وضعیت آب و هوای همدان

خبرگزاری علم و فناوری

**

تاریخ : چهارشنبه 10 مهر 1392 ساعت 05:24   |   کد مطلب: 2499
برند «استکبار ستیزی» را ارزان نفروشیم
فقط دلیلی هفت ساله به نام «آرمیتا رضایی‌نژاد» کافی است که ما آدم حساب نکنیم اوباما را.

 

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی نافع؛ تازه می‌فهمم چرا بعضی احرار بی‌قید و بند عالم، کیلومترها جلوتر از خود ما، این سو و آن سو عنوان می‌کنند که «اگر فقط یک کشور حق استفاده از سلاح هسته‌ای داشته باشد، جمهوری اسلامی ایران است!» آخر، بر اساس آنچه تنش‌زدایی یا رفع تحریم یا تعامل با طرف حساب اصلی یا انعطاف حکیمانه خوانده شد، رفتیم و بخشی از یک برند 35 ساله، قسمی از یک غرور 35 ساله، پاره‌ای از یک افتخار 35 ساله و تکه‌ای از یک پز 35 ساله را دو دستی تقدیم دشمن کردیم که دقیقاً چه بشود؟! که مشاور ارشد کاخ سفید بگوید «امریکا به ایران حق غنی‌سازی نمی‌دهد؟!» که حکومتی‌ترین روزنامه یانکی‌ها تیتر یک کند «شرط‌های امریکا برای حذف تحریم (بخوانید حذف بخش کوچکی از تحریم) ـ ایران را دچار شوک می‌کند؟!» که حتی بابت «زنگ اول» این همه بکش‌مکش داشته باشیم؟! که جناب اوباما هنوز تلفن خود با روحانی را قطع نکرده، بیاید نزد خبرنگاران و با نیشی باز تا بناگوش اعلام کند که «همین الان با پرزیدنت روحانی تلفنی صحبت کردم؟!» که یعنی «غرور 35 ساله جمهوری اسلامی را شکستم؟!» که یعنی «تمام شد! عاقبت، هم وزرای خارجه ایران و امریکا دیدار تصویری داشتند، هم رؤسای جمهور انقلاب بزرگ و شیطان بزرگ، دیدار صوتی؟!» که یعنی «جمهوری اسلامی هم دست آخر آمد نشست پای میز مذاکره با ما؟!» بعد هم پیروزمندانه و خنده‌کنان اعلام دارد که «اسرائیل همچنان خط قرمز ماست و ما از حقوق اسرائیل نمی‌گذریم و پای منافع اسرائیل ایستاده‌ایم و اسرائیل را در جریان چون و چرای این دیدار قرار خواهیم داد و... البته ایران نباید از سوریه دفاع کند؟!» آری، تازه می‌فهمم چرا بعضی احرار بی‌قید و بند عالم، کیلومترها جلوتر از خود ما، این سو و آن سو عنوان می‌کنند که «به چه حقی همه دشمنان جمهوری اسلامی باید بمب اتم داشته باشند، اما ایران نداشته باشد؟! چرا اسرائیل باید زرادخانه اتمی داشته باشد، کلاهک هسته‌ای داشته باشد، اما جمهوری اسلامی نه؟! مگر سلاح اتمی، سلاحی برای پز دادن و استفاده نکردن، سلاحی برای بازدارندگی نیست؟ خب، ایران هم داشته باشد! البته آن رژیم که تقوای اتمی نداشت و ناکازاکی و هیروشیما را با خاک یکسان کرد، رژیم امریکا بود، نه ایران! رهبر دینی، معنوی و در عین حال سیاسی جمهوری اسلامی و فتوای ناب و خالص ایشان نشان می‌دهد که اگر فقط یک کشور بخواهد بمب اتم داشته باشد اما به دلیل تقوای اتمی هرگز سراغ آن نرود، جمهوری اسلامی است. اگر اسرائیل بدون هیچ فتوایی و بدون هیچ تقوایی بمب اتم دارد، چرا ایران با وجود فتوا و تقوا، بمب اتم را لااقل برای بازدارندگی در اختیار نداشته باشد؟! اگر فقط یک بمب اتم، قادر است خیال دنیا را بابت عدم‌استفاده اسرائیل از سلاح‌های هسته‌ای‌اش ایمن و آسوده نگه دارد، بمب اتم ایران است. ایران زیادی دارد نی‌نی به لالای NPT می‌گذارد! ایران زیادی دارد رواداری به خرج می‌دهد! تهران باید با استناد به اظهارات تهدیدات‌آمیز و همیشگی تل‌آویو و ایضاً با استناد به همین تحریم‌های واشنگتن، رسماً اعلام کند که اگر ایران را بدون بمب اتم می‌خواهید، اسرائیل هم باید همه سلاح‌های هسته‌ای‌اش را نابود کند.» ما قدر مسلم با زاویه این نگاه اساساً مخالفیم اما لاجرم ایشان را درک می‌کنیم که عصبانی از سلطه‌گران عالم، چنین توقعی از جمهوری اسلامی داشته باشند! قطعاً خواسته‌شان را عملی نخواهیم کرد اما خوب می‌دانیم چرا به وادی این تحلیل افتاده‌اند! حرف حساب ما این است:«اصولاً صرف نظر از مناسبات جهانی، سلاح‌های کشتار جمعی به ویژه اتمی و شیمیایی را حرام می‌دانیم، صرف داشتنش را، چه رسد به استفاده کردن از آن.»
سال گذشته در نیویورک، از افراد هتل ما، عاقله مردی بود ایرانی که همسر امریکایی داشت. او و فرزندانش مرتضی و مریم در گروه مترجمان سازمان ملل کار می‌کردند اما هنگام حضور نمایندگان ایران در نیویورک، مستقر در هتل ایرانی‌ها می‌شدند و کمک حال جماعت ایرانی. محمد از بچه‌های وزارت خارجه نبود، اصلاً خیلی عاشق چشم و ابروی جمهوری اسلامی نبود و نقدها داشت، بعضاً تند و تیز. می‌گفت:«من 40 سال است که اینجا مستقرم و چهار سال یک بار بلکه پنج سال یک بار به ایران می‌آیم. هیچ وقت همراه انقلاب نبوده و حالا هم خیلی نیستم، اما آنقدر در کارم پشتکار و مهارت و لااقل حس میهن‌دوستی داشته‌ام که تا اینجا پیشرفت کنم. سعی‌ام بر این بوده که با تخصص بیشتر، کمی تعهد خود را جبران کنم و الان هم NGO وار در خدمت شما هستم و با حفظ استقلال از حاکمیت و. . .»خلاصه از این حرف‌ها! روز آخر سفر اما محمد به من گفت:«از یک چیز این احمدی‌نژاد خوشم می‌آید که هفت بار آمد سازمان ملل، یک بار برند شما را نفروخت. حال هولوکاست را گرفت، حال صهیونیسم را گرفت، یک بار برندتان را نفروخت». پرسیدم «برند؟! کدام برند؟!» گفت:«یک کشوری هم هست به اسم جمهوری اسلامی ایران که ابرقدرتی به نام امریکا را به پشیزی نمی‌گیرد. ضعیف‌تر هم که نشده هیچی، کلی هم پیشرفت کرده! بر عکس دشمن خود امریکا. خب، این یک برند است. اصلاً برند یعنی همین». به محمد گفتم:«این برند چند می‌ارزد به نظر تو؟!» گفت:«قیمت که رویش نمی‌شود گذاشت اما امریکا اگر همه تحریم‌ها را بی‌هیچ امتیازی از سوی طرف ایرانی بردارد، به هسته‌ای ایران کاری نداشته باشد، اموال بلوکه شده را برگرداند، رابطه‌اش با اسرائیل را هم کم کند، در ازای این همه امتیاز امریکا، شما فقط این برند 35‌تان را آن هم در سطح وزرای خارجه بفروشید، باز به خدا نمی‌توانم بگویم شما برد کرده‌اید! این خیلی برند است آقا.»
من اگر به آن احرار بی‌قید و بند حق ندهم، لاجرم دوست دارم سر بر سینه این حر بی‌قید و بند بگذارم این روزها... اما محمدجان! فقط دلیلی هفت ساله به نام «آرمیتا رضایی‌نژاد» کافی است که ما آدم حساب نکنیم اوباما را.

دیدگاه شما