در گذشته دیپلماسی به عنوان راه و کانال تعامل و تقابل دولتها و معاملات پیدا و پنهان آنان، فقط شامل طبقه حکام و فرامانروایان بود و فرمانبران از آنجا که عنوان رعیت را یدک میکشیدند، نقش چندانی در معادلات و محاسبات زیربنایی دیپلماسی نداشتند. اما با گذر زمان و محوریت یافتن نقش افکار عمومی و آرای آن در سقوط، پیدایش و تثبیت نظامهای سیاسی گوناگون، طبقه شهروندان یا همان رعایای دیروز از مهمترین موضوعات دیپلماسی شدند. بالاخص در دوران معاصر که مسائل تجاری، علمی و فرهنگی نیز در رده موارد مطرح در دیپلماسی قرار گرفته اند.
به این ترتیب حل و فصل مسائل دیپلماتیک که تا چندی پیش از طریق کانالهای سنتی و قدیمی یعنی مذاکرات هیأتهای دیپلماتیک انجام میشد، انحصار خود را از دست داد. دولتها سعی در اتخاذ روشهایی داشتند که به طور مستقیم بر روی ملتهای دیگر تأثیر بگذارد که این روی آوری، موجب پیدایش نوع جدید دیپلماسی با عنوان دیپلماسی عمومی و شاخه های مختلف آن همچون زیپ دیپلماسی(Zip diplomacy)، دیپلماسی رسانه ای، دیپلماسی غذایی(Gastro diplomacy)، دیپلماسی فرهنگی و دیپلماسی سایبری گشت. مهمترین تفاوت دیپلماسی عمومی با دیپلماسی سنتی، طرف مورد نظر برای برقراری رابطه است. در دیپلماسی سنتی هیأتهای سیاسی و دولتها طرف گفتگو هستند، اما در دیپلماسی عمومی یک دولت با مردم کشور دیگر و یا ملتهای مختلف ارتباط برقرار میکند. به این ترتیب افکارعمومی یک جامعه یا جوامع مختلف همواره یک طرف قطعی در دیپلماسی عمومی است.
دیپلماسی عمومی
دیپلماسی عمومی(Public Diplomacy) در سال 1965 مطرح شد و اگر چه با گذشت چند دهه در معنای این واژه و کاربردهای آن تغییراتی صورت گرفته و هم اکنون نیز تعاریف متفاوتی برای این عبارت وجود دارد، اما در کل به برنامهها و اعمالی که یک دولت برای اثرگذاری بر روی روابط بین الملل و افکار عمومی سایر کشورها انجام میدهد، دیپلماسی عمومی گفته میشود.
دیپلماسی عمومی در فرهنگ واژگان اصطلاحات روابط بین الملل که در سال 1985 میلادی توسط وزارت خارجه امریکا منتشر شده این چنین تعریف شده است: «دیپلماسی عمومی به برنامههای تحت حمایت دولت اشاره دارد که هدف از آنها اطلاع رسانی و یا تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی در کشورهای دیگر است؛ ابزار اصلی آن نیز انتشار متن، تصاویر متحرک، مبادلات فرهنگی، رادیو و تلویزیون و اینترنت است.»
در دیپلماسی عمومی، دیگر مقامات رسمی و حکومتی روابط دیپلماتیک را رقم نمیزنند، بلکه در این دیپلماسی تجار، گردشگران، مبلغان مذهبی، خبرنگاران در کنار سایر عناصر فرهنگی، علمی و هنری و از طریق شرکتهای خصوصی، نهادهای غیرانتفاعی، سازمانهای مردم نهاد و مانند اینها دخیل بوده و با مردم کشور هدف ارتباط برقرار میکنند. در دیپلماسی عمومی افکار مردم سایر جوامع جهت همراهی در مواضع سیاسی، اقتصادی و نظامی ِ کشور مبداء توجیه میشود، این اقناع کردن همراه با تبلیغ بنیانهای فکری، فرهنگی، اعتقادی و در کل سبک زندگی دولت مطبوع همراه است.
دیپلماسی عمومی از طریق ابزارآلات گوناگونش در نخست با اثرگذاری بر افكار عمومي و به دنبال آن فرآيند تصميمگيري در عرصه سیاسی – اجتماعی جوامع مختلف تأثير ميگذارد. اهداف دیپلماسی عمومي را ميتوان به دو دسته تقسيم كرد:
1. اثرگذاری بر افكار رهبران سياسي جوامع، به معنی هدایت ضمنی تصميمگيرندگان سياسي و اقتصادي
2. تحت الشعاع قرار دادن افكار عمومي تودههاي مردم برای کنترل رفتار اجتماعی آنان
امروز رسانههاي سایبری به خاطر فراگیر بودن و ارزان تر تمام شدن دسترسی به آنها برای مخاطب، نسبت به رسانه های کابلی، از مهمترين ابزارهای ديپلماسي عمومی دولتها هستند. دیپلماسی عمومی بدون استفاده از این رسانه ها نمی تواند به تأثیرگذاری بر افكار عمومي و از طریق آن توجيه سياست خارجي در سطوح بین الملل بپردازد تا در این صحنه، منافع و اهداف مليخود را دنبال كند و سياست خارجياش را پيش ببرد و نفوذ خود را در نظام بينالمللی ارتقاء دهد.
دیپلماسی عمومی از طریق رسانههاست که در شناخت فرصتها و زمينههاي تحقق سياست خارجي به دولت خود كمك ميكند؛ در واقع دیپلماسی عمومی فقط به عنوان يكي از بخشهاي مهم در محتوا بروز پیدا نکرده، بلكه نوعی رابطه ي تعاملي ميان رسانهها (ابزار خود) و افکار عمومی جوامع برقرار می کند.
تأثیر دیپلماسی عمومی به حدی است که هم اكنون تلويزيون ميتواند در چند لحظه، آخرين تصاوير حادثهاي كه در گوشهاي اتفاق افتاده را برای تمام جهان پخش كند و افکار عمومی را تحت الشعاع خود قرار دهد. در حقیقت رسانه ها این توانایی را دارند که موضوعي ملی را جهاني نمايند.
دیپلماسی عمومی با جهت دهی به افکار عمومی از طریق رسانه های بین المللی، به مشروعيت بخشي برای اقدامات کشور مطبوع خود در سطح افكار عمومي جوامع دیگر می پردازد و در قامت نهادي فراملي، جايگاه کشور خود را در عرصه جهانی به نمايش میگذارد.
دیپلماسی عمومی را شاخه های متعددی دارد. از جمله شاخه های نوین دیپلماسی عمومی که مدت زیادی از ظهور آنها نمی گذرد، می توان به دیپلماسی مجازی، دیپلماسی دیجیتال و دیپلماسی سایبری اشاره کرد.
دیپلماسی سایبری
دیپلماسی سایبری را شاید بتوان نوعی از دیپلماسی عمومی تفسیر کرد که شاکله و موجودیت آن از طریق اینترنت و فضای مجازی به وجود آمده است. در واقع با رشد سریع تکنولوژیهای ارتباطی کابلی( تلویزیون ها)، ارتباطات بی سیم(رادیو) و در نهایت ظهور فضای مجازی و توسعه ارتباطات و امکان برقراری ارتباط و تبادل اطلاعات بین مردم جای جای جهان در مدت زمان چند ثانیه ای، انفجاری در فضای دیپلماسی عمومی پدیدار شد و دیپلماسی سایبر به وجود آمد.
به عبارت دیگر این دیپلماسی را می توان اعمال امور دیپلماتیک از طریق کانال سایبر در نظر گرفت، که زمینه تعامل با میلیونها شهروند خارجی از کشورهای دیگر را فراهم می سازد. از آنجا که دیپلماسی سایبری زیر شاخهای از دیپلماسی عمومی است، در این دیپلماسی نیز بر خلاف دیپلماسی سنتی که طرفین ارتباط دو دولت و یا هیأت دیپلماتیک هستند، در یکسو یک دولت و در طرف دیگر مردم کشور یا کشورهای دیگر قرار دارند. این ارتباط به جای اینکه از طریق ارسال نماینده و نامه نگاری رسمی صورت گیرد از طریق کانالهای مجازی و فضای سایبر صورت میپذیرد.
همین شیوه ارتباط گیری و تأثیرپذیری باعث شده است که در سالهای اخیر در سیاست بین المللی، دیپلماسی سایبری تبدیل به یک کانال دیپلماتیک برای تعامل با توده های مردمی جوامع مختلف گردد. هدف از این دیپلماسی میتواند تغییر در فرهنگ جوامع دیگر، همسو کردن آنها با سیاستها و فعالیتهای یک دولت خاص، بر پا کردن جنبش اعتراضی از طریق شبکه های اجتماعی، بسیج گروههای برانداز از طریق فضای سایبر، جمع آوری اطلاعات در مورد صف آرایی نیروهای اجتماعی- سیاسی طرف مقابل و ... باشد.
تبعات ظهور دیپلماسی سایبری
با ورود دیپلماسی سایبری به عرصه محاسبات و معادلات بین المللی، عرصه دیپلماسی بین الملل با تحولات جدید رو به رو شد که به پارهای از آنها اشاره می شود:
1. تضعیف اقتدار درون مرزی دولت ها
دیپلماسی سایبری یکی از ابزارآلاتی است که به دولتهای خارجی اجازه می دهد به طور مستقیم و سازمانی و یا به طور غیرمستقیم و با واسطه شبکه های در ظاهر مدنی با اتباع داخل قلمرو سرزمینی یک کشور ارتباط برقرار کنند. پدیدهای که نوع سازمانی آن را می توان در بحث سفارت مجازی آمریکا در تهران و نوع غیر مستقیمش را در شبکه های به اصلاح مدنی همچون خبرنگاران بدون مرز دید.
هر دو نوع این ارتباط باعث می شود تا دولتها بتوانند پارهای از ابزارآلات را جهت تحریک اتباع کشوری دیگر به کار گیرند و یا در قالب مسائلی همچون صدور ویزاهای بخت آزمایی(لاتاری)، مشاوره تحصیلی – تخصصی آنلاین برای مهاجرت و ... بخشی از اطلاعات اجتماعی – انسانی یک کشور را بدست آورند.
2. افزایش مؤلفه های تأثیرگذار بر محاسبات جهانی
از دیگر تبعات ناشی از ظهور دیپلماسی سایبری افزایش مؤلفه های تأثیرگذار بر معادلات بین المللی است.
دیپلماسی سایبری موجب ظهور نهادها و جنبش هایی خواهد شد که در فضای فیزیکی قابل رصد و پیگیری نیستند. درحقیقت این فضا و عرصه موجب می شود تا شبکه های اجتماعی قدرتمند، افراد جوامع انسانی را به هم متصل کنند که از این سو باعث پیدایش نوعی عامل جدید جهت تحریک و تهییج احساسات عمومی است و از سوی دیگر موجب ظهور نسلی جدید و مردمی از شبکه های اطلاع رسانی است و باعث می شود اطلاعات و اخبار غلط / صحیح بدون نظارت و کنترل دولت، در بین آحاد جمعیت انسانی تحت حاکمیت پخش شود.
3. تضعیف مصونیت دولتها در عرصه بین الملل
تا چندی پیش دولتها در عرصه حقوق بین الملل دارای مصونیت بودند و میتوانستند استقلال حاکمیتی خود را حفظ نمایند و دیگر کشورها را از دخالت آشکار در امور داخلی خود برحذر دارند. اما با پیدایش دیپلماسی سایبری دولتهای خارجی در پوشش اشخاص حقیقی و یا موسسات حقوقی وارد حیطه سیاسی دیگر کشورها می شوند و اعتراضات کشور مورد تعرض سیاسی را نیز با عنوان اصل آزادی بیان و یا آزادی ارتباطات جهانی توجیه می کنند.
4. ظهور تهدیدات نرم علیه حاکمیتهای ملی
دیپلماسی سایبری و آزادی ارتباطات موجب شده تا دولتها با پارهای از تهدیدات نرم رو به رو شوند که عبارتند از:
الف) جنگ روانی
به راه انداختن جنگ روانی برای تهییج احساسات جمعی و ایجاد تشنج در اذهان عمومی از طریق پخش شایعات و اغراق و بزرگ نمایی در اخبار داخلی.
ب) قومیت گرایی
دامن زدن به قومیت گرایی، اشتراکات قومی چه در سطح اقلیتی- اقلیتی(کردهای ایران با کردهای عراق) یا اقلیتی-اکثریتی(آذریهای ایران با جمهوری آذربایجان) از طریق دیپلماسی سایبری، ممکن است تبدیل به نوعی تهدید شود.
در حقیقت این دیپلماسی باعث پیوند گروهای قومی پراکنده و قدرت یافتن تجزیه طلبان با استفاده از تحریکات قومی و جذب مخاطبان ساده میشود.
پ) افزایش قدرت عمل اپوزیسیون
قدرت گرفتن اپوزیسیون خارج از کشور از طریق فضای عمل ایجاد شده توسط فضای سایبر و بالاخص دیپلماسی عمومی دیگر کشورها به واسطه خبرگزاریهای گوناگون همچون صدای آمریکا، رادیو فرانسه، صدای آلمان، بی بی سی فارسی، رادیو آزاد اروپا و ... از جمله تبعات منفی این پدیده است.
ت) پرورش دادن فضای یأس و ناامیدی
ایجاد فضای ناامیدی با استفاده از دیپلماسی سایبری و امکانات ناشی از آن درسطح جامعه از طریق ارائه تصویری فانتزی از خارج از کشور و نمایه شوم از داخل، یکی دیگر از این تبعات نرم است.
ث) شبیخون فرهنگی
دیپلماسی سایبری موجب شده تا دولتهای غربی از طریق آن به اشاعه فرهنگ و سبک زندگی خود و تضعیف فرهنگ ملی سایر جوامع به ویژه جوامع اسلامی بپردازند.
ج) شیوع فمینیسم
دیپلماسی سایبری این فضا را به سازمانهای بین المللی وابسته میدهد تا در پوشش برنامههای حمایت از زنان به ترویج مبانی فمینیستی بپردازند.
چ) تقویت پدیده شهروند خبرنگار
دیپلماسی مجازی موجب میشود تا کانالهای نامحسوس بین افراد داخل و خارج یک کشور ایجاد شود. شبکه ها و خبرگزاریهای خارجی در فضای سایبر با ایجاد صفحات و وبلاگهای رسمی(سازمانی) یا غیر رسمی(اعضاء) به تبادل نظر با نیروهای داخلی کشورها پرداخته و از آنان تحت عنوان شهروند خبرنگار استفاده اطلاعاتی کرده و یا خط و مشی و اخبار ممنوعه خارجی را به داخل منتقل میکنند.
5. توسعه دامنه حقوق شهروندی
دیپلماسی سایبری یک از اهداف خود را ترویج دموکراسی قرار داده است و سعی میکند با ارائه تصویر مثبت از فضای داخلی آن و مصائب دیگر نظامهای سیاسی، به ترویج و بسط نظام و رژیم سیاسی مطلوب خود بپردازد تا از این طریق سلطه بین المللی خود را افزایش داده و به نوعی الگوی ملی را تبدیل به مدلی جهانی کنند.
6. سرایت پذیری قلمروهای سرزمینی از یکدیگر
از دیگر تبعات دیپلماسی سایبری سرایت پذیری تحولات جهانی از یک دیگر است که اوج آن را می توان در بیداری اسلامی دید که شبکه های دیجیتال به عنوان ابزاری در راستای اهداف دیپلماسی سایبری دیگر کشورها عمل کردند.
7. تقویت حرکت جهانی شدن
از دیگر تبعات دیپلماسی سایبری می توان به بستر سازی در این عرصه برای تحقق دهکده جهانی و در نهایت کدخدایی یک ابرقدرت اشاره کرد. در حقیقت در دیپلماسی سایبری ضمن برقراری رابطه مستقیم دولت خارجی با اتباع یک کشور، تعاملات فرهنگی نیز صورت می گیرد که به خاطر سلطه حریف بر این عرصه، امکان مغلوب شدن فرهنگ ملی جامعه هدف در مقابل فرهنگ خارجی تشدید می یابد. این مسئله سلطه پذیری فرهنگی جوامع مختلف از قدرتهای ارشد جهانی و نهایتاً تحقق دهکده جهانی و کدخدایی آنان را در پی دارد.
راهکارهای مقابله با تهدیدات:
جهت مقابله با تبعات منفی دیپلماسی سایبری به تناسب نوع و شدت آن، راهکارهایی به اختصار ارائه می شوند:
الف)راهکارهای بازدارنده
پاره ای از راهکارها حالت پیشگیری و بازدارندگی دارند، یعنی اعمال و توسل به آنها زمینه بروز تبعات منفی دیپلماسی سایبری را کاهش میدهد.
1. رصد مستمر افکار عمومی در عرصه داخلی و تنظیم خروجیهای رسمی(تشریفاتی – تبلیغاتی ) دولتی با آن
دستگاه دیپلماسی سایبری میبایست از طریق تیم ها و شبکه های مختلف اجتماعی، دغدغه ها و کم و کیف افکار عمومی داخلی را بسنجد تا بتواند با اتخاذ مواضع درست مانع سوء استفاده دشمن از این دغدغه ها شود.
2. تقویت سیستم نظارت بر اینترنت
از دیگر راهکارهای بازدارنده تقویت سیستم نظارت ملی بر فضای سایبر است تا بتوان از طریق آن از یک سو همکاران داخلی دستگاههای خارجی را شناخت و از سوی دیگر با ایجاد وحشت بازدارنده موجب محافظه کاری نیروهای دستگاه دیپلماسی سایبری بیگانه همچون شهروندان خبرنگار شده و فعالیت آنان را با موانع جدی رو به رو ساخت.
3. تشکیل و تقویت شبکه ملی اطلاعات
ایجاد شبکه اینترنت ملی موجب میشود که هرگاه احساس شود حریف می تواند عرصه را تنگ کند، با قطع اتصال به شبکه جهانی و انجام امور داخلی از طریق این شبکه، تهدید را در نطفه رفع نمود.
4. تشکیل و ایجاد ساختار دولتی و تشکیلانی مرتبط با دیپلماسی عمومی بالاخص گرایش دیپلماسی سایبری
عرصه دیپلماسی سایبری می بایست دارای چارت تشکیلاتی مشخص با نظام سازمانی از پیش تعریف شده باشد تا هم بتوان خلاءهای موجود و کم کاریهای گذشته را جبران کرد و هم موازی سازی و تداخل وظایف را که از موانع پویایی این عرصه است را رفع نمود.
5. تقویت کارگروههای بین المللی جهت ایجاد یک نظام دیپلماسی
در عرصه دیپلماسی سایبری کشورهای جدیدالورود می بایست سعی کنند از یک سو ائتلافهای منطقه ای برای ارتقاء توان و امکانات خود تشکیل دهند و از سوی دیگر با قرار گرفتن در کنار قدرتهای فرامنطقه ای تجربیات آنان را در این عرصه بدست آورند.
6. افزایش حضور خبری- رسمی در فضای سایبر
از دیگر راهکارهای بازدارنده تنوع و تعدد بخشیدن به اهرمهای دیجیتال این عرصه در فضای سایبر است تا بتوان به جذب حداکثری پرداخت.
7. جذب بخش خصوصی و متخصصین دانشگاهی
جذب بخش خصوصی و دانشگاهی از یک سو از پیوستن آنان به اردوگاه حریف جلوگیری می کند و از سوی دیگر موجب افزایش سطح تنوع فکر و چرخش نخبگان این عرصه می شود.
ب)راهکارهای تقابل جویانه
پاره ای دیگر از راهکارها حالت تدافعی دارند، یعنی حریف در حالت وارد کردن ضربه است و باید با آن به چالش برخواست:
1. تهاجمی شدن دیپلماسی سایبری
هجوم، اگر بهترین دفاع نباشد، یکی از بهترین حالات تدافع است که حریف را از یک سو به شوک درمی آورد، از سوی دیگر وادار به عقب نشینی کرده و حتی ضرباتی نیز بر پیکره آن وارد می کند.
بهترین حالت متصور برای دفاع در عرصه دیپلماسی سایبری دست زدن به هجوم از طریق ایجاد شبکه های سایبری و شبکه های اجتماعی قومی- فراقومی و منطقه ای- فرا منطقها ی است تا بتواند با هدایت حرکتهای اجتماعی به سمت حریف، او را از هجوم بازداشت.
2. ایجاد اتاق فرمان واحد برای کنترل و هدایت شبکه های فعال در عرصه سایبر
با وجودی که تنوع و تعدد در عرصه دیپلماسی سایبری خوب و موجب جذب حداکثری است، اما فقدان رهبری واحد این تشکیلات ممکن است زمینه ساز اختلافات درون سازمانی شود و حتی تضارب ناهمگون آرای آنها حیثیت دیپلماسی سایبری کشور را زیر سوال ببرد، بنابر این وجود اتاق فرماندهی واحد در این عرصه لازم است.
3. یک دست سازی نیروهای امنیتی فعال در عرصه سایبری
نیروهای امنیتی در عرصه دیپلماسی سایبری در تشکلهای متعدد ارتش سایبری، پلیس فتا و... پخش شده اند که این مسئله موجب تداخل وظایف شده است، و بهتر است که تمامی این نیروها به زیر پرچم رهبری واحد در آیند.
4. اتخاذ راهبردهای دفاعی در عرصه دیپلماسی سایبری
از دیگر مهمات این راهکارها، اتخاذ راهبردهای دفاعی – هجومی کلان در عرصه دیپلماسی سایبری است تا نیروهای سایبر دیپلماسی کشور بتوانند در مواقع لزوم و اضطراری با توسل به آنها از بحرانهای پیش آمده بگذرند.
شدت و سرعت رشد تکنولوژی دیجیتالی و توسعه رسانه در فضای سایبر به گونه ای است که دیپلماسی سایبری تبدیل به عضو لاینفک عرصه دیپلماسی عمومی و پیرو آن سیاستهای خارجی ملی کشورهای مختلف شده است. این عرصه نوین از آنجا که در فضای نوین مجازی پدید آمده دارای ویژگیهای نامحسوس و بدیع است، سرعت بالای تبادل اطلاعات، هویت مجازی، تعدد کانالهای ارتباطی و اتصالی و به روز شدن مستمر تکنولوژیهای این حوزه، به ویژگیهای یادشده دامن می زند.
از این رو تهیه چارت سازمانی و مدیریتی خاص برای این حوزه و تعیین یک ستاد و اتاق فکر واحد برای آن غیرقابل گریز است و باتوجه به پهناوری و توسعه روز افزون این عرصه، تهیه یک سند چشم انداز جامع نیز ضروری مین ماید.
دیدگاه شما