به گزارش نافع به نقل از راه دانا، آغاز دولت یازدهم فرصت حیات و حضور اصلاح طلبانی واقع شد که تا پیش از این در فضای اجتماعی-سیاسی به خاطر طرد شدن از اجتماع، قادر به تظاهر و بیان نبوده و اصولاً هم ساختاری و هم محیطی ظرفیت بروز در صحنه ها را از دست داده بودند. این حضور با ذوق زدگی اما متفکرانه و راهبردی پیوسته در حال حذف رقبای خود در صحنه سیاست است و امروز تصورشان بر این است که در یگانگی نسبی به سر می برند و همین موضوع عاملی است تا خود را در صحنه رقابت یکه تاز ببنند و شاید همین طبل توخالی و متوهمانه برخی را نیز در اطراف گیج و متهیج کرده است. راهبردی که امروز اصلاح طلبان با عقبه و تجربه 8 ساله حضور خود در دولت و حوادثی که در آن دستی بر آتش داشته و عوایدی را نتوانسته اند برداشت کنند، یک راهبرد قابل تاملی است که جریان اصول گرایی می بایست ببیشتر بر روی آن مداقه کند.
اشتراکیابی محور اصلاحات - اعتدال با اصول گرایان تعریف خط جدیدی با مفهوم سازی مقابله با «تندروی» است که با چاشنی "مقابله با خطر بازگشت احمدی نژاد" توامان گشته و درصدد است که با تاکید و تکرار این مفاهیم انشقاق را در محور اصول گرایی- که نویسنده خود را ملزم میداند که به جای این واژه از عبارت"نیروهای انقلابی" استفاده کند- ایجاد کرده و نیروهای انقلابی را از هم گسسته نگاه دارد.
محور اصلی جریان اصلاحات و دولت که عمدتاً خاستگاهی کارگزارانی دارد، بر حمایت از حجت الاسلام ناطق نوری و از طرفی علی لاریجانی رئیس مجلس تاکید می ورزد. این جریان با رپورتاژ حمایتها و تصنیفهای سیاسی خود پیرامون این دو فرد، شاخص های مشترک خود و نیروهای انقلابی حامی این دو فرد را دائما محور خود قرار داده تا به گفتمان تبدیل کند و جریانسازی این گفتمان بهره سیاسی خود را در انتخابات پایان سال ببرد.
در جدیدترین اظهار نظر اردوگاه اصلاحات، حسین مرعشی چهره پیشانی سفید اصلاحات که امروز در جایگاه سخنگو حزب کارگزاران نیز فعالیت می کند، در حمایت از علی لاریجانی صراحتاً گفته است: به پاس خدماتی که آقای لاریجانی درمسئله برجام انجام داده است، اصلاح طلبان از قم که ایشان حضوردارند ازمعرفی کاندیدای مشهور خودداری کنند.
درست است که بخشی از جریان نیروهای انقلابی که ظاهراً در تسخیر و تحدید محور اصلاحات-اعتدال قرار گرفته است و هم جریان اصلاحات-اعتدال به یک موضوع می اندیشند و در فکر رسیدن به یک هدف هستند ولی عقبه ایدئولوژیک هریک بسیار متفاوت است. حقیقت آشکار این است که میان جریان اصلاحات و نیروهای انقلابی در رسیدن به کرسی های مجلس تفاوت ماهوی وجود دارد و یکی به فکر اکتساب قدرت است و دیگری تنها شاید خدمت به انقلاب را در خود میبیند و قدم به وادی سیاست نهاده؛ به هر حال در ظاهر، مسیر و هدف یکسان است و همین عاملی شده تا در اذهان عمومی یک «جمع اضداد» و یا یک «ائتلاف نامتجانس» شکل بگیرد.
امروز این «غفلت راهبردی» در حال گریبانگیری بخشی از بدنه نیروهای انقلابی است و ناشی از این است که هنوز تمایزی میان اختلاف سلیقه و عقیده قایل نشدهاند و لذا هم جریان اصلاحات-اعتدال، این گروه از نیروهای انقلابی را ابزاری برای نابودی طرف مقابل که امروز با تهمتها و توهینها و نسبتهای ناروایی سعی در ترد شدنش از صحنه سیاسی دارند و هم این بخش از جریان نیروهای انقلابی ظرفیت اصلاحات-اعتدال را برای رسیدن به کرسی مجلس مناسب می بیند.
حال مساله در یک دورباطل قرار گرفته است و احتمال رسیدن به نتیجه آرمانی هر دو طیف جزء محالات می باشد و تنها پیشینهای نامبارک برای نیروهای انقلابی که شاید در آینده ای نه چندان دور التقاطی نیز خطاب شوند، باقی میماند و همان طور که فتنه 88 شاقول ارزیابی بسیاری گردید، فتنه پسابرجام و انتخابات حاصله در این فضا نیز می تواند ملاک عمل ارزیابی میزان بصیرت بسیاری واقع گردد. در هر حال به نظر میآید وحدت نیروهای انقلابی با هر سلیقهای امروز از مهم ترین موضوعاتی است که می بایست تحت نظارت یک قوه عاقله و مرجع سیاسی رخ دهد و این تشتت و چندپارگی شدن را از ظاهر نیروهای انقلابی بزدایند و سعی در پررنگ کردن اشتراکات درون گروهی داشته باشند و این خلاء را به عنوان فرصت به طرف مقابل ندهند و در عقیده بر این امر ملزم باشند که نگاه ماکیاولیستی که هدف ابزار را تعریف و مشخص می کند، موضوعی منسوخ و به دور از شریعت اسلام و سیاست انقلابی است و نباید اینگونه رفتارها این فرصت را برای طرف مقابل ایجاد کند که در ایجاد اشتراک میان خود و نیروهای انقلابی پیشقدم شود، هر چند استقبال از اشتراک عقیدتی پیرامون اصول انقلاب اسلامی جزء مباهات است ولی قطع به یقین چنین چیزی رخ نخواهد داد و اگر هم رخ دهد بسیار پوشالین و سطحی خواهد بود، پس لازم میآید که اصالت اصولگرایی که نه یک حزب بلکه مجموعهای ملزم به رعایت منویات امام و رهبری و منطبق با اصول انقلاب است و با این فرض که در درون این خانواده وسیع اختلاف سلیقه هم طبیعی می باشد، حفظ و صیانت شود.
پایان پیام/م
دیدگاه شما