وضعیت آب و هوای همدان

خبرگزاری علم و فناوری

**

تاریخ : شنبه 31 مرداد 1394 ساعت 08:14   |   کد مطلب: 15981
آقای رئیس جمهور؛ تنها دل‌خوشی مردم استان همدان تنها نوشتن چند خط نامه است که انتظار می‌رود پاسخی هر چند کوتاه به آن داده شود.

به گزارش نافع به نقل از آوای سیدجمال، این روزها حرف خیلی‌ها شده سفر رئیس دولت به همدان! مردم در این فکر هستند که وقتی رئیس جمهورشان را می‌بینند، چطور می‌توان مشکلات خود را با او در میان بگذارند.

این روزها هر کسی به طریقی از رئیس ‌جمهور انتظار دارد ! انتظاری نه به ناحق، چرا که او را انتخاب کردند که تا مشکلاتشان برطرف شود.
 شاید از پسر دم‌بخت بیکار و حتی تحصیل کرده روستایی بپرسی که خواسته ات چیست؟ بیست سوالی باشد خب معلوم است او شغل ندارد که سرمایه‌ای داشته باشد و تشکیل خانواده دهد.
 خیلی از مردم هستند که اگر پای درد و دل‌هایشان بنشینی و بخواهی که خواسته‌هایشان را روی برگه بنویسند جای نگیرد و جز سکوت چیزی تحویلت ندهند.
 شاید هم حق داشته باشند شاید با خود به این موضوع فکر می‌کنند که تا کارشان لنگ ما بود، بودند و حالا که باید به حرف‌ها و قول‌هایی که در مناظره‌ها می‌زدند، عمل کنند رفته‌اند و پشت سرشان را هم نگاه نکردند! باز به مرام دولت های پیشین که شده سالی یک بار ولی به شهرستان‌ها هم سری میزدند و از احوال مردم آگاه می‌شدند!
 بین مردم که می‌روی و می‌گویی رئیس‌ جمهور قرار است به اینجا بیاید و درخواستی داری بگو یا بنویس، می‌گویند گیریم که نامه نوشتیم، اما منتظر کدام جواب و از جه کسی بمانیم؟
حال دردهای مردم:
پدری از بیکاری فرزند خود می‌نالید و می‌گفت: گاهی شرمنده فرزند خود می‌شوم، وقتی که هم سن و سال‌های خود را می‌بینم که برای فرزندان خود ثروتی گذاشته و آن‌ها را تا بی‌نهایت بی‌نیاز ساخته است و فرزند من جوانی خود را پای تحصیل گذاشته و حالا هم که می‌خواهد نتیجه ببیند کاری برایش وجود ندارد. این طور پیش می‌رود از تنهایی و بیکاری به اعتیاد روی می‌آورد و در آن غرق می‌شود و حالا کسی که می‌تواست فرد مفیدی برای جامعه باشد را به عنوان انگل جامعه خطاب می‌کنند!
گرانی که سر از پا نمی‌شناسد و همه مردم را محتاج نان شب کرده است تا جایی که دخترک باید تن‌فروشی کند تا خرج و خوراک بخور نمیری داشته باشد!
گذرت به  چراغ قرمزهای سر چهار راه ها که می‌افتد خیلی عادی زنی را میبینی که زنانگی خود را از یاد برده و عاجزانه به شیشه‌ی ماشین می‌کوبد و درخواست پول می‌کند.

او که تمام چراغ‌های سبز را پشت سر گذاشته و حتی از چراغ قرمزی که کنارش ایستاده هم میگذرد تا زندگی لقمه نانی در آورد، می‌گوید: چاره‌ای دیگر برای گذران زندگی ندارم جزء ایستادن در این چهارراه‌ها که حالا باید از چراغ قرمزیش بگذرم و جلو ماشین‌ها و مردمان بی رحم دست دراز کنم.
کودک معصومی که واقعا به کدامین گناه باید غرورش را زیر پا له کند و دست نیاز به طرف کسانی که به او بی اهمیت می‌کنند، دراز کند؟
این‌ها حرف‌ها که تمامی ندارد و در یک پاکت نامه جای نمی‌گیرد! آقای رئیس جمهور؛ تنها دل‌خوشی مردم استان همدان تنها نوشتن چند خط نامه است که انتظار می‌رود پاسخی هر چند کوتاه به آن داده شود.

پایان پیام/م

دیدگاه شما