کمتر کسی است که یادی از گروه فدائیان اسلام به مان بیاید و یاد ماجرای ترور رزم آرا نخست وزیر وقت رژیم پهلوی نیافتد. اتفاقی که به دست یک نجار مجاهد خلیل طهماسبی رقم خورد و این گروه بلافاصله مسئولیت این ترور را بر عهده گرفت.
فدائیان اسلام که می دانستند رزم آرا عامل مستکبران و مانعی بر سر راه ملی شدن صنعت نفت است منافع ملی را در خطر دیدند و راهی جز از میان بر داشتن آقای نخست وزیر جلوی پایشان نبود. تا اینکه در اسفند 1329 این هدف توسط خلیل عملی شد و وی بلافاصله توسط ماموران طاغوت به زندان افتاد. اما طهماسبی سربلند بود چرا که خواسته اش اجابت شده و معادلات ابر قدرت ها را که بر سر منافع ملت ایران قمار می کردند بهم ریخته بود. مطلب پیش رو بازتابی است از این اتفاق در کشورهای مستکبر آن دوره که به قلم داوود امینی اینگونه روایت شده است:
برای روی کار آمدن رزمآرا، قدرتهای برتر آن روز جهان، مخصوصا آمریکا و شوروی، توافق کرده بودند. امتیاز مورد نظر روسها این بود که فعالیت دستهجات چپ در زمان رزمآرا آزاد باشد. انگلیسیها هم با روی کار آمدن رزمآرا موافق بودند، برای اینکه رزمآرا مایل بود که یک قرارداد نفتی مثل آرامکو با آنها منعقد کند. آمریکاییها هم نیاز به همان انرژی ارزانی داشتند که اروپای در حال بازسازی پس از جنگ جهانی دوم به آن نیاز داشت. تمام نیروهای بیرون آمده از جنگ جهانی دوم، نیاز به انرژی ارزان برای بازسازی صنابع خود داشتند.
انرژی ارزان نفت هم از خلیج فارس و کشورهای ایران، عربستان و عراق تامین میشد. انگلیسیها، در عراق هم مستقر بودند و در عربستان هم، آمریکاییها حضور داشتند. لازم بود تا در ایران کابینهای روی کار بیاید که در عین حال که میتواند زمینههای توافق با شوروی را فراهم کند، منافع غرب هم حفظ شود. شورویها هم همین را میخواستند و میگفتند: چون منافع غرب در ایران حفظ میشود، ما هم باید جای پایی داشته باشیم. حفظ منافع انگلستان، دقیقا در گرو حفظ منافع آمریکا بود و با طرح مارشال، بازسازی صنایع انگلیس وابسته به دلار آمریکا شده بود. بنابراین همهی کشورهای قدرتمند آن روز، موافق نخستوزیری رزمآرا بودند، زیرا دولت او، منافع آنها را تامین میکرد.
بر این اساس، قتل رزمآرا به وسیلهی یک گروه مذهبی در ایران، ضربهی بزرگی بر اقتصاد آنها وارد میکرد؛ به ویژه آنکه بلافاصله نفت کشورمان به وسیلهی مجلس، ملی اعلام شد. این به معنای شکست سیاستهای غربی و قدرتمند در کشورمان بود. چنین پیشامدی قطعا خوشایند بیگانگان نبود و بازتابهای گستردهای داشت که در اینجا به اجمال به پارهای از پیامدهای خارجی قتل رزمآرا میپردازیم.
الف- بازتاب قتل رزمآرا در انگلیس: در تمام بازتابهای خارجی قتل رزمآرا، خلیل طهماسبی یک از اعضای فدائیان اسلام، عامل قتل رزمآرا معرفی شد و در هیچ کجا نسبت به عاملیت کسی غیر از او سخن به میان نیامد. همزمانی دو واقعهی مهم در کشورمان، یکی قتل رزمآرا و دیگری پیروزی نهضت ملی نفت با مصوبهی مجلس شورای ملی، موجبات انعکاس وسیع این خبر در سطح جهان شد.
بیان پارهای از دیدگاههای دولتها و ملتهای جهان، نسبت به این وقایع مهم تاریخ معاصر کشورمان، از یک سو اهمیت وقوع آن حوادث و از سوی دیگر نقش و تاثیر فدائیان اسلام را در تحولات سیاسی اجتماعی کشور روشن میکند. از این رو، تحلیلهای زیادی از سوی رسانههای خارجی صورت گرفت. آمریکا، کشورهای اروپایی، انگلیس و شوروی و دیگر کشورهای جهان، هر یک تحلیل و تفسیری خاص از این وقایع ارائه دادند، چنان که رادیو بیبیسی بلافاصله در همان اولین شب قتل رزمآرا، حادثه را حیرتآور خواند و برین، وزیر خارجهی انگلیس هم به وزیر خارجهی ایران تسلیت گفت.
اتلی، نخستوزیر انگلستان با شنیدن خبر ترور رزمآرا گفت: «حیف که یکی از دوستان صمیمی بریتانیا از دست رفت، در حالی که هیچ وقت نمیتوانستیم حدس بزنیم که نخست وزیر لایق و کاردان ایران را ترور خواهند کرد.» بریتانیا با رزمآرا پیمان مودت داشت که از اختلافات دو دولت بر سر مسئله نفت بکاهد و موضوع را فیصله دهد. نشریات کشور هم نوشتند که میزان حمایت انگلستان از رزمآرا به حدی بوده است که در تفسیر رادیو لندن، پس از قتل رزمآرا چنین گفته شد: «... برین، وزیر امور خارجه انگلستان، به محض اینکه این خبر را شنید و همکارانش در انگلستان، از این واقعه سخت متاسف و متحیرند...»
رادیو بیبیسی، نه تنها نگرانی دولت انگلیس را هرگز کتمان نکرد بلکه در تفسیر خود دربارهی قتل رزمآرا اعلام کرد که سپهبد رزمآرا، ملی کردن شرکت نفت را عملی نمیدانست و معتقد بود که این امر به سود ایران نیست و عقیدهی خود را بدون خوف و هراس اظهار و میداشت.
در همین رابطه روزنامهی «دیلی میل» نیز به تصمیم رزمارا بر واگذاری امتیاز نفت ایران به انگلستان و انعقاد قرارداد نفت با این کشور، اشاره کرده و نوشت که رزمآرا میخواست با انگلستان قرارداد جدیدی بر سر نفت منعقد کند، اما شکست خورد. این روزنامه همچنین اضافه کرد که مرگ او از این نظر وحشتانگیز است که ایران را باز و بیدفاع رها کرد و رفت.
نگرانی انگلیس از مرگ رزمارا بیدلیل نبود، زیرا بلافاصله پس از قتل وی، بهای سهام شرکت نفت به شدت کاهش یافت و شرکتهای نفتی انگلستان بسیار ضرر کردند. چنانکه روزنامه فرانسوی «تریبون دونالیون» در ارزیابی خود از ترور رزمآرا و تنزل فاحش بهای سهام شرکت نفت و ضرر بریتانیا نوشت: در نتیجه قتل رزمآرا، بهای سهام شرکت نفت تنزل کرد، به طوری که دریاداری انگلستان و اینتلیجنت سرویس در اثر این حادثه میلیونها دلار متضرر شدهاند؛ زیرا سهام شرکت ملی نفت، یک چهارم از قیمت عادی پایینتر آمده و دولت بریتانیا، قسمت اعظم سهام را داراست.
محمدمهدی عبدخدایی، در این باره میگوید: قتل رزمآرا بازتابهایی داشته و کسانی که مسئولیت مرگ رزمآرا را پذیرفتند، باعث این بازتابها شدند. یکی از این بازتابها، سقوط سهام شرکت بریتیش پترولیوم انگلیس دو ساعت بعد از این رویداد در بورس های لندن، نیویورک و غیره، به میزان ده درصد بود.
عبد خدایی میگوید: اگر قبول کنیم که شاه عامل انگلیس و آمریکا بوده، هیچ وقت شاه به چنین چیزی راضی نبوده است. رزمارا را کسانی کشتند که مسئولیت بازتابها را پذیرفتند. میبینیم در پنجشنبهی همان هفته که این اتفاق افتاد، روزنامهی نبرد ملت – ارگان رسمی فدائیان اسلام – تیتر زد: «رزمآرا، به جهنم رفت و سایر خائنین به دنبال او رهسپار میشوند».
در واقع، آنچه انگلستان را متحیر و نگران کرد، مصوبه مجلس شورای ملی در خصوص ملی شدن صنعت نفت بود که تصویب آن یک هفته پس از قتل رزمآرا برای انگلستان و جهان غیرمنتظره بود. به طوری که این کشور هرگز نتوانست عصبانیت خود را مکتوم سازد و مفسر رادیو لندن در تفسیری شتابزده گفت: «امروز پارلمان ایران پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت را در کشور تصویب کرد. این پیشنهاد توسط عدهی معدودی از مرتجعین و ثروتمندان و همچنین گروهی ملاهای متعصب که در راس آنها سیدابوالقاسم کاشانی قرار گرفته، پشتیبانی میشود. اصلا معلوم نشد فکر ملی کردن صنعت نفت چطور به خاطرها آمد. فقط چند نفر منفیباف که عدهای از جوانان سادهلوح از آنها پیروی میکردند، فریاد میکردند: «نفت ایران برای ایرانی». ولی هیچ کس نگفت چطور ممکن است که ایرانی نفت خود را اداره کند. فقط کسانی از قبیل رزمآرا که میدانستند اداره کردن نفت به دست ایرانیها عملی نیست، با پیشنهاد ملی کردن نفت مخالفت می کردند...».
آنگونه که پیداست، انگلستان زمانی بیدار شده بود که همین جوانان مذهبی در قالب تشکلهای دینی چون جمعیت فدائیان اسلام، تحت رهبری نواب صفوی و با حمایت معنوی روحانی برجستهی سیاسی- مذهبی کشور، یعنی آیتالله کاشانی و با همراهی نیروهای ملی – مذهبی همچون جبههی ملی به رهبری دکتر مصدق، توانسته بودند رزمارا، عاملی را که انگلستان به وی دل بسته بود، از میان بردارند. آنان موفق شدند با پشتیبانی آیتالله کاشانی، ریاست وقت مجلس و همچنین اقلیت مجلس و نیز حمایت جبهه ملی، نفت ایران را ملی کنند.
به گواهی تاریخ و با استناد به اسناد به جای مانده، فدائیان اسلام در آفرینش این پیروزی، با از میان برداشتن مانع اصلی، نقش اساسی و انکار ناپذیری را ایفا کردند که خشم انگلستان را برانگیخت.
تعریف و تمجیدهای بسیار سیاستمداران انگلستان از نقش فعال رزمآرا در واگذاری امتیازات نفتی کشور به آنها، پرده برداشته و ماهیت این چهرهی وابسته به انگلیس را بیشتر برملا ساخت. «سرآنتونی ایدن» وزیر خارجه و نخستوزیر اسبق انگلستان که در دوران ملی شدن صنعت نفت، رئیس دولت آن کشور بود، در کتاب خاطرات خود نوشت: رزمآرا ملیگرایی توانا بود و تمام عمر خود را چون یک سرباز به سر برد. وی قصد داشت که سازمان حکومت را از حال تمرکز به در آورد و از راه تصویب قرارداد الحاقی که با کمپانی نفت منعقد شده بود، درآمد بیشتری تحصیل کند.
ب- بازتاب قتل رزمآرا در آمریکا
در ابتدای نخستوزیری رزمآرا مطبوعات آمریکایی از او تائید و تمجید کردند. نیویورک تایمز در این رابطه نوشت: «... اکنون دانسته شده است که جز رئیس ستاد ارتش کس دیگری نخواهد توانست ایران را از این وضع فلاکت بار نجات بخشد...».
آنان با صراحت بیان کردند که اگر اوضاع ایجاب کند، رزمآرا میتواند برای جلوگیری از سقوط و تجزیه حکومت ایران، حکومت دیکتاتوری برقرار کند.
پس از کشته شدن رزمآرا و تصویب ماده واحدهی ملی شدن صنعت نفت نیز، آمریکاییها با انتشار یک بیانیهی رسمی به جانبداری از انگلستان، مخالفت خود را با ملی کردن صنعت نفت در ایران اعلام کرد. آمریکاییها در این بیانیه نوشتند: شرکتهای آمریکایی به دولت آمریکا اظهار داشتهاند که به خاطر اقدام یکجانبهی ایران برعلیه شرکت انگلیسی، مایل به بهرهبرداری از معادن نفت ایران نیستند. آمریکا تاکید کرد که ایران و انگلیس بایستی بر اساس اشتراکات منافع از طریق مذاکرات دوستانه به دنبال راهحلی برای روابط و حل مسائل نفت برآیند.
از بیانیهی رسمی آمریکا چنین برمیآید که این کشور نیز همچون انگلیس خواهان استمرار غارت منابع نفتی و مخالف جدی ملیشدن صنعت نفت ایران بوده است. آمریکا نه تنها مخالف رزمآرا نبوده، بلکه او را تنها فردی میدانست که شاید بتواند در مقابل نهضت ملی کردن صنعت نفت ایران مقاومت کند.
با ملیشدن صنعت نفت و لغو قرارداد نفتی ایران و انگلیس، شور و شعف شرکتهای نفتی آمریکایی برانگیخته شد و امید آنها را برای تصرف و غارت منابع نفتی ایران افزایش داد. در این رابطه، به گزارش خبرگزاری «یونایتدپرس» خبر تصویب لایحهی ملی شدن نفت ایران سر و صدای زیادی در شرکتهای آمریکایی پدید آورد. سخنگوی شرکت نفت تگزاس آمریکا گفت: اگر دولت ایران بهرهبرداری از منابع نفت خود را به مزایده بگذارد، کلیهی شرکتهای نفتی آمریکا در مزایده شرکت خواهند کرد.
ج- بازتاب قتل رزمآرا در شوروی
پس از این تحرکات، کشور شوروی نیز راه تمجید از رزمآرا را پیش گرفت. چنانکه رادیو مسکو با نقل مقالهای از «کرسنایا آرمبیا ارگان ارتش سرخ، نظر دولت این کشور را چنین بیان داشت: رمزآرا افسر باکفایتی بود. چون به هر نقطهی ایران سفر کرده و به موقعیت جغرافیایی آن کاملا آشنا بود و این یکی از خصوصیات افسران هر کشور مترقی است.
این مقاله از جمله علل توجه دولت شوروی به رزمآرا را تمایل وی به واگذاری امتیاز نفت شمال به این کشور عنوان کرده و اشاره نمود:
«رزمآرا در نظر نداشت حکومت دیکتاتوری را در ایران برقرار سازد و حتی مایل نبود افسران ایرانی برای تعلیمات نظامی به انگلستان و آمریکا بروند؛ بلکه علاقه داشت که این افسران به شوروی اعزام شوند و تعلیمات جدید ارتش سرخ را فراگیرند. رزمآرا به بهبود روابط دوستانه و تجاری دو کشور شوروی و ایران علاقهی زیادی داشت و مایل بود برای اثبات این تمایل و علاقهی خود، امتیاز بهرهبرداری از نفت شمال را به شوروی بدهد...».
خشم و عصبانیت کشورهای استعمارگر شرقی و غربی از قتل شخصی که از نظر مردم ایران خائن به ملت و کشور بود، در گفتهها و نوشتههایشان کاملا آشکار است. با این وجود، گاهی بیگانگان عاملان این قتل سیاسی را وابسته به یکی از کشورهای خارجی معرفی کرده و گاهی آن را نتیجه تصمیم رزمآرا به کودتای نظامی علیه شاه و به دست شاه و دربار و زمانی دیگر هم آن را مولود اختلافات سیاسی انگلستان و آمریکا در ایران دانستهاند. روزنامهی «پراودا»ی روسی، با تحلیلی این چنین از قتل رزمآرا، فدائیان اسلام را ناچار به پاسخگویی نمود و این جمعیت طی اطلاعیهای در پاسخ روزنامهی مزبور نوشت:
«هوالعزیز- اشتباه یا غرضورزی یک روزنامهی روسی، برادران ما را مکدر و عصبانی نمود. روزنامهی پراودا، چاپ شوروی مینویسد که قتل رزمآرا مولود اختلاف سیاست انگلستان و آمریکا در ایران میباشد. نویسندگان این روزنامهی روسی یا از دنیای خارج شوروی اطلاعی نداشته و بیخبر از عالماند و یا اعمال غرض کرده، حقایق را کتمان میکنند.
قتل رزمآرا مولود غیرت دینی و ایمان راسخ (خلیل) طهماسبی و علاقهی او به استقلال کشور اسلامی ایران و نجات ملت مسلمان از دست اجانب بوده، ارتباطی با هیچ سیاست چپ و راستی نداشته است. (او) تنها به فرمان اسلام وظیفهی دفاعی انجام داده است. به یاری خدای توانا – فدائیان اسلام».
در همین رابطه، محمدمهدی عبدخدایی یکی از اعضای فدائیان اسلام، ادعای نویسندهی اسرار قتل رزمآرا در استناد به مطلب روزنامهی پراودای شوروی به شدت رد کرده و ضمن تایید قتل رزمآرا توسط خلیل طهماسبی و اعتراض به نقل مجدد این مطلب بیاساس، گفته است:
روزنامهی اطلاعات در 24 تیر 1331، اطلاعیهای از فدائیان اسلام در رابطه با نوشتهی روزنامهی پراودا چاپ شوروی، منتشر کرد. فدائیان اسلام در همان زمان با انتشار اطلاعیهای به شدت خبر آن روزنامه را مبنی بر انتساب قتل رزمآرا به اختلاف سیاسی آمریکا و انگلستان در ایران، رد کرد. با وجود اینکه فدائیان اسلام خبر جعلی یک روزنامهی شوروی را با صراحت و قاطعیت رد کرده بود، بار دیگر گردآورندهی کتاب اسرار قتل رزمآرا، همان مطلب را با عنوان «چند روایت از چگونگی قتل رزمآرا» آورده است. به طور کلی، بازتابها و واکنشهای گستردهی داخلی و خارجی در قبال دو مسئلهی مهم کشورمان، یعنی قتل رزمآرا و ملیشدن صنعت نفت، جمگلی حاکی از درجهی اهمیت این وقایع تاریخی است که به دست بازوی توانمند اجرایی و عملیاتی فدائیان اسلام، زمینههای شکلگیری آن فراهم آمد و در تاریخ ثبت شد.
انتهای پیام/ح
دیدگاه شما