نام پدر : علی
محل تولد : همدان - مریانج
تاریخ تولد : ۱۴ / ۰۳ / ۱۳۴۱
تحصیلات : سیکل
سمت : فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ ۱ لشگر ۳۲ انصار الحسین
محل شهادت : تنگه چهارزبر - کرمانشاه
عملیات : مرصاد
تاریخ شهادت : ۰۷ / ۰۵ / ۱۳۶۷
زندگی نامه
آخرین روزهای زمستان سال ۱۳۴۱ در حال سپری شدن بود که تولد کودکی از نسل خورشید، گرمابخش آن روزگار یخ زده گردید. شهید هادی فضلی در حالی قدم به عالم خاکی گذاشت که نور عشق و امید در چشمانش میدرخشید. دوران کودکی و نوجوانیاش را در زادگاهش مریانج سپری کرد و توانست خود را تا مقطع راهنمایی به انجام رساند. در آن دوران بود که روح تشنه و مشتاقش با نهضت عاشورایی امام خمینی (ره) مواجه گردید و از آن پس دل به سودای ولایت سپرد. با پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت در ارتش بیست میلیونی درآمد و با این اقدام حرکت سرنوشت سازی در حرکت خود آغاز کرد.
در تشکیلات انقلابی بسیج بی وقفه فعالیت مینمود و جهت استحکام پایههای نظام جمهوری اسلامی تلاش میکرد. جنگ که شروع شد به جبهه عزیمت کرد و ققنوس وار آتش را مأمن خود برگزید. مناطق مختلف عملیاتی از او رشادت و شجاعتهای بیدریغی دیدهاند.
شهید فضلی با پیوستن به واحد اطلاعات و عملیات لشگر انصارالحسین(ع) مأموریتهای دشوار و طاقت فرسایی را به انجام رسانید و همراه با یاران دلیر خود شناساییهای ناممکن را ممکن نمود.
او در طول دفاع مقدس لباس رزم و جهاد را از تن بیرون نکرد و تمام مدت عاشقانه با خصم خدا پیکار نمود. زخم فراق بسیاری از دوستانش را بهجان خرید و صبورانه در راه خدا مقاومت کرد تا آنکه سرانجام در روز هفتم مرداد ماه سال ۶۷ در منطقه اسلامآباد هنگامیکه مسئولیت گروهان اطلاعات و عملیات را برعهده داشت به حج خون نائل آمد.
وصیتنامه
السلام علیک یا ابا عبدالله
خدایا ترا شکر میکنم که حسین(ع) را به ما عطا فرمودی. خدایا اگر حماسه حسین(ع) در کربلا و شهادت یاران با وفایش نبود اگر خطبه حضرت زینب(س) نبود ما اسلام را چگونه میشناختیم و اگر حماسه کاروانسالار کربلا و علمدار باوفایش حضرت ابوالفضل(س) نبود ما درس ایثار و شهادت و شهامت را از کجا میآموختیم پس تو را شکر میکنیم که همه اینها را به ما عطا کردی و خدایا ترا شکر میکنیم که این امام عزیز و بزرگوار و این قلب تپنده مسلمین جهان را به ما عطا کردی.
چون لازم میدانستم که چند کلمهای از وصیت نامهام را که در درون قلبم بود و مرا همیشه زجر میداد و سینهام را در سالهای متمادی آغشته به خون کرده بود در روی این کاغذ بیاورم.
این ملت مسلمان و خدا جو که صدای هل من ناصر ینصرنی حسین(ع) در اعماق بدنم جریان پیدا کرده است و اکنون که نصیبم شده که به این پیام لبیک بگویم از جان و دل پذیرا شدم و به کربلای خونین ایران عازم شدم تا به یاری حسین زمان و یاران با وفایش بپردازم و درفش بلند لا اله الا ا... را در بلندترین قلل جهان به اهتزاز در آوریم بلکه این خون ناقابل من قابل قبول درگاه خداوند متعال قرار گیرد و کمتر کمکی به امواج خون سرخ شهدا در برانداختن حکومت ظالمان باشد. باری ای یاوران حسین زمان از خون سرخ تمامی شهیدان این ندا برمیخیزد که اسلام تنها دین جاوید و بر حق و قرآن تنها قانون پاینده و محمد(ص) پیامبرم و خمینی بت شکن(ره) رهبرم و شما دنباله رو شهیدان باید به این پیام ارج دهید و با وحدتی بی مانند پایه های تمامی ظلم را فروریخته و به آرزوی دیرین تمامی شهیدان که همانا پیروزی اسلام است جامه عمل بپوشد.
شما ای پیام رسانان خون شهیدان و ای کسانیکه رسالت خطیری دارید پیام ما و تمام شهیدان را به گوش جهانیان برسانید و پیام ما را به رنج دیدگان و زحمتکشان برسانید بگوئید که ما چه میگفتیم. حرف ما این بود که این قدرت طلبیها و ریاکاریها و خود خواهیها باید محکوم شود با ناحق باید مبارزه کرد و برنامه جاهلیت باید برچیده شود و عدالت باید باشد نه ظلم و ستم.
سنت رسول ا...(ص) باشد نه اسلام معاویه و اسلام نمایی. امنیت باشد نه آشوب و اضطراب، سخن از خدا باشد نه از شیطان. آری این سخن و نظر ما بود که بدان خاطر ما را کشتند بر بدنهایمان اسب تاختند و سر و سینه مان را آماج تیر و نیزه قرار دادند آری ما گفته بودیم که اسلام باید زنده باشد حق باید حاکم باشد و مردم باید حق حیات داشته باشند و به همین خاطر ما را زدند و کشتند و بدنمان را پاره پاره کردند و فرزندانمان را در زیر بمبهای خوشهای و موشکهای ۹ متری قرار دادند چون ما حق میگوییم و از مظلوم دفاع میکنیم و بر ظالم میتازیم.
خداوندا به خون پاک شهداء قسم به رسالت نبی اکرم(ص)، به ذوالفقار امیرمؤمنان، قسم به اسیران در بند زندان عراق، قسم و به آه پیرزنان و ناله بچههای شهدا در نیمههای شب، قسم تا انتقام خون تمامی شهیدانمان را از تمام جنایتکاران دنیا نگیریم، از پای نخواهیم نشست و تا رسالت تمامی شهیدان را به دوش نکشیم. آرام نخواهیم نشست و تمامی عالم و تمامی ملل دنیا بدانند که فرزندان جمهوری اسلامی همه مردانه جنگیدند و از جنگیدن و مردن نمیهراسند و سخنی چند با آنانی که توان جنگیدن دارند بیایند و جبهههای جنگ را پر کنند شما را به خدا قسم میدهم تا زمانی که جنگ حق علیه باطل ادامه دارد از جنگ دور نشود که آن وقت روز بدبختی ماست و اگر این جنگ را پشتیبانی نکنیم بلای سختی به ما نازل میشود پس بیائید آنچه که قرآن کریم به ما گفته است (و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه و یکون الدین لله) انجام دهیم و آنچه را خداوند به ما تکلیف کرده است انجام دهیم با دشمنان اسلام. پس ای جوانان ای کسانیکه رسالت خمینی دارید و ای کسانیکه نام حسین(ع) بر زبان میآید همه به گریه میافتید پس بیاید که حسین زمان ما امام بزرگوارمان که سالیان دراز با ستمشاهی مبارزه کرد شما را به جنگ با کفار دعوت میکند مگر این همان دشمنی نبودکه ابا عبدا... الحسین و یاران با وفایش را به شهادت رسانیدند مگر این همان دشمنی نیست که خاندان اباعبدا... را به اسارت بردند و عدهای را با فجیع ترین شکنجهها شهید کردند پس بیاید با این دشمنان مبارزه کنیم و آنها را به خاک مذلت بکشانیم. ما اگر این حرفها را میزنیم از خودمان نمیگوئیم همه اینها را شهدا گفتند، اسرا گفتند پس اگر ما به این نکتهها و کلمهها گوش نکنیم بدانیم که روزی گرفتار خواهیم شد و آن وقت است که پشیمانی سودی ندارد.
و سخنی چند با بچههای اطلاعات عملیات. ای بچه های عزیز و مهربان که تمام مشکلات جنگ بر دوش شماست در وصف شما چه گویم و برای شما که اولیای خدائید چه بنویسم که شماها از کدامین تبارید و از کی درس شجاعت و استقامت را یاد گرفتهاید میدانم از کی آموختهاید. جنگیدن را از معلم بزرگوارمان شهید علی آقا چیتسازیان، مرد جنگ، مرد سختیها،مرد مبارزه با نفس، مرد با ایمان، مردی که تمام بچههای بسیج شجاعتها و شهامتهای او را در میدان عمل دیدند. ای برادران مواظب خودتان باشید که شما در پیش خداوند ارزش دارید و تا روزی که جان در بدن دارید با این دشمنان اسلام بجنگید که این مرام و اخلاق معلممان علی آقا بود.
سخنی چند با مادرم و برادران و خواهرانم امیدوارم که رسالتی را که من بدوش داشتم شما هم این رسالت را به دوش بکشید حتی تا سرحد مرگ و از امام بزرگوارمان و روحانیت مبارز در خط امام مخصوصاً آیت ا… منتظری پیروی کنید که اینان اسلام را شناسایی کردند و ما را از منجلاب گناه نجات دادند. مادرم امیدوارم که این قربانی را که به درگاه خداوند تعالی دادی مورد قبول خداوند قرارگیرد و خواهرانم را دعوت میکنم به حجاب و مسئله خیلی مهمی است در جامعه اسلامی که باید کاملاً حجابتان را رعایت کنید که این مرام و آیین حضرت زهرا(س) است شما ها باید به حضرت زهرا(س) اقتدا کنید و زن، زمانی به خدا نزدیک میشود که حجابش را رعایت کند.
و سخنی چند با همسرم امیدوارم که خداوند تبارک و تعالی این چشم انتظاری را قبول کند و فردای قیامت تو را با فاطمه زهرا(س) محشورکند. انشاءا... تعالی زینبم را چنان تربیت کن که رهرو حضرت زینب(س) باشد و چنان از خاندان ائمه اطهار برای آن بگو که غرق در حضرت زهرا(س) باشد و چنان از مظلومیت اباعبدا... برای آن بگو که همیشه برای ابا عبدا... گریه کند و چنان از دشمنان معصومین و خاندان بنیهاشم برای آن بگو که همیشه از دشمنان ائمه نفرت داشته باشد و آن را چنان تربیت کن که فردا در جامعه اسلامی زنی باشد که به حضرت زینب اقتدا کند و من امیدوارم که همه اینها را که گفتم برای زینبم بگوئید در ضمن همسرم زحماتی را که در طول جنگ تحمیلی برای من کشیدی چشم انتظاریهایی را که کشیدی و با من چنان زندگی کردی که هم خداوند تبارک تعالی و هم حضرت زهرا(س) راضی بود.
خداوند انشاءا... ترا و زینبم را با حضرت زهرا(س) محشور کند. انشاءا... امیدوارم که فردای قیامت همدیگر را شفاعت کنیم و من در فردای قیامت منتظر تو هستم. خداحافظ به امید دیدار در فردای قیامت در ضمن از تمامی فامیلها و مردم، حلالی خواسته و امیدوارم که مرا عفو نمایند. والسلام
خدا یا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار .
هادی فضلی
دیدگاه شما