وضعیت آب و هوای همدان

خبرگزاری علم و فناوری

**

تاریخ : چهارشنبه 9 ارديبهشت 1394 ساعت 12:59   |   کد مطلب: 14204
طلاق
صدای همهمه آدم‌ها حواس آرامم را ناآرام می کند، مردان و زنانی را می‌بینم که بی توجه به محیط اطرافشان پشت درب اتاق‌ها منتظر رسیدگی به پرونده‌شان هستند، اینجا کاغذبازی حرف اول را می زند.

به گزارش نافع، اینجا دادگاه خانواده است... جایی که آدم های آن، خود را به هر دلیلی در بن‌بست زندگی زناشویی می‌بینند و تصور می‌کنند با صدور حکم طلاق، راهی برای برون‌رفت از این بن‌بست یافته‌اند و انگار به ایستگاه آخر قطار زندگی مشترکشان رسیده‌اند.

کنجکاو می شوم، راهرو های تنگ دادگاه خانواده را زیر و رو می کنم، نگاهی به داخل اتاق هایی که شماره فلان شعبه را یدک می کشند، می اندازم و نگاهم بر آدم های کلافه ای که انگار به آخر دنیا رسیده اند زوم می شود، نزدیکشان می شوم، کمی سخت است راضی کردنشان برای گفتگو، آقایی در گوشه ای از سالن به جایی خیره شده، چهره اش آرام به نظر می رسد، به او نزدیک می شوم...این آقا که بعدها می فهمم سعید.م نام دارد اولین کسی است که حاضر به گفتگو می شود.

 

سعید که 34 ساله است، می‌گوید: 10 سال پیش ازدواج کردم همسرم بچه‌دار نمی‌شود و الان هم خودش درخواست طلاق داده است.

او سری تکان می دهد و می گوید، شاید حرفم برای شما شعار باشد ولی من همسرم را با تمام وجود دوست دارم و اصلا نمی خواهم به خاطر بچه، زندگی چندین ساله ام را نابود کنم.

سعید.م ادامه داد: حتی حاضرم کودک بی سرپرستی را به فرزندی قبول کنم ولی همسرم هم به درد من دچار شده، به خاطر علاقه ای که به من دارد می خواهد از زندگیم بیرون برود، در حالی که نمی داند او تمام زندگی من است.

از او جدا می شوم کمی آنسوتر صدای نسبتا بلندی شنیده می شود و صدای خانم کمی بلندتر:"دیگه نمی تونم با تو زیر یه سقف زندگی کنم، حتی یه لحظه هم نمی تونم تحملت کنم، تو هیچ وقت منو درک نکردی، فقط خودتو دیدی، ازت طلاق می گیرم مهریه هم نمی خوام، مهرم حلال جونم آزاد..."

این حرف ها مشاجره زن و شوهر نسبتا جوانی بود که در راهروی تنگ دادگاه خانواده می پیجید، مرد کنار دیوار ایستاده و با عصبانیت پکی به سیگارش می زند، با احتیاط سعی کردم به آنها نزدیک شوم، هیچ کدام حاضر به گفتگو نیستند و گفتند « کار ما از این حرف ها گذشته و تنها راه حل ما جدایی و طلاقه»

خودم را معرفی می کنم، زن کمی آرام می شود و با لحنی آرام تر می گوید: شوهرم بيكار و بي‌مسئوليت است و مي‌خواهم از او جدا شوم زيرا از اينكه خرج زندگي‌مان را پدرشوهرم بپردازد خسته شده‌ام.

او که 24 ساله است، می گوید: پدرشوهرم با حمايت‌هاي مالي‌اش باعث شد تا شوهرم بيكار و بي‌مسئوليت شود و هيچ‌گاه به دنبال كار و فعاليتي نرود.

او که حالا دیگر بغضش به اشک تبدیل شده، ادامه می دهد: خانم، باور کنید بي‌مسئوليتي شوهرم آبرويم را برده، حمايت‌هاي مالي پدرشوهرم باعث شد كه تا امروز اعتراضي نكنم اما ديگر خسته شده‌ام و نمي‌توانم در كنار او به زندگي ادامه دهم زيرا او بسيار تنبل و خودخواه بار آمده است.

او که صاحب فرزندی دو ساله است، اضافه می کند: اگر پدرشوهرم فوت كند ما ديگر پولي نداريم كه بخواهيم هزينه‌هاي زندگي‌مان را تامين كنيم زيرا شوهرم هيچ‌گونه پس‌اندازي ندارد و زندگی مان نابود است.

همسرش اجازه نمی دهد صحبت های زن تمام شود نزدیک تر می شود و می گوید: از همسرم مي‌خواهم كه اين‌قدر زود تصميم‌گيري نكند و به من فرصت دهد، باور کنید مي‌خواهم به او ثابت كنم كه مي‌توانم هزينه‌هاي زندگي‌مان را خودم تامين كنم و از پدرم هيچ‌گونه كمكي دريافت نكنم.

مرد ادامه می دهد: سه سال از شروع زندگي‌مان گذشته و همسرم خيلي زود پيشمان شده از او مي‌خواهم در تمامي شرايط زندگي در كنار من باشد و من را تنها نگذارد زيرا حمايت‌هاي او مي‌تواند كمك‌هاي زيادي به من بكند.

او می گوید: ‌به همسرم قول مي‌دهم كه هر طور كه او مي‌خواهد رفتار كنم و او از درخواست جدايي‌اش انصراف دهد.

زن سکوت می کند اما نگاهش همچنان بر تابلوی شماره شعبه اتاق است، از آنها جدا می شوم، در همین گیر و دار مشغولیت ذهنی، خانمی میانسال را می بینم که با اشاره دست از من می خواهد که به نزدش بروم.

 

این زن که نامش توران است و 45 سال دارد از علت حضورش در دادگاه می گوید: چهار سال سعي كردم به شوهرم كه اعتياد دارد كمك كنم تا بتواند زندگي جديدي را شروع كند،‌ اما هيچ وقت موفق نشدم و خواهان جدايي از او هستم زيرا ديگر توان كتك خوردن او را ندارم.

او که انگار گوش شنوایی برای شنیدن حرف هایش می خواهد، ادامه می دهد: شوهرم به موادمخدر و مشروبات الكلي اعتياد دارد و اعتيادش بسيار سنگين است زيرا در اين چهار سال بيشتر از 10 بار سعي كردم كه او را ترك دهم، اما هيچ بار موفق نشدم.

از او می پرسم دقیقا چه زمانی متوجه اعتیاد همسرت شدی، سری تکان می دهد و می گوید: شوهرم از همان ابتدا ازدواج‌مان اعتیاد داشت و من هم می دانستم، اوايل از اينكه اعتياد داشت احساس ناراحتي مي‌كرد و هميشه از من مي‌خواست كه در كنارش باشم تا بتواند موادمخدر را ترك كند، اما نه تنها اعتيادش را كنار نگذاشت بلكه سرمایه خود را به دليل اعتياد سنگين‌اش فروخت.

این زن خانه دار که کلافگی و بریدن از زندگی از سر و صورتش می بارد، می گوید: آن اوائل خرج زندگي‌مان را پدرم تامين مي‌كرد، تا زماني كه پدرم زنده بود اجازه نمي‌داد، پسرم كمبودي در زندگي احساس كند و تمام هزينه‌هاي زندگي‌مان را پرداخت مي‌كرد اما از دو سال قبل كه پدرم فوت كرد، مجبور شدم به سركار بروم تا بتوانم از عهده هزينه‌هاي سنگين زندگي برايم.

زن جوان ادامه داد: شوهرم هميشه در منزل است و اين باعث مي‌شود با يكديگر مرتب دعوا كنيم و او نيز در آخر با كتك‌هايي كه به من مي‌زد، به دعوا خاتمه مي‌دهد، ديگر نمي‌خواهم با شوهرم زندگي كنم، از تمامي حق و حقوق خود در ازاي حكم طلاق و حضانت پسرم خواهم گذشت و تنها خواهان طلاق هستم.

 

کمی آن طرف‌تر خانمی به همراه پیرمردی نشسته که در حال نوشتن چیزی است؛ 35 سال دارد و برای جدایی از همسر دومش به دادگاه مراجعه کرده است. می‌گوید: همسر اولم بی‌مسوولیت، رفیق‌باز و خوش‌گذران بود و همین مسائل باعث شد پس از 9 سال به طلاق تن دهم.

او ادامه داد: 3 سال بعد دوباره ازدواج کردم، زندگی مشترک من با همسر دومم تنها چهار ماه طول کشید و پس از آن رفت و اکنون حدود دو سال است که دیگر خبری از او ندارم و امروز قاضی حکم طلاق غیابی را صادر کرده است.

همین که مشغول صحبت کردن هستم، دختر جوان کم سن و سالی به همراه مادرش توجهم را جلب می کند، با تعجب نزدیکش می شوم و با خودم می گویم او با این سن کم الان باید مدرسه باشد نه اینجا...! از او می پرسم برای چه اینجاست، با مکثی جوابم را می دهد: 4 سال قبل که 16 سال داشتم با پسرعمه ام ازدواج کردم، همسرم پنج سالی از من بزرگتر بود، به او علاقه‌ای نداشتم و می‌خواستم با فرد دیگری ازدواج کنم، اما پدر و مادرم به درخواست‌های من توجه نکرده و گفتند که باید با فامیل ازدواج کنم، در نهایت من با اکراه به عقد پسرعمه ام  درآمدم که یک دیپلمه بیکار بود و حتی به خدمت سربازی هم نرفته بود.

این دختر جوان ادامه داد: پس از ازدواج، زندگی بدی نداشتم و مثل هر خانواده دیگری که ممکن است بحث مختصری با هم داشته باشند، ما نیز با یکدیگر بگو مگو داشتیم، اما مساله‌ای که باعث سردی روابط من و همسرم شد، رفت و آمد شوهرم با مادر و خواهرش بود، هر وقت شوهرم به خانه عمه ام می‌رفت در زندگی ما طوفان به پا می‌شد، خانواده همسرم با دخالت‌های بی‌جایشان، زندگی ما را به ته خط رساندند، با این‌که خودشان با اصرار مرا عروس خود کردند، ولی چشم دیدن زندگی ما را نداشتند.

این دختر جوان به مادرش نگاه می کند و با بغض ادامه می دهد: قبل از این‌که همسرم تحت تاثیر خانواده‌اش با من بدرفتاری کند، همیشه در جمع دوست و آشنا از من تعریف و تمجید می‌کرد و حتی مرا به عنوان همسر نمونه معرفی می‌کرد، اما مادر شوهر و به خصوص خواهر شوهرم نگذاشتند که ما زندگی کنیم و آب خوش از گلویمان پایین برود؛ زیرا رفت و آمد شوهرم با خانواده‌اش رفتار او را زیر و رو می‌کرد.

او اضافه کرد: مهریه‌ام را که 600 سکه طلا است، به اجرا گذاشتم، از سال گذشته به دادگاه می‌آیم و می‌روم و همین امروز و فرداست که کارمان تمام شود و الان هم منتظر وکیلم هستم.

وقتی می خواهم از او خداحافظی کنم خانمی را می بینم که پرونده به دست به سمت مان می آید، همان وکیلی که منتظرش بودند، خودم را معرفی می کنم، خانم وکیل با خوشرویی از این دعوت استقبال می کند.

 

توقعات بیش از حد زوجین مهمترین علت وقوع طلاق در جامعه

فاطمه اکبری وکیل پایه یک دادگستری علت اصلی وقوع طلاق را در جامعه، توقعات بیش از حد زوجین می‌داند و می‌گوید: بیشتر افرادی که برای طلاق مراجعه می‌کنند عدم تفاهم اخلاقی را علت درخواست خود برای جدایی ذکر می‌کنند اما در واقع توقع بیش از حد زوجین از یکدیگر عامل اصلی است که این امر دلایلی از قبیل مصرف‌گرایی و تجمل‌گرایی داشته و ریشه در مشکلات اقتصادی زوجین دارد.

او معتقد است بیشتر دلایلی که زوجین برای طلاق خود مطرح می‌کنند از قبیل اعتیاد، عدم تفاهم و ... علت واقعی نیست و این مسائل تنها به عنوان سرپوش‌هایی استفاده می‌شود.

این وکیل پایه یک دادگستری ادامه می‌دهد: با توجه به پرونده‌هایی که داریم عدم توجه زوجین به نیازهای جنسی علت وقوع بین 30 تا 40 درصد طلاق‌هاست که این هم به نظر من ریشه در مشکلات مالی دارد؛ زیرا مشکلات اقتصادی به مرد و زن فشار می‌آورد و باعث می‌شود نتوانند نیازهای جنسی یکدیگر را تامین کنند.

او ادامه می دهد: مرد یا زن در این موارد بی‌تفاوتی را علت طلاق عنوان می‌کنند اما با بررسی بیشتر متوجه می‌شویم منظور از این بی‌تفاوتی، عدم تامین نیازهای جنسی است، سردی در روابط جنسی الزاما ممکن است به خیانت منجر نشود اما در برخی موارد به طلاق می‌انجامد.

فاطمه اکبری در ادامه دو قطبی بودن زن و مرد، ‌اعتیاد، بدبینی، نوع پوشش، خیانت، اختلاف طبقات خانوادگی، وضعیت اقتصادی، بیکاری، دخالت‌های خانواده ها، عدم پایبندی زوجین به مسوولیت‌های زندگی و... را از دیگر دلایل طلاق عنوان کرد و با اشاره به خلا‌ءهای قانونی موجود در زمینه طلاق، می‌گوید: قوانین ما همیشه یا بسیار سخت‌گیرانه است یا بسیار ساده؛ آسان بودن قوانین طلاق توافقی باعث افزایش آمار در این زمینه شده است و زوجین ظرف یکی دو ساعت می‌توانند حکم طلاق بگیرند، از طرف دیگر در طلاق‌های یک طرف قوانین بسیار سخت‌گیرانه است و صدور حکم طلاق ممکن است دو تا سه سال طول بکشد.

او اضافه می کند: با تصویب قانون حمایت از خانواده در سال 92 برخی از این خلاءهای قانونی رفع شد اما این قانون به درستی اجرا نمی‌شود و لازم است برای کاهش آمار طلاق تدابیر جدی اندیشیده شود.

 

مهریه‌های نامتعارف، عامل اصلی طلاق در همدان

کمی پیش تر مسئولان قضایی استان همدان هم در آماری در رسانه ها مهریه‌های نامتعارف را عامل اصلی طلاق در همدان عنوان کردند.

معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان همدان با اشاره به اینکه ۲۰ درصد طلاق‌ها در همدان به علت تجمل‌گرایی است، گفت: بیش از ۸۵ درصد طلاق‌ها به درخواست زوجه بوده که فرهنگ غلط مهریه‌های نامتعارف عامل اصلی طلاق است.

سعید گلستانی این مطلب را در شورای فرهنگ عمومی استان مطرح کرد و گفت: در سال 72 از هر 100 ازدواج 6 مورد به طلاق منجر می‌شد که این میزان رفته رفته افزایش یافت و در دهه 80 این رقم از 9.4 در سال 81 به به 12 درصد در سال 85  افزایش یافت.

گلستانی بیان کرد: آمار طلاق در سال 85 به میزان 94 هزار نفر در کشور ثبت شد و این میزان در سال 89 به 16.3 رسید و اکنون نیز به 24 تا 25 درصد رسیده و در شهرستانها میزان آن متفاوت است.

وی با اشاره به اینکه مهریه‌های نامتعارف عامل افزایش طلاق است، تصریح کرد: در چند دهه اخیر 90 درصد طلاق‌ها به درخواست زوج بود که مهریه‌ها نیز به خاطر معمول و معقول بودن نیز از طرف زوج پرداخت می‌شد اما اکنون بیش از 85 درصد طلاق‌ها به درخواست زوجه است که در بیشتر موارد نیز تنها 20 سکه از 500 سکه مهریه را زوجه می‌تواند دریافت کند و در بسیاری موارد نیز مهریه بخشیده می‌شود.

گلستانی با تأکید بر اینکه باید فرهنگ غلط مهریه‌های بالا و نامتعارف در جامعه برچیده شود، گفت: این مورد عامل بسیاری از فروپاشیدگی خانواده‌ها است.

وی اظهار داشت: مهاجرت و اختلاف فرهنگی و به تعبیر دیگر هم کفو نبودن زوجین نیز از دیگر موارد افزایش دهنده طلاق در جامعه است به گونه‌ای که استان مهاجرپذیر البرز با 25 تا 28 درصد رشد طلاق مواجه است و این امر نشان از ناپایداری ازدواج در طبقات مختلف فرهنگی در کشور و استان همدان دارد.

گلستانی بیان کرد: با توجه به رشد آمار طلاق در جامعه و فروپاشی نهاد خانواده طبق بررسیهای صورت گرفته حدود 70 درصد مجرمان حرفه‌ای بچه‌های طلاق هستند که مورد آزار روحی قرار گرفتند و اعتقادی به ‌ترحم به انسان و ارزش‌های انسانی قائل نیستند.

معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان همدان افزود: 19 درصد از طلاق ها به دلیل اعتیاد، 20 درصد به دلیل چشم و هم چشمی و 15 درصد به دلیل دخالت خانواده‌های زوجین اتفاق می‌افتد.

 

در هر شبانه روز 11 طلاق در استان همدان به ثبت رسیده است

مدیرکل ثبت احوال استان همدان هم در گفتگویی به مقایسه ای از وضعیت طلاق و ازدواج در استان پرداخت و گفت: در سال  93 سه هزارو 872 مورد طلاق در استان ثبت شده که نسبت به سال قبل 2 درصد افزایش یافته است.

عبدالله مقصودی فر افزود: بیشترین طلاق ثبت شده با تعداد 345 مورد مربوط به زوجینی است که در سن برابر قرار دارند.

وی اظهار داشت: میانگین سن طلاق برای مردان برابر 33/8 سال و برای زنان 28/2 سال بوده است.

مقصودی فر با تاکید بر اینکه میانگین سن طلاق برای مردان شهری برابر 34 سال و مردان روستایی برابر 32 سال بوده است، ابراز داشت: میانگین سن طلاق برای زنان شهری برابر 28/5 سال و زنان روستایی برابر 25/8 سال بوده است.

مدیرکل ثبت احوال استان همدان اذعان داشت: دوام زندگی برابر 6/4 سال بوده است که این شاخص برای مناطق شهری 6/6 سال و برای مناطق روستایی 5/5 سال بوده است.

این مسئول تصریح کرد: نسبت ازدواج به طلاق در این مدت برابر 5/1 بوده است، یعنی به ازاء هر تقریبا 5 ازدواج یک طلاق به ثبت رسیده است.

عبدالله مقصودی فر یادآور شد: در هر شبانه روز 11 طلاق در استان همدان ثبت شده است.

 

به هر طرف از راهروهای هزار توی دادگاه که نگاه کنی، قصه متفاوتی از زندگی آدم‌ها را می‌توانی از لابلای صحبت‌هایشان بشنوی، آدم‌هایی که برای دادخواهی آمده‌اند و خود را محق آن می‌دانند.

از راهروهای تنگ دادگاه، صحبت های آدم های کلافه آن مکان پیچ در پیچ و آمار و ارقام نه چندان خوب طلاق دور می شوم، اگرچه زمان، نزدیک شدن به پایان وقت اداری را نشان می‌دهد اما راهروهای هزار توی این مجتمع همچنان شلوغ و پر ازدحام است و باز هم به هر طرف که سر بچرخانی، حکایتی جدید است و دردناک...

گزارش از فرشته درهم فروش

 

دیدگاه‌ها

عجب گزارشی! عجب تیتری! عجب گزارشگری! لایک به گزارشگر و لایک به همه بر و بچه های نافع

دیدگاه شما