وضعیت آب و هوای همدان

خبرگزاری علم و فناوری

**

تاریخ : چهارشنبه 13 آذر 1392 ساعت 06:17   |   کد مطلب: 3988
فرصت‌ها و چالش‌های پیش روی توافق نامه ژنو
با توجه به چالش‌های پیش‌رو در مذاکرات هسته‌ای به نظر می‌رسد ایجاد مطالبه پیشرفت علمی و «جنبش یا نهضت مقابله با ارتجاع علمی» به عنوان تبلور عزم و اراده آحاد مردم در ایجاد پشتوانه برای تیم مذاکره کننده می‌تواند راهبرد مؤثری برای این چالش‌ها باشد.

 

به گزارش نافع به نقل ازفارس،  

مقدمه

رهبر معظم انقلاب اسلامی در 12 آبان 1392 ضمن حمایت قرص و محکم از مسئولین دیپلماسی کشور در مواجهه با 1+5 فرمودند: «ملت باید بیدار باشد، بداند چه اتفاقی دارد می‌افتد». تاکید بر دو عنصر آگاهی داشتن و بیداری آحاد مردم نسبت به روند و فرجام مذاکرات از مطالبات معظم‌له است. در همین رابطه بررسی متن توافق نامه ژنو و چالش‌های پیش روی آن، به این دلیل که می‌تواند سرنوشت برنامه هسته‌ای ایران را رقم بزند، از جمله موضوعاتی است که بیش از پیش نیاز به آگاهی بخشی دارد.

نگاه دقیق به متن توافق نامه ژنو، مشخص می‌سازد که مفاد این متن، بسیار پیچیده و دارای ساختاری مهندسی شده برای حصول نتیجه لازم در راندهای پایانی تنظیم گردیده است. از این رو حرکت در چارچوب آن حتماً چالش‌هایی را پیش روی جمهوری اسلامی ایران قرار خواهد داد که مهار و عبور از آن‌ها، نیازمند ساخت درونی اقتدار و برخورداری از مزیت‌های رقابتی است. بر این اساس آگاهی داشتن آحاد مردم به ویژه نخبگان و خواص جامعه از روند مباحث هسته‌ای و همچنین بیداری آنان، می‌تواند زمینه‌ساز مزیت رقابتی جدیدی گردد.

بدون تردید در این نوشتار با پرداختن به چالش‌های پیش‌روی توافق نامه ژنو، قصد نگارنده، نادیده انگاشتن زحمات تیم دیپلماسی کشورمان در مذاکرات اخیر نیست، بلکه بر عکس ناظر بر جنبه حمایتی و ایجاد هوشمندی بیشتر در مذاکرات پیش رو است، لذا امیدوارم با برخوردهای عصبی و برچسب‌های رقابت انتخاباتی دریچه نقد و بررسی و ‌آگاهی بخشی مسدود نگردد.

ملاحظات اساسی در متن توافق نامه ژنو

در توافقات بین‌المللی بار حقوقی واژگان، مسئولیت‌ها و حقوق برآمده از آن محلّ تاکید و چانه‌زنی دیپلماسی است، از این رو ملاحظات اساسی پیرامون جعل واژگان پیچیده و مهندسی شده در توافق نامه ژنو و بار حقوقی آن‌ها، می‌تواند بستر فهم فرصت‌ها و چالش‌های پیش رو باشد.

در مقدمه متن توافق نامه مذکور، اشاره شده «مذاکرات با هدف دست یافتن به راه حلی مورد توافق دو طرف، جامع و بلندمدت صورت گرفته است که طی آن ایران بتواند تحت مفاد مربوط به معاهده منع گسترش تسلیحات هسته‌ای (ان.پی.تی) و برابر با تعهداتی که این مفاد برای کشور ایجاب می‌کند، از حق برخورداری از انرژی هسته‌ای برای اهداف صلح آمیز برخوردار باشد».

متن توافقنامه تاکید دارد که «راه حل جامع، دربرگیرنده یک برنامه غنی‌سازی مورد توافق دو طرف است که با اعمال محدودیت‌ها و اقدامات شفاف‌ساز به منظور حصول اطمینان از ماهیت صلح‌آمیز آن، همراه خواهد بود. این راه حل جامع به مثابه مقوله‌ای یک پارچه است که در آن هیچ چیز مورد توافق نخواهد بود تا زمانی که در مورد همه چیز توافق صورت گیرد».

در بخش دیگری از متن تحت عنوان «مفاد اصلی گام نهایی برای رسیدن به یک راه حل جامع» آورده شده است: «در پیش گرفتن یک برنامه غنی‌سازی مورد توافق دو طرف با در نظر گرفتن نیازمندی‌های عملی و اعمال محدودیت‌های گسترده و سطح فعالیت‌های غنی‌سازی، ظرفیت آن، محل انجام آن و ذخائر اورانیوم غنی شده برای مدت زمان مورد توافق».

تعهدات پذیرفته شده در متن توافق‌نامه، ناظر بر تحقق هدف راهبردی اول آمریکا مبنی بر متوقف سازی برنامه‌ای هسته‌ای ایران است اما نکته اساسی این جاست که متن مهندسی شده در واقع به نوعی ریل گذاری برای تحقق اهداف راهبردی دوم و سوم آمریکاست.
ملاحظات اساسی که از متن توافق بر می‌آید عبارت است از:

1) باید اصل غنی‌سازی به توافق طرفین برسد و این بدان معناست که طرف ایرانی در گام‌های بعدی مذاکرات، می‌بایست غنی‌سازی را به پذیرش طرف مقابل برساند تا رسمیت یابد. لذا بر اساس متن توافق آن چه که اکنون به عنوان پذیرش حق غنی‌سازی ایران یاد می‌شود، ادامه یافتن و صرفاً تداوم برنامه هسته‌ای محدود است نه حق غنی‌سازی. به عبارت دیگر توافق نامه ژنو به رسمیت شناختن حق غنی‌سازی ایران را به آینده و تحقق شرایطی پیچیده، مشروط و موکول نموده است.

2) ملاحظه اساسی دوم در متن به عبارت «نیازمندی‌های عملی» باز می‌گردد که بار حقوقی، مسئولیت‌ها و حقوق برآمده از آن، محل چانه‌زنی و فشار طرف غربی در مذاکرات آتی خواهد بود. این عبارت در واقع تیم دیپلماسی کشورمان را وادار می‌سازد تا به جای دفاع از حقوق هسته‌ای در پی اثبات نیاز ایران به غنی‌سازی باشد. این عبارت مهندسی شده در متن توافق نامه از یک طرف و ساز و کارهای پیچیده اعمال شده در توافق نامه برای اثبات عدم نیاز ایران به غنی‌سازی (محدود‌سازی و متوقف‌سازی راکتورهای مورد نظر) از طرف دیگر، ملاحظه اساسی دیگری است که می‌بایست به آن توجه داشت.

3) عبارت اعمال محدودیت‌های گسترده در متن توافق‌نامه، سومین ملاحظه‌ اساسی است. اعمال محدودیت‌های گسترده که ابعاد آن نیز با عباراتی همچون «اندازه»، «ظرفیت»، «حجم»، «گستره» و «مکان آن» مورد تاکید قرار گرفته است، علاوه بر تحمیل بار حقوقی و معنایی آن به طرف ایرانی، وضعیت طرف غربی را در شرایط دست برتر قرار می‌دهد.

4) عدم اشاره صریح به محل انجام غنی‌سازی و ارجاع آن به مذاکرات آتی هم ملاحظه اساسی دیگری است که دست طرف غربی را برای چانه‌زنی و امتیازگیری پیرامون انجام غنی‌سازی در داخل کشور و یا محلی در خارج از ایران باز می‌گذارد.

5) ملاحظه اساسی پنجم توافق‌نامه، ملزم ساختن ایران به برطرف ساختن نگرانی‌های شورای امنیت سازمان ملل و قطعنامه‌های آن مرحله بین گام اول و گام نهایی مذاکرات است. در متن آمده است «در فاصله میان گام‌های اولیه و گام آخر، گام‌های دیگری از جمله پرداختن به قطعنامه‌های شورای امنیت با هدف پایان رضایت بخش بررسی موضوع، توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد وجود خواهد داشت». تاکید طرف مقابل بر این ملاحظه اساسی در واقع به معنای بازگذاشتن دست آنان جهت فشار به طرف ایرانی برای تعلیق غنی‌سازی «حتی 5 درصد» می‌تواند باشد.

6- اشاره به تصویب و اجرای پروتکل الحاقی در متن توافق‌نامه به عنوان مفاد اصلی گام نهایی برای رسیدن به یک راه حل جامع نیز یکی دیگر از ملاحظات اساسی است. این مهم به تنهایی چالش‌های ایران در مذاکرات آتی و احقاق حقوق هسته‌ای را به خوبی نشان می‌دهد.

بر اساس متن توافق آن چه که اکنون به عنوان پذیرش حق غنی‌سازی ایران یاد می‌شود، ادامه یافتن و صرفاً تداوم برنامه هسته‌ای محدود است نه حق غنی‌سازی. به عبارت دیگر توافق نامه ژنو به رسمیت شناختن حق غنی‌سازی ایران را به آینده و تحقق شرایطی پیچیده، مشروط موکول نموده است.

فرصت‌های توافق نامه ژنو

توافق نامه ژنو در ضمن خود، حاوی فرصت‌های راهبردی برای جمهوری اسلامی ایران نیز هست که در ادامه به برشماری چند مورد از آن پرداخته می‌شود.

1- پذیرش تداوم برنامه هسته‌ای محدود از سوی غربی‌ها، موید عقب‌نشینی از مواضع پیشین آنان است. طرف غربی که 10 سال پیش حتی یک دستگاه سانتریفیوژ را برای جمهوری اسلامی ایران ممنوع می‌دانست و به هیچ روی حاضر به پذیرش غنی‌سازی از سوی ایران نبود، اکنون در یک توافق نامه موقت، غنی‌سازی تا 5 درصد و 19 هزار ماشین سانتریفیوژ را برای جمهوری اسلامی ایران پذیرفته است.

طبیعی است که این دستاورد هر چند موقتی هم باشد اما فرصتی را پیش‌روی جمهوری اسلامی ایران قرار می‌دهد تا در آینده بتواند با استناد به آن حقوق ملت را در دسترسی به فناوری‌های پیشرفته استیفا نماید.

در این رابطه باید اذعان داشت که این فرصت، نتیجه حرکت جمهوری اسلامی ایران در مسیر مقاومت بوده است که امروز یکی از ثمرات آن مشاهده می‌شود. در واقع عقب نشینی آمریکا و 3 کشور اروپایی از مواضع پیشین خود، مرهون مزیت‌های رقابتی‌ای بوده که طی 10 سال گذشته از مسیر مقاومت به دست آمد و ماحصل آن در اختیار تیم جدید مذاکره کننده کشورمان قرار گرفته و آنان نیز با بهره‌گیری از این مزیت‌ها به این فرصت دست یافتند.

2- حفظ انسجام ملی در طی 10 سال گذشته پیرامون موضوع هسته‌ای، به ویژه در طی مذاکرات اخیر نیز یکی از فرصت‌های راهبردی است که به منصه ظهور رسید. نوع مواجهه آحاد مردم ایران به ویژه نخبگان و خواص در حمایت از تیم دیپلماسی کشورمان موید این فرصت است. این مهم مرهون هوشمندی، حکمت و تدبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی امام خامنه‌ای (مدظله العالی) است که در چارچوب نرمش قهرمانانه تبیین و تصریح گردید.

چالش‌های پیش روی توافق‌نامه ژنو

توجه و تأمل در متن توافق‌نامه ژنو پیرامون موضوع هسته‌ای ایران و ملاحظات اساسی که بیان گردید مؤید این نکته است که این توافق‌نامه چالش‌های جدی و اساسی را پیش‌روی خود خواهد داشت که فهم دقیق آن‌ها، می‌تواند زمینه‌ساز چاره‌اندیشی و تدبیر برای کاهش آسیب‌ها و تهدیدات احتمالی گردد. چالش‌های پیش رو را می‌توان این‌گونه برشمرد:

1) مهندسی شده بودن متن توافق‌نامه یا به عبارت دیگر تنظیم متن توافق‌نامه ژنو بر اساس یک نقشه راهبرد حتماً می‌تواند چالش‌هایی را پیش‌روی جمهوری اسلامی ایران قرار دهد. برای فهم این موضوع مطالعه‌کنندگان این نوشتار را به مقاله قبلی تحت عنوان «آمریکا و 3 کشور اروپایی در روی میز مذاکره به دنبال چه هستند؟» ارجاع می‌دهم.

در آن مقاله توضیح داده شد که آمریکا 3 هدف راهبردی را پیرامون برنامه هسته‌ای ایران مدنظر دارد: «مهار و متوقف‌سازی»، «بازگشت به عقب و معکوس‌سازی» و «برچیده‌سازی برنامه‌ هسته‌ای ایران»

همچنین در مقاله پیشین تصریح شد که آمریکا برای رسیدن به 3 هدف راهبردی مذکور، نقشه راهبردی را در 9 گام تنظیم نموده است که عبارت‌اند از «کاهش تعداد سانتریفیوژها از سوی ایران»، «تعلیق غنی‌سازی 20 درصد»، «تعیین سقف برای حجم اورانیوم غنی شده 5 درصد»، «تبدیل(اکسایش) انباشته 20 درصد موجود»، «توقف به کارگیری سانتریفیوژهای نسل 2»، «تعطیلی تأسیسات آب سنگین اراک و یا تبدیل آن به یک راکتور عادی»، «تعطیلی سایت فردو»، «پذیرش پروتکل الحاقی از سوی ایران» و بالاخره «تعطیلی چرخه تولید سوخت و فرآیند غنی‌سازی و یا نمادین سازی آن.»

در این راستا تعهدات پذیرفته شده در متن توافق‌نامه، ناظر بر تحقق هدف راهبردی اول آمریکا مبنی بر متوقف سازی برنامه‌ای هسته‌ای ایران است اما نکته اساسی این جاست که متن مهندسی شده در واقع به نوعی ریل گذاری برای تحقق اهداف راهبردی دوم و سوم آمریکاست.

در این رابطه به نظر می‌رسد مطالعه مجدد بخش ملاحظات اساسی این نوشتار، به‌خوبی این مهم را اثبات می‌کند. جعل واژگانی همچون؛ «نیازمندی‌های عملی»، «اعمال محدودیت‌های گسترده»، «پرداختن به قطعنامه‌های شورای امنیت با هدف پایان رضایت بخش بررسی موضوع توسط شورای امنیت»، «تصویب و اجرای پروتکل الحاقی» در متن توافق‌نامه در حقیقت بیانگر همان نقشه راهبرد آمریکا برای رسیدن به اهداف راهبردی 3‌گانه است.

بزرگ‌نمایی بیش از حد دستاورد مذاکرات اخیر، نهایی قلمداد نمودن موضوع هسته‌ای، کاربرد ابزاری از مذاکرات برای بیلان کاری و نگاه قبیله‌گرایانه به موضوع هسته‌ای و از همه مهم‌تر شرطی نمودن جامعه نسبت به مذاکرات نه تنها مزیت رقابتی برای ادوار آتی مذاکرات ایجاد نمی‌کند بلکه برعکس موضوع هسته‌ای را از سطح ملی به سطح جناحی و حزبی تنزل می‌بخشد.
2) برای احقاق حقوق ایران، توافق‌نامه موجود بنیان سستی دارد. وجود عبارتی چون، «هیچ‌چیز مورد توافق نخواهد بود تا زمانی که در مورد همه چیز توافق صورت گیرد» در کنار مد نظر گرفتن قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل که در آن‌ها صراحتاً برخورداری ایران از حق غنی‌سازی مورد نفی قرار گرفته است و همچنین تصویب پروتکل الحاقی از سوی ایران، چالش اساسی و جدی دیگری است که پیش روی توافق‌نامه ژنو و تیم دیپلماسی کشورمان می‌باشد.

3) چالش دیگر قرار دادن مزیت‌های رقابتی در میز مذاکرات آتی است. آن‌چه به عنوان مزیت رقابتی در چند دور مذاکرات اخیر از آنها بهره گرفته شد، دستاوردهای علمی حاصل از راهبرد مقاومت در برابر فشار بود. ابهام جدی در مورد مزیت‌هایی است که در ادوار آتی مذاکرات می‌بایست از طرف تیم ایرانی ارائه گردد.

به عبارت دیگر بزرگ‌نمایی بیش از حد دستاورد مذاکرات اخیر، نهایی قلمداد نمودن موضوع هسته‌ای، کاربرد ابزاری از مذاکرات برای بیلان کاری و نگاه قبیله‌گرایانه به موضوع هسته‌ای و از همه مهم‌تر شرطی نمودن جامعه نسبت به مذاکرات نه تنها مزیت رقابتی برای ادوار آتی مذاکرات ایجاد نمی‌کند بلکه برعکس موضوع هسته‌ای را از سطح ملی به سطح جناحی و حزبی تنزل می‌بخشد و پشتوانه تیم مذاکره کننده را تضعیف می‌سازد.

4) قرار دادن ایران در شرایط انتخاب بد یا بدتر نیز یکی از چالش‌های پیش روی توافق‌نامه ژنو است. بدین معنا که ملاحظات اساسی پیش گرفته در متن تواق‌نامه طرف ایرانی را یا مجبور به برهم زدن بازی خواهد نمود- که در این صورت با احیاء مجدد اجماع، تشدید تحریم‌ها و تهدیدات مواجه می‌شود- و یا وادار به حرکت در مسیر ریل‌گذاری شده از سوی طرف غربی و بازی در زمین تعیین کننده نماید. انتخاب بد، ایران را به عنوان مقصر برهم خوردن مذاکرات، معرفی می‌کند و انتخاب بدتر زمینه‌ساز تحقق سناریوی تغییر می‌گردد.

سخن پایانی

با توجه به چالش‌های پیش‌رو از هم‌اکنون می‌توان راهبردهای کارآمدی را بر مهار چالش‌های مذکور و عبور موفقیت‌آمیز از مذاکرات آتی تدوین و عملیاتی نمود. در ابتدا باید دید که خواست سلطه‌گران پیرامون برنامه هسته‌ای ایران چیست؟ جان کری، وزیر خارجه ایالات متحده سپس امضاء توافق‌نامه ژنو در مصاحبه‌ای با ای.بی.سی نیوز اظهار داشته است: «نظارت روزمره بر برنامه‌ هسته ای ایران از همین امروز وجود خواهد داشت. ما در مورد برچیدن برنامه غنی سازی ایران صحبتی نکردیم، ولی این گام بعدی ماست».

همچنین دنیس راس، عضو ارشد شواری امنیت ملی آمریکا نیز اظهار نموده است: «حق غنی‌سازی به ایران، توهم ایرانیان است. تنها راه کاهش واقعی تحریم‌ها، عقب‌گرد در برنامه هسته‌ای و ایست کامل آن است.»

با این تفاسیر به نظر می‌رسد ایجاد مطالبة پیشرفت علمی و «جنبش یا نهضت مقابله با ارتجاع علمی» می‌تواند راهبرد مؤثری با چالش‌های پیش‌رو باشد. مطالبه مذکور تبلور عزم و ارادة آحاد مردم به‌ویژه فرهیختگان برای پیشرفت کشور و مزیت رقابتی مهمی در ایجاد پشتوانه برای تیم مذاکره کننده در دور آتی مذاکرات خواهد بود.

«آگاهی‌بخشی به آحاد مردم» و جامعه را در متن تحولات و اتفاقات قرار دادن نیز راهبرد دیگری است که نخبگان فکری و سیاسی، به‌ویژه جریان دانشجویی، می‌بایست به آن اهتمام جدی داشته باشند.

این مهم خود نیازمند رصد و پایش اتفاقات محدثه و تحولات پیش‌رو، پیرامون برنامه هسته‌ای است.

مراقبت از چارچوب و الگوی نرمش قهرمانانه بر پایه سه اصل عزت، حکمت و مصلحت و همچنین مطالبه‌گری پیرامون آن نیز سومین راهبردی است که می‌تواند مزیت آفرین برای دستگاه دیپلماسی کشور باشد.

دیدگاه شما