به گزارش نافع به نقل از رودآور، این ها همه روایتی از عشق و دلدادگی به سید و سالار شهیدان است.همه در تکاپو هستند برای اینکه به نحوی ارادت خود را به امام حسین (علیه السلام) و اهل بیت او و یاران باوفایش نشان دهند.عده ای جوان با شور و حرارت در حال سیاه پوش کردن در و دیوار ها و عده ای دیگر مشغول برپایی نمایشگاه ها با موضوع عاشورا هستند.
نخل های برافراشته، پرچم های مزین به نام اهل بیت(علیهم السلام) و نمایشگاه ها و ساخت کشتی که بر روی آن چه زیبا نوشته شده است:”ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه” ـ حسین چراغ هدایت و کشتى نجات است ـ
مشغول عکس گرفتن بودم و صد حیف که این همه شور حسینی را نمی توانم در قاب کوچک تصویرم بگنجانم، چشمم به شاعر جوان شهرمان افتاد؛ ریحانه نوری از او خواستم برایم توصیفی از این روزها بگوید و نوری بخشی از شعر خود را برایم خواند:
می میرم از این شرمی ، کان مشک تهی آورد / بر چهره ی سقّایی ، زین حادثه افسرده/ یک قافله در آتش ، یک قافله در زنجیر/ شلّاق ستم بر سر ، از کینه دل آزرده/ کشتی نجات اما تا منزل ایمان ، بر/ هفتاد و دو دریا خون ، این قافله را برده/ خاکستر محمل ها ، گهواره ی خالی وُ … / لبخند صبوری بر لب های ترک خورده
ظهر بود، عده ای از جوانان را در حیاط مسجدی دیدم برای تهیه گزارش و اینکه از حال و هوای شهرمان بپرسم به سویشان رفتم.متوجه شدم که دانشجویانی از دانشگاه شهید چمران اهواز، دانشکده علوم زمین هستند و در قالب یک گردش علمی ـ تحقیقاتی نیم روزی را در تویسرکان سپری می کنند.از آن ها در رابطه با حال و هوای محرم در تویسرکان پرسیدم، گفتند: فضای شهر تویسرکان، فضایی بسیار معنوی است.همه جا سیاه پوش شده و رنگ و بوی حسینی به خود گرفته است.
و مردمی را که چه مشتاق هستند و دوست دارند بمناسبت ماه محرم و عشق به سالار شهیدان روی خودروی خود شعار نویسی انجام دهند.
دیدگاه شما