وضعیت آب و هوای همدان

خبرگزاری علم و فناوری

**

تاریخ : شنبه 25 بهمن 1393 ساعت 11:36   |   کد مطلب: 12882
بازرگان فردی مذبذب بود/ضربه‌ای که امثال بازرگان به دین زدند از ضربه‌ای که رضاشاه به دین زد سنگین‌تر بود
حجت الاسلام رهدار گفت: اگر مجموعه رفتارهای آقای بازرگان را با دقت ارزیابی کنیم، احساس می‌کنیم که او در عمل یک آدم مذبذب است؛ یعنی همان نسبیت معرفتی که در مبانی لیبرال هست، خودش را در ظاهر و در رفتار آقای بازرگان نشان داده است.

به گزارش نافع، حجت الاسلام احمد رهدار از سال 1380 مشغول درس خارج فقه و اصول در حوزه علمیه قم بوده و پس از آن که در سال 1385 از مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قم) در مقطع ارشد از رشته علوم سیاسی فارغ‌التحصیل شده، در مقطع دکتری همین رشته در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (تهران) مشغول به تحصیل گشته و در سال 1392 رساله خود را با عنوان «گام‌های نظری تشیع برای گذار از حاشیه به هسته قدرت سیاسی» دفاع کرده است. از وی تاکنون حدود 11 جلد کتاب به صورت تیمی، سه جلد کتاب به صورت تألیف شخصی و پنج جلد کتاب به صورت «زیرنظر» و نیز بیش از 80 مقاله در مجلات علمی ـ تخصصی، علمی ـ ترویجی و علمی ـ پژوهشی کشور منتشر شده است. ایشان  که هم‌اینک رئیس «مؤسسه مطالعات و تحقیقات اسلامی فتوح اندیشه» در قم می‌باشد، علاوه بر تمرکز بر دو پروژه «فقه سیاسی» و «تمدن اسلامی»، در رشته‌های فلسفه، تاریخ، علوم سیاسی و جامعه‌شناسی در دانشگاه‌های مختلف کشور در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد به تدریس اشتغال دارند.

در زیر متن گفت‌وگوی تفصیلی شبکه اطلاع رسانی راه دانا را با حجت الاسلام احمد رهدار ملاحظه می‌کنید که پیرامون نقد و بررسی منظومه فکری-مذهبی-سیاسی بازرگان گرفته شده است.

-----------------------------------

حجت الاسلام رهدار رئیس موسسه فتح اندیشه با اشاره به اینکه آقای بازرگان دو وجه فردی و جمعی- تاریخی- سیاسی است، گفت: ؛ به نظر می‌آید آقای بازرگان در وجه فردی، یک ویژگی‌هایی دارد که آن ویژگی‌ها نوعاً ویژگی‌های مثبتی است و جریانی که امروز دنبال بازرگان است و می‌خواهد بازرگان را احیا کند، صرفاً با علم به اینکه آقای بازرگان یک خوب در مقیاس فرد است، دنبالش می‌رود و این موردقبول است که بازرگان به لحاظ فردی یک آدم مذهبی، یک آدم منظم، یک آدم آرام و یک آدم با روابط عمومی نسبتاً خوب است.

وی جریان دنباله‌رو بازرگان را  بازرگانیسم نامید و اذعان کرد: این جریان به دلیل اینکه معتقد است، دین باید به سبک تلقی لیبرال‌ها، یک دین فردی باشد، آقای بازرگان را به‌عنوان یک شخص متدینی که سطح دینش از سطح مسائل فردی فراتر نرفته، دیده است و این موضوع را دوباره می‌خواهد احیا کند.

جریان دنباله رو بازرگان، اپوزیسیون جریان حاکم دینی فعلی هستند

رهدار در بیان تفاوت بازرگان و بازگانیسم گفت:  بازرگان شخصاً بر این باور بود که دین باید فردی باشد؛ اما این آقایانی که دنباله‌روی او هستند و تلاش می‌کنند که او را احیا کنند؛ کسانی هستند که اعم از این هستند و حتی ممکن است معتقد باشند که دین وجه اجتماعی- تاریخی داشته باشد؛ اما به دلیل اینکه اپوزیسیون جریان حاکم دینی هستند و جریان حاکم دینی نیز، دین را در وجه اجتماعی-سیاسی-تاریخی‌اش می‌بیند؛ آن‌ها به‌رغم اعتقادی که دارند، به سراغ بازرگان می‌روند و می‌خواهند الگوی بازرگان در فردی کردن دین را پیاده کنند. به‌عبارت‌دیگر یک بخش قابل‌توجهی از کسانی که در تلاش برای احیای آقای بازرگان هستند، رویکردشان به این احیا، یک رویکرد باورمند نیست؛ بلکه یک رویکرد سیاسی است.

رئیس موسسه فتوح اندیشه با اشاره به اینکه بازرگان در وجه اجتماعی، هم در مبنا، هم در روش، هم در غایات و هم در حوزه نظام اجتماعی-سیاسی قابل دفاع نیست، خاطر نشان شد: در مبنا، آقای بازرگان یک شخصیت لیبرال است، یعنی تمام نقدهایی که ما به لیبرالیسم داریم، به آقای بازرگان نیز داریم؛ البته بازرگان هم ابایی ندارد و انکار نمی‌کند که لیبرال است و خودش می‌گوید که مبانی این لیبرالیسم را پذیرفته است؛ اما لیبرالیسم چیزی نیست که لااقل ازنظر گفتمان ما قابل دفاع باشد.

نسبیت گرایی لیبرالیسم، در ظاهر و رفتار بازرگان نمود پیدا کرده است

وی ادامه داد: آقای بازرگان به لحاظ روش نیز، روشی دارد که بر خواسته از پارادایم لیبرالیسم که یک روش متساهلانه است؛ این روش متساهلانه در امر حکومت یک قاعده دارد. حضرت آقا چند سال قبل در بحثی که با آقایان شورای نگهبان داشت و فکر می‌کنم در دوران مجلس ششم بود؛ تأملی در نوع مواجهه اعضای محترم شورای نگهبان با کسانی که نامزد می‌شوند داشت و آنجا فرمودند که شما باید اساس مبانی‌تان را محکم کنید و بر آن‌ها تحفّظ بورزید؛ اما در مواجهه با مردم لازم نیست همه سطوح و همه لایه‌های مبانی را اعمال کنید. همچنین پیامبر مکرم اسلام (ص) وقتی می‌خواهند بگویند که دروغ در مبنا چیست؟ دروغ را به‌صورت دقیق بیان می‌کنند تا آنجایی که حتی مزاح نیز دروغ محسوب می‌شود؛ اما ایشان در مقام عمل طوری عمل می‌کنند که به‌طور مثال خودشان را در برابر دروغی که در محضرشان مطرح می‌شود به نشنیدن می‌زنند؛ این‌که ایشان خودشان را به نشنیدن می‌زنند در حقیقت می‌خواهند به آن شخص تازه‌مسلمان فرصت تقرب دهند و فرصت تمرین دین‌داری دهند.

وی اضافه کرد: آقای بازرگان به لحاظ روش در وجه اجتماعی خود، همچون پیغمبر خاتم (ص) نیست و دلیلش هم این است که مبنای درست از آموزه‌ها و باورها در او شکل نگرفته و این مبانی سست است؛ بنابراین در مقام عمل هم سستی می‌کند؛ به‌گونه‌ای که اگر مجموعه رفتارهای آقای بازرگان را با دقت ارزیابی کنیم، احساس می‌کنیم که او در عمل یک آدم مذبذب است؛ یعنی همان نسبیت معرفتی که در مبانی لیبرال هست، خودش را در ظاهر و در رفتار آقای بازرگان نشان داده است. این نکته که گفته می‌شود آقای بازرگان با گروه‌ها و آدم‌های مختلف نشست‌وبرخاست داشته است، ضرورتاً مثبت نیست، دلیلش هم این است که آقای بازرگان باید مثل هر فرد دیگری مرزهای گفتمانی خودش را مشخص کرده باشد؛ اما او این مرزها را هیچ جا مشخص نکرده بود. درنتیجه باید گفت که او در مبنا پایبند لیبرالیسم و نسبیت بوده است و بر مرزهای گفتمانی خودش حفظ نورزیده است.

موضع بازرگان در مسائل دینی اصالت پنداشتن غرب است

این مدرس حوزه و دانشگاه در بررسی غایت بازرگان اظهار داشت: به لحاظ غایت، آقای بازرگان خیلی راجع به این موضوع حرف نزده است و به نظر من یکی از دلایلش هم این است که پایگاه معرفتی ایشان، غرب است و غرب نیز از اینکه درباره غایت حرف بزند عاجز است؛ اعترافی که آقای ماکیاول و هابز داشته و در عصر ما نیز سایر نظریه‌پردازان دارند، این است که تفکر غرب تفکری است که غایت در آن مطرح نظر و دغدغه نیست؛ بنابراین آقای بازرگان به لحاظ پایگاه معرفتی رویکردی نسبت به‌ غایت ندارد؛ اما به لحاظ اینکه او یک مسلمان است و به اسلام اعتقاد دارد، یک نگاهی به‌غایت داشته است. (این‌که می‌گویم مسلمان است و به اسلام اعتقاد دارد، مشکل همه جریان‌های روشن‌فکری دینی ما است که هم دین ‌دارند و هم ندارند؛ هم تجدد دارند و هم ندارند. باید گفت که وجه مشترک آن‌ها و حیث هویت‌بخش آن‌ها، این است که در نوسان بین به تعبیر خودشان سنت و تجدد هستند و اصلاً این در نوسان بودن وصف ذاتی‌شان می‌شود)

وی افزود:آقای بازرگان ازیک‌طرف در حوزه باورها و اعتقادات خود، آدم مسلمانی است و اعتقاد به اسلام دارد؛ اما در حوزه معرفت‌های خودش که ضرورتاً باورهای مذهبی از جنس معرفت نیستند؛ در نوسان است. او در جمع بین این معرفت‌ها و باورها در بسیاری از مواقع به‌غلط رفته است و با یک مبنای ثابتی نرفته است.

این تحلیل گر مسائل سیاسی با اشاره به اینکه پایگاه معرفتی غربی بازرگان در حوزه عمل و اندیشه پررنگ‌تر است، اذعان کرد: آقای بازرگان هرچند به مسئله دین نگاه کرده و دغدغه تبیین دین را داشته است؛ اما به نظر می‌آید که مفروض همه بحث‌های آقای بازرگان در مباحث دینی اصالت پنداشتن غرب است. دغدغه آقای بازرگان این است که اسلام را به‌گونه‌ای قرائت کند که به درد غرب بخورد و هماهنگ با غرب بشود؛ البته زمانه آقای بازرگان هم زمانه‌ای است که هژمونی علمی غرب فراگیر بوده است و مسلمانان نیز چون هنوز به وضعیت انقلاب اسلامی نرسیده بودند، یک وضع انفعالی و انحطاطی داشتند و اگر می‌خواستند از دین خود دفاع کنند یکی از راه‌هایش همین بوده است که به دنیای غرب هژمونیک بگویند که دین ما با شما ناسازگار نیست، دین ما آموزه‌هایی دارد که شما را تأیید می‌کند، دین ما روش‌ها و نتایج علمی شما را تأیید می‌کند. در آن زمانی که آقای بازرگان این کارها را می‌کرده است، ای‌بسا کسانی نیز از اهل علم همچون مرحوم آقای طالقانی (ره) بودند که یک چنین سلوکی داشتند.

رهدار با اشاره به فرمایش امام که می‌فرمایند ضربه‌ای که امثال آقای بازرگان با ارائه تصویر علمی از دین به دین زدند از ضربه‌ای که رضاشاه به دین زده است سنگین‌تر است، تشریح کرد: البته بحث بر سر این نیست که آقای بازرگان می‌خواسته آگاهانه به دین ضربه بزند؛ اما روشی که اتخاذ کرده یک روش کاملاً منفعلانه است و خروجی این روش نیز تسلیم محض دین در برابر غرب می‌شود و این چیز خیلی خطرناکی است.

وی در بیان دلایل دلبستگی برخی به بازرگان گفت: برخی احساس می‌کنند روش آقای بازرگان، روش بی‌خطری است و اصلاً درگیری ایجاد نمی‌کند. آقای بازرگان بدون درگیری دقیقاً همان چیزی که ما داریم را در اختیار غرب می‌گذارد و گویی دارد به غرب می‌گوید آنجاهایی از دین ما که به درد شما نمی‌خورد خود ما هم قبول نداریم و آنجاهایی هم که به دردتان می‌خورد به درد ما هم می‌خورد پس بگذارید برای ما بماند.

نسبت بازرگان و جریان دنباله روی او با اسلام وضعیت حداقلی است

این پژوهشگر حوزه اندیشه به لحاظ تاریخی و سیاسی، زمانه بازرگان را تمام شده تلقی کرد و خاطرنشان شد: جهان اسلام وضعی پیدا کرده است که این وضع قابل برگشت به آن وضع حداقلی موردنظر آقای بازرگان نیست، لذا این آدم‌هایی که می‌روند سراغ آقای بازرگان، آدم‌هایی هستند که به‌شدت به بن‌بست رسیده‌اند.

وی در ادامه افزود: در حال حاضر به‌طور کلان جهان اسلام سه وضعیت دارد؛ یک وضعیت آن وضعیت انقلاب اسلامی است که در حال ساخت، ایجاد و ایجاب یک وضعی است در برابر وضع قبلی؛ البته به نحوی دارد این وضع را می‌سازد که وضعیت تعامل و دیالوگ خود را با وضعیت‌های رقیب از دست نمی‌دهد و حذف نمی‌کند؛ یک وضع دیگر نیز وضعی است که امروز آدم‌های مدل جریان داعش و وهابیت دارند؛ این‌ها هم درصدد هستند که یک وضعی بسازند که متفاوت از غرب باشد؛ اما معمولاً این‌ها به لحاظ روش از طریق سلب، نفی، انکار و تکفیر و این‌طور چیزها به دنبال ایجاد و ساختن مطلوب خود هستند و مجموعه شرایط آن‌ها به‌گونه‌ایست که شرایط ارتباط و دیالوگ بین خودشان و جریان‌های رقیبشان باقی نگذاشته‌اند؛ آن‌ها نه دیالوگی با ما به‌عنوان یک رقیب درون پارادایمی دارند و نه با دنیای غرب می‌توانند داشته باشند. وضع سومی که در جهان اسلام است که مسامحتاً یک وضع اسلامی قلمداد می‌شود و به اسلام نسبت داده می‌شود، جریان روشن‌فکران دینی است که این‌ها در حقیقت غربی‌هایی هستند که جریان دین را هم رصد می‌کنند؛ نه اینکه دین‌دارانی باشند که غرب را هم ببینند. با این تفاسیر باید گفت که انقلاب اسلامی، وضعیت دین‌دارانی است که غرب را می‌بینند؛ داعش وضعیت دین‌دارانی است که غرب را نمی‌بینند و برخورد سلبی با آن دارند؛ روشن‌فکران دینی وضعیت غربی‌هایی است که دین را هم می‌بینند و وضعیت آقای بازرگان نیز در همین گروه قرار دارد و نسبت جریان او با اسلام یک جریان حداقلی است.

تفکر بازرگان در دوران حیاتش تمام شد و دیگر حرکتی نداشت

این استاد حوزه با اشاره به دوگانه بین بازرگان و شریعتی، ظرفیت‌های شریعتی را از آقای بازرگان به‌مراتب بیشتر دانست و اظهار داشت: در آقای شریعتی چیزهایی را می‌بینم که در مقایسه با دستاورد‌هایی که آقای بازرگان به پیروان خودش می‌دهد مثبت‌تر و پویاتر است. به نظر من آقای بازرگان شخصیتی است که در زمان حیات خودش به رکود رسیده و تمام‌شده است. آرامش بازرگان ناشی از بی‌حرکتی اوست نه از سر استغنا و غنای او. بازرگان آدمی است که در زمان حیاتش، تمام ظرفیت‌هایش تمام‌شده است و این خلاف عقل است که بعد از حیات وی، مجدداً به سراغش برویم؛ ولی به‌هرحال آدم‌هایی به سراغ او می‌روند که به نظر من وجه مشترک این آدم‌ها با آقای بازرگان در همین است که به بن رسیده‌اند. به لحاظ مصداقی شما نگاه کنید، کسانی که امروزه از آقای بازرگان حرف می‌زنند و به سراغ ایشان می‌روند، خودشان، پایگاهشان و جریان فکری‌شان بسته هستند.

وی در پایان افزود: این‌که عده‌ای به سراغ کسی می‌روند که سی سال قبل حرف‌هایش را زده و تمام‌شده است و در طول این سی سال نیز هیچ بدل، پویش و گام روبه جلویی در این جریان فکری دیده نمی‌شود، دلیلی بر این است که تمام‌شده‌اند؛ اما همان‌طور که گفتم آقای شریعتی این‌گونه نیست، با این‌که تقریباً هم‌دوره نیز بوده‌اند ولی همچنان در تفکرات آقای شریعتی یک نوع پویش و ظرفیت دیالوگ وجود دارد. یکی از دلایل حرف من دراین‌باره این است که شما می‌بینید آثار آقای شریعتی در کشورهای دیگر قابل خواندن و مطالعه است و معمولاً هم ترجمه و خوانده می‌شود؛ برخلاف آقای بازرگان که آثارش به پیرمردان هم‌دوره‌اش اختصاص پیداکرده است و هیچ ظرفیت ترجمه‌ای و دیالوگی برای خارج کشور ندارد و باید گفت که یک جریان تمام‌شده است.

انتهای پیام/ ح

دیدگاه شما