال ۱۹۴۷ به عضویت پلیس شهركهای یهودی درآمد.
وی در جنگ 1948 كه به اشغال بسیاری از سرزمینهای فلسطینی منجر شد، فرماندهی یک گروهان پیادهنظام را بر عهده گرفت که جنایتهای زیادی علیه فلسطینیان انجام داد. از این سال به بعد، وی به طور متوالی، فرماندهی گروهانهای متعددی را برای اشغال سرزمینهای فلسطین بر عهده داشت.
*** ازدواج و فرزندان
شارون در سال 1953 با زن اولش "مارگالیت"، یک یهودی رومانیاییتبار ازدواج کرد ولی در اثر یک حادثه رانندگی، او و پسر مشترکشان را از دست داد. شارون بعد از مارگالیت با خواهر کوچکتر او "لیلی" ازدواج کرد و صاحب دو پسر به نامهای "عمری" و "گیلعاد" شد.
"عمري شارون" که اکنون 43 سال دارد، پسر ارشد آريل شارون در سال 2008 به جرم تقلب و رشوه، نقض قوانين مالي در حين تبليغات انتخاباتي، جعل اسناد و مدارک و دروغگويي به 9 ماه حبس محکوم و راهی زندان شد.
*** نظامیگری و حضور در ارتش
آریل شارون تا قبل از سال 1948 شناخته شده نبود. وی در این سال به عنوان یکی از افسران یگانهای ویژه تحت نظارت سازمان اطلاعات نظامی به اقدامات انتقامجویانه علیه اردوگاههای فلسطینی و روستاهای مرزی فلسطین مشغول بود.
وی در سال 1952 یگان ویژهای را تحت عنوان "یگان 101" تأسیس و اعضای این یگان را از میان جنایتکاران و زندانیان سابقهدار محکوم به مرگ و همچنین قاتلان و دزدها انتخاب کرد. شارون اعضای این گروه را تحت آموزشهای سخت نظامی از جمله آموزش طی مسیرهای طولانی و عملیات ویران سازی و تخریب مکانهای مختلف قرار داد.
یگان 101 با چنان جدّیتی عمل میکرد که کم کم چهره شارون، به عنوان مدیر این مجموعه را برای یهودیان اروپایی که هر ساله گروه گروه به سمت فلسطین اشغالی مهاجرت میکردند، آشناتر کرد.
شارون در رأس یگان 101 به عنوان اولین عملیات نظامی خود به روستای فلسطینی "القبیه" در شمال قدس و منطقه مرزی تحت سلطه اردن حمله کرد و هدف حملات توپخانهای قرار داد. 69 تن از مردم بیگناه این روستا، از جمله دهها زن و کودک و پیر در کشتاری وحشیانه قتل عام، و تقریباً تمامی خانهها و مساجد این روستا، شبانه نابود شدند.
پس از انتشار خبر این جنایت غیرانسانی در جهان، اسرائیل به این بهانه متوسل شد که حمله به روستای القبیة به خاطر انتقام گرفتن از قتل یک زن یهودی به همراه کودکش بود. بعدها نیز مقامات اسرائیلی مدعی شدند عاملان حمله به روستای القبیة جزو شهرکنشینان صهیونیستی بودند نه نظامیان اسرائیلی، اما شورای امنیت این جنایت صهیونیستی را به شدت محکوم کرده و آن را اقدامی از پیش طراحی شده توصیف کرد. مسألهای که بعدها برخی رهبران صهیونیستی در اظهاراتشان به آن اقرار کردند.
پس از کشتار روستای القبیة و قتل عام 69 تن از جمله زنان و کودکان،شارون در سال 1955 لقب "نظامی بیهمتا و جسور" ارتش رژیم صهیونیستی را از آن خود کرد.
*** خروج از ارتش و آغاز مسئولیتهای سیاسی شارون
- تصدی پستهای کلیدی در وزارتخانهها
پس از جنگ شش روزه ژوئن 1967 و شکست کشورهای عربی، شارون از ارتش استعفا داد و وارد صحنه سیاست شد.
شارون به عنوان یکی از برجستهترین فرماندهان ارتش رژیم صهیونیستی، كه طی سالهای 1969 الی 1973 سنگدلی و آدمكشی خارقالعادهای را در تمام عملیاتها از خود نشان داده بود، با آن كه در جنگ ۱۹۷۳ از اعراب شكست سختی خورد، اما به دلیل اقدامات جنایتكارانهاش علیه اعراب فلسطینی در صحرای سینا، سربازانش به وی لقب "پادشاه" دادند. از همین جنگ به بعد، وی از ارتش استعفاء داد و گام به عرصه سیاست نهاد.
وی در اولین انتخابات پارلمانی از سوی حزب تندروی "لیکود" (Likud) توانست عضویت کنست را بدست بیاورد. در سال 1975 از سوی نخستوزیر وقت اسرائیل، به سمت "مشاور نظامی" و در انتخابات سال 1977 به سمت وزیر کشاورزی و شهرکسازی منصوب گردید، چراکه از نگاه مقامات ارشد صهیونیست، سابقه درخشانی در شهرکسازیهای غیرقانونی از خود بر جای گذاشته بود.
در سال ۱۹۸۲ ارتش تروریستی این رژیم با تجهیزات و سلاحهای اهدایی آمریكا، انگلیس و فرانسه و پشتیبانی سیاسی، تبلیغی و اطلاعاتی آنان، بیروت پایتخت لبنان را پس از بیتالمقدس به اشغال خود درآورد.
در جریان همین جنگ، زمانی که "شارون" وزیر جنگ رژیم صهیونیستی بود (بین ۱۶ تا ۱۸ سپتامبر) دو کشتار بیرحمانه "صبرا و شتیلا" (Sabra and Shatila massacre) رخ داد و هزاران غیرنظامی فلسطینی و لبنانی در اردوگاههای پناهندگان "صبرا" و "شتیلا" واقع در غرب بیروت، توسط شبهنظامیانی موسوم به "فالانژ" کشته شدند.
قتل کودکان، کشتار و تجاوز ارتشیان صهیونیست به دختران و زنان عرب سبب شد تا "صبرا و شتیلا" دیگر نه فقط نام دو اردوگاه، بلکه مهر خونینی بر پیشانی تاریخ باشد و شارون، به سفاکترین بازیگر این تراژدی تبدیل شود.
نظامیان صهیونیستی همواره قصد داشتند لبنان را به منطقه امن اسرائیل تبدیل کنند. این حمله یکی از پررنگترین لکههای ننگی بود که نظیر آن را تاریخ کمتر به خود دیده و هرگز از حافظه ملتهای آزاد و آزادیخواه جهان حذف نخواهد شد.
چراغ سبز این عملیات، از شخص شارون گرفته شده بود. عمق فجایع این جنگ چنان بود كه دولت رژیم صهیونیستی، پس از 18 سپتامبر و بازتابهای رسانهای این حملات، برای آرام كردن اوضاع و تنشهای ایجاد شده، او را از وزارت جنگ بركنار نمود.
شارون از سال ۱۹۸۸ـ ۱۹۸۴ وزیر صنایع بازرگانی رژیم جعلی صهیونیستی بود.
به دنبال این جنایتها، شارون در سال 2000 وارد مسجد مبارک الاقصی شد، این اقدام انگیزهای شد برای فلسطینیها تا جنبش "انتفاضه الاقصی (انتفاضه دوم)" را آغاز کنند؛ فلسطینیهایی که هنوز جنایت شارون در روستای القبیة و صبرا و شتیلا را فراموش نکرده بودند.
"انتفاضه الاقصی" محوریترین ابداع فلسطینیان در دفاع از تهاجمی است که توسط اشغالگران به سرزمینشان تحمیل شده است. امروزه جهانیان به خوبی میدانند که انتفاضه، مصمم است تا بیرون راندن اشغالگران غاصب از سرزمینش به مقاومت ادامه دهد. هرچند در آن دورهای که شارون، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی بود، همواره بر ابقای نیروهایش در کرانه باختری تأکید داشت و پیروزیهای مقاومت را با تسلیحات پیشرفته خود محو میکرد.
در سال 2001 بالاخره شارون به عنوان نخست وزیر، یعنی به سمت بالاترین مقام در اسرائیل، تعیین شد.
وی پیش از نخست وزیری قول داد كه كار فلسطینیان را در ۱۰۰ روز تمام كند و قدرت رژیمی به نام "اسرائیل" را در منطقه تثبیت كند؛ لذا در دوران نخست وزیریاش از هیچ اقدام وحشیانهای در قتل و کشتار و بازداشت فلسطینیها در شهرهای کرانه باختری و غزه فروگذار نکرد.
ایالات متحده آمریکا و انگلیس، به عنوان دو بازوی منحوسی که رژیم جعلی صهیونیسم را زاییده و پرورش دادند، اگر بیشتر از اسرائیل، دستشان به جنایات شارون در دوران فعالیتش آلوده نباشد، کمتر نیست.
تعریف منافع مشترک میان این سه کشور درست در دوره نخست وزیری آریل شارون تا بدانجا رسید که به نفوذ سرطانی و حیرتآور لابیهای اسرائیلی در میان سران کنگره آمریکا و سنای این کشور انجامید. خود شارون که از اوان نوجوانی، در بدنه مدیریتی رژیم نوپای اشغالگر قدس حضور داشت، در سال 2001 با افتخار عنوان کرد:
«میخواهم یک چیز را به صراحت به شما بگویم و آن اینکه درباه فشاری که آمریکاییها به اسرائیل میآورند، اشتباه نکنید. این ما یهودیان هستیم که آمریکا را تحت کنترل داریم و این را آنها به خوبی میدانند.»
شارون صاحب اندیشه ایجاد دیوار حائلی است که بسیاری از اراضی فلسطینی را جدا کرد.
"عوزی بنزمان" نویسنده اسرائیلی در کتابی با عنوان "شارون قیصر اسرائیل؛ کسی که خط قرمزی نمیشناسد" تمامی اقدامات شارون را ذکر کرده و اسنادی موثق ارائه داده که نشان میدهد شارون در تمامی عملیاتهای ترویستی علیه فلسطینیها دست داشته است.
شارون کسی بود که دستور ترور رهبران نظامی فلسطین از جمله "شیخ احمد یاسین"، بنیانگذار جنبش حماس و از مبارزان برجسته فلسطینی و نیز ترور شماری دیگر از رهبران برجسته مقاومت از جمله "عبدالعزیز الرنتیسی"، از بنیانگذاران جنبش حماس را صادر کرد.
*** 2006 تا 2014: حیات نباتی
بدون شک نمیتوان تمامی جنایتهای شارون را در چند خط محدود کرد. افراطیترین سران صهیونیست، وی را یک "قهرمان" مینامند، و این در حالی است که نویسندگان سرشناس در نوشتههای خود از وی با عناوینی چون "بلدوزر"، "گرگ گرسنه"، "دراکولای خون آشام" و غیره یاد میکنند؛ صفاتی که ماهیت و خوی وحشی شارون را توصیف میکند. البته شارون در اواخر عمر خود به دلیل عقب نشینی از غزه و شکست از مقاومت فلسطین، مورد انتقاد خود صهیونیستها نیز قرار گرفته بود.
شارون در میانه جنایت و خونخواری، ناگهان در روز ۵ ژانویه سال ۲۰۰۶ به دلیل سکته مغزی سنگین در بیمارستان بستری شد و ادارهٔ کلیه امور نخست وزیری رژیم صهیونیستی را به "ایهود المرت" معاون نخست وزیر واگذار کرد.
"قصاب بیروت"، از آن زمان در فلج کامل و وضعیت کما به سر برد و از طریق سرم تغذیه میشد. هرچند پزشکان از او قطع امید کرده و از خانواده اش خواسته بودند تا او به طور طبیعی بمیرد، اما خانواده وی همچنان خواستار انجام اقدامات لازم برای زنده ماندن وی شده بودند. هزینه هفت سال نگهداری و مراقبت از شارون، سالانه نزدیک به نیم میلیون دلار برآورد شده است.
در سال 2011 پزشکان بیمارستان صهیونیستی محل نگهداری وی، مجبور شدند به علت تعفن اعضایی از بدنش، بخشی از اعضای داخل شکم وی را از بدنش خارج کنند.
به نقل از روزنامه آلمانی "اشپیگل" فقط و فقط خانواده شارون میدانند که وی در لحظات مرگ، چه ظاهری داشته است. حتی در طی این هشت سال زندگی نباتی، شارون به طور کامل از دوربینهای خبرنگاران، مخفی نگه داشته شده بود.
شارون، مرد خونخوار ضدّ فلسطینی، قاتل کودکان بیگناه، فرمانده حملات شبانه به مناطق مسکونی و مرد آغاز شهرکسازیهای یهود، روز 11 ژانویه 2014 در سن هشتاد و پنج سالگی مرد.
(گزارش از طاهری)
یوم کیپور 1973
سال 1976
شارون در سال 1981 وزیر جنگ اسرائیل شد
شارون در کنار بگین
شارون و همسرش لیلی در سال 1982
شارون در کنست 1985
شارون و عباس 2003
شارون در سخنرانی در کابینه اسراییل در سال 2005
دیدگاه شما