به گزارش نافع، معنای لغوی تجمل گرایی، تجمل گرایی ممدوح و مذموم، معنای اسراف، اسراف و تبذیر در آیات، و روایات ، معیار و میزان اسراف، نقش زمان در مصادیق اسراف، خطر سقوط در گناه ، به واسطه تجمل گرایی، زندگی مورد پسند قرآن کریم، خسارات ناشی از تجمّل گرایی، دردسر تجمل گرایی، بهره گیری از نعمت های الهی ، تجمل گرایی، کم یا زیاد ، اسراف دوستی با شیطان ، قناعت؛ راه حل
مقدمه
تجمل گرایی اصطلاحی است مرکب از دو واژه «تجمل» به معنای خود را زینت دادن و آراسته شدن و «گرایی» به معنای میل و رغبت کردن؛ پس تجمل گرایی به معنای رغبت کردن و توجه به ظواهر زندگی است که کم و بیش در هر زندگی وجود دارد. تجمل اگر به معنای زیبا جلوه کردن و مرتب و منظم بودن و رفع نیازهای زندگی و عدم فقر در نظر بگیریم ممدوح و ستایش شده هم از نظر دین و هم از نظر عرف می باشد که اثرات مطلوبی نیز بر زندگی خواهد داشت که از آن جمله می توان به اتکا به نفس، اظهار بی نیازی در برابر مردم و حفظ عزت نفس اشاره کرد. اما اگر تجمل گرایی را به معنای اسراف و تبذیر طبق چشم و هم چشمی عمل کردن و ریخت و پاش های بی مورد در نظر بگیریم مذموم و مورد نکوهش هم دین و هم مردم است و اثرات نامطلوب روانی فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به دنبال خواهد داشت. که از آن جمله می توان به تربیت فرزندان زیاده خواه، فخر فروشی، غفلت از یاد خدا، از بین رفتن صمیمیت بین افراد و ... اشاره کرد.
ضرورت و اهداف تحقیق
از ابتدای تاریخ اسلام دشمنان دین و بشریت از راه های گوناگون به مقابله با اسلام پرداخته و در صدد ایجاد انحراف در مسلمین بوده اند، در عصر حاضر هم با تهاجم فرهنگی غرب و صهیونیسم و ضعیف جلوه دادن دین به دست روشنفکران بیمار و نیز به وسیله تجمل گرایی هویت اصلی مسلمانان را مورد هجوم قرار داده اند، چند سالی است که جامعه ایرانی و به خصوص شهری روز به روز گرایش بیشتری به سوی تجمل گرایی پیدا کرده است و این روند رو به رشد نیز می باشد. از این رو ما بر آن شدیم تا هم تعریفی صحیح از تجمل و تجمل گرایی ارائه دهیم و هم اثرات منفی و مثبت این امر بر خانواده اسلامی را بیان کنیم.
پیشینه تحقیق
منابع و تحقیقاتی در رابطه با این موضوع وجود دارد که از آن جمله می توان به مقاله نگاهی به پدیده تجمل گرایی نوشته زینب و ناهید عبد اللهی، مجله طوبی، فروردین 85، شماره 4 - مقاله تجمل گرایی و عواقب آن نوشته منیر پشمی - کتاب معیارهای زندگی نوشته محمود اکبری، انتشارات موج علم، چاپ چهارم 86 - کتاب معراج السعاده نوشته ملّا احمد نراقی، چاپ دوم، انتشارات آل طه و ...
سوال و فرضیه
- تجمل گرایی ممدوح است یامذموم؟ چرا؟
- اثرات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی تجمل گرایی
- والدین مصرف گرا فرزندان زیاده خواه تربیت می کنند
- اثرات روانی تجمل گرایی بر افراد خانواده
معنای اسراف
شهید آیتالله دستغیب در کتاب ارزشمند «گناهان کبیره»، اسراف را به عنوان یکی از گناهان کبیره مورد بحث و بررسی قرار داده است. «اسراف» به معنای تجاوز از حد و زیادهرویکردن است و آن یا از جهت کیفیت است که صرف کردن مال است در موردی که سزاوار نیست ... و یا از جهت کمیّت است و آن صرف کردن مال است در موردی که سزاوار است لیکن بیشتر از آنچه شایسته است و بعضی صرف مال را در موردی که سزاوار نیست،«تبذیر»گفتهاند و صرف مال را در زیادتر از آنچه سزاوار است، اسراف دانستهاند (1)
اسراف و تبذیر در آیات قرآن و روایات ائمه(ع) مذمّت و نکوهش شده است
چنانکه در آیة بیست و نه سورة مبارکة اعراف آمده است: «بخورید و بیاشامید، ولی از حد نگذرانید. به درستی که خداوند اسراف کنندگان (تجاوز کنندگان از حد) را دوست نمیدارد». (2)
همچنین در سورة مبارکة مؤمن آیة سی وچهار به اسرافکنندگان و شککنندگان، وعدة عقوبت و عذاب داده شده و در آیة بیست و هفت از سورة مبارکة بنیاسرائیل در یک تشبیه زیبا و هشدار دهنده اسراف کنندگان، برادران شیطان خوانده شدهاند.در روایات صادره از معصومین(ع) نیز اسراف و تبذیر نکوهش شده؛ چنانکه رسول اکرم(ص) فرمودند: «کسی که بنایی برای دیدن و شنیدن مردم میسازد، خدای متعال آن بنا را ... طوقی برگردنش کرده و او را به آتش میاندازد.» از آن حضرت سؤال شد منظور از بناکردن برای دیدن و شنیدن مردم چیست؟ حضرت فرمود: «بنایی است که زیادتر از احتیاج بسازد، بدان منظور که بر همسایگان و برادران دینی خود مباهات ورزد».
در روایت دیگری از امام صادق(ع) آمده است: «جز این نیست که خداوند، اقتصاد (میانهروی در مخارج زندگی) را دوست، و اسراف را دشمن میدارد» .
معیار و میزان اسراف
قبل از بیان مصادیقی از اسراف و تبذیر لازم است معیار و میزانی در این زمینه دانسته شود. به عبارت دیگر، دانستن این نکته لازم است که مرز میان اسراف و اقتصاد در زندگی و شاخص مخارج مجاز از غیرمجاز چیست؟ در برخی از روایات، شاخصهای گویایی در این مورد عنوان شدهاند. به سه معیار که در روایتی از امام علی(ع) آمده است، توجه فرمایید:
امام علی(ع) فرمود: «برای اسراف کننده سه علامت است: یکی آن که آنچه سزاوار او نیست، میخورد» در روایت دیگر از امام صادق(ع) آمده است: «لباسی که برای حفظ آبرو و پوشیدن در انظار مردم تهیه کردهای، هرگاه آن را در موقع کار کردن و جایی که مناسب آن نیست بپوشی، اسراف به حساب میآید».
در این زمینه روایات دیگری نیز وارد شده که به همین مقدار بسنده میشود.
ملاحظه میگردد که شاخصها و مرز اسراف از غیر اسراف در روایات صادره از امام علی(ع) در سه مقولة خوراک، پوشاک وخرید لوازم (که این خود دامنة وسیعی دارد) مشخص و محرز شدهاند.
بیان این معیارها و میزانها راه را برای تبیین و ترسیم مصادیق اسراف و تبذیر روشن میسازد. در این خصوص، عرف و شرایط زمانی تعیینکننده است. مثلاً خریدن یک دست لباس گرانقیمت از سوی فردی که درآمد او متوسط است، مصداق اسراف است؛ جمعآوری پول با مشقت فراوان و ترتیب دادن یک مسافرت خارج از کشور برای کارمندی که درآمد او در حد حقوق کارمندی است، اسراف و تبذیر محسوب میشود. خرید یک دستگاه کامپیوتر پیشرفته برای کارگری که هر صبح بایستی سرچهارراه چشم به راه کسب باشد (و آن هم یک خط در میان) مصداق بارز اسراف و تبذیر میباشد. هرگاه نیاز ضروری انسان با خرید یک دستگاه پیکان برآورده میشود، به آب و آتش زدن و جورکردن وامهای بانکی با اقساط بالا (به اسم جعاله و مضاربه و ...) و خرید یک دستگاه پژو یا سمند و ... بدون تردید اسراف قلمداد میگردد. خرید مبلمان راحتی برای منزل برای به رخ کشیدن و چشم و همچشمی اسراف خواهد بود. اختصاص دو و نیم میلیون تومان برای خرید لوازم چوبی منزل ـ از سوی عروس ( به عنوان جهیزیه) و یا از سوی داماد (در قالب شیربها) در حالی که داماد بیکار است و این مبلغ میتواند سرمایة اولیه یک تولیدی کوچک را برایش فراهم آورد، بدون تردید اسراف است.
خرید یک دستگاه تلویزیون رنگی دویست و پنجاههزارتومانی برای یک کارگر که کل درآمد او یکصد و بیست هزارتومان در ماه میباشد و معمولاً نیمی از این مبلغ را دائمالقسط است، اسراف و تبذیر است.
دهها مورد دیگر را نیز که متأسفانه در زندگی بسیاری از افراد جامعة ما شکل ضرورت به خود گرفته است، میتوان به عنوان مصادیق بارز اسراف و زیادهروی به حساب آورد.
نقش زمان در مصادیق اسراف
نقش زمان و عرف را نیز در تعیین مصادیق اسراف نباید از نظر دور داشت. به عبارت دیگر، اوضاع و احوال اقتصادی زمان، عنصر تعیینکنندهای در ترسیم اسراف و تبیین حد و مرز آن با ضرورتهای زندگی است. مثلاً در زمان امام علی(ع) چه بسا نوع خاصی از پوشش، اسراف به حساب میآمد، در حالی که همان پوشش در زمان امام صادق(ع) نه تنها اسراف قلمداد نمیگردید؛ بلکه از حد عرف افراد معمولی نیز پایینتر بود. در این زمینه نیز سطح زندگی عموم افراد جامعه میزان و شاخص تعیینکنندهای است. حکایت زیر، گویای همین نکته است:
در زمان رسول خدا(ص) و امام علی(ع) عموم مردم در فقر و بینوایی زندگی میکردند، در حالی که از زمان امام سجاد(ع) به بعد، اوضاع اقتصادی مسلمانان رونق قابل ملاحظهای یافت. به اقتضای این پیشرفت اقتصادی، تغییری در نحوة زندگی و خوراک و پوشاک ائمه(ع) نیز پیش آمد. لذا برخی افراد ظاهربین از این بزرگواران سؤال میکردند که چرا لباسهای فاخر پوشیدهاند، در حالی که اجدادشان چنین لباسهایی نمیپوشیدند. جواب آنها این بود که در زمان رسول اکرم(ص) و امام علی(ع) فقر و بینوایی عمومیت داشت و پوشش مناسب زمان آنان، همان بود که آنها میپوشیدند، در حالی که در شرایط فعلی، وضع اقتصادی عموم جامعه در سطحی است که هرگاه لباسهایی همچون لباس اجدادمان بپوشیم، چه بسا مورد اهانت قرار بگیریم.
براین اساس، نمیتوان شرایط زمانی و سطح عرف و معمول جامعه را به عنوان شاخصی برای تعیین حد و مرز اسراف نادیده انگاشت. این شاخص در مرکب، خانه و سایر لوازم نیز تعیین کننده است؛ اما بایستی متوجه بود که در مورد این شاخص، یعنی سطح اقتصادی عموم جامعه، مصادرة به مطلوب و تفسیر به رأی صورت نگیرد؛ زیرا در این صورت به جای آنکه سطح اقتصادی متوسط افراد جامعه در نظر گرفته شود، یکیدو پله بالاتر میرویم. در این صورت غلتیدن در اسراف آن هم ناخواسته و البته براساس سهلانگاری دور از دسترس نیست.
طرح یک سؤال
باتوجه به آنچه گذشت، ممکن است این سؤال پیش آید که «شأنیتی» که در برخی روایات در تعیین حد و مرز اسراف عنوان شده (به طوری که هرگاه خوراک و پوشاک و لوازم زندگی هرکس متناسب با شأن اجتماعی و خانوادگی او نباشد، اسراف صورت گرفته است) آیا نوعی ایجاد طبقة اجتماعی نیست؟ به عبارت دیگر، چرا نوع خاصی از پوشاک و خوراک برای طبقة فقیر، اسراف به حساب میآید و طبعاً عقوبت او را به دنبال داشته باشد، درحالی که استفاده از همین نوع پوشاک و خوراک برای ثروتمندان مباح باشد؟ آیا این نکته نوعی تبعیض شمرده نمیشود؟
به طور اجمال میتوان چنین گفت: که اولاً، استفاده از امکاناتی بهتر (اعم از خوراک و پوشاک و سایر لوازم زندگی) ذاتاً امتیازی ارزشمند نیست که ثروتمندان بر بینوایان برتری داده شده باشند؛ ثانیاً ثروتمندان نیز در معرض اسراف و تبذیر قرار دارند (البته در سطحی بالاتر از زندگی فقیران) ثالثاً ادای چند نوع حقوق مالی بر عهدة ثروتمندان است، در حالی که عموم فقیران از ادای چنین حقوقی معافند. رابعاً در عالم خلقت، تفاوت وجود دارد تا از این رهگذر رگههای پویندة اجتماعی مستحکم گردد و این غیر از تبعیض و برتری قوم و قشری بر قوم و قشر دیگر است. البته جواب تفضیلی به این سؤال، مجالی بیش از این نوشتار میطلبد و موضوعاً مورد بحث این مقاله نمیباشد.
زندگی تجمّلی، زندگی چشم و هم چشمی و مصرفی و زندگی توأم با اسراف و تبذیر، انسان و اجتماع را نابود میسازد. امیرالمؤمنین«علیه السلام» میفرمایند: زندگی تجمّلی، انسان را به سقوط می کشاند.
و قد رقّت و دقّت و استرَقّت فضول العیش اعناق الرجالی
آنچه انسان را در دنیا و آخرت، ذلیل و خار میکند، موجب ضعف عصب و افسردگی است و آدمی را می رساند به آنجا که مجبور است در مقابل هر کس و ناکسی متواضع شود و گردن کج کند، زندگی تجمّلی و همراه با اسراف و تبذیر است.
خطر سقوط در گناه به واسطه تجمل گرایی
«وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ، فِی سَمُومٍ وَ حَمِیمٍ، وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ، لا بارِدٍ وَ لا کَرِیمٍ، إِنَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفِینَ، وَ کانُوا یُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِیم» (3)
دست چپیها در روز قیامت چقدر شومند. رسوایی و نامۀ عملشان به دست چپشان و بالأخره در صف کفّار و منافقین و فجّار هستند. به واسطۀ تجمّل گراییها در دنیا که منجر به گناهان بزرگ بزرگ شده است، زیر دود و هُرم جهنّم، به سر میبرند.
قرآن شریف، راجع به آن ملّتی که تجمّل گرا باشد، میفرماید: وقتی که تجمّل گرایی در میان مردم زیاد شد، استحقاق عقوبت پیدا میکنند و بالأخره نابود میشوند.
در آیه ای دیگر می فرماید: «وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنا مُتْرَفِیها فَفَسَقُوا فِیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمِیرا» (4)
لازمۀ تجمّل گرایی گناهانی نظیر حقّ النّاس است. زیرا انسان تجمّل گرا، به حق خود قانع نیست و سعی میکند از هر راهی که میتواند، زندگی تجمّلی را ادامه دهد. مجالس تشریفاتی و توأم با گناهان بزرگ، اختلاط بین زن و مرد، بدحجابی، بی حجابی و فساد اخلاقی، ناشی از تجمّل گرایی است. ملّت تجمّل گرا مستحق عذاب میشود و این ملت نابود است. ملّتی که نگرانی، افسردگی و ضعف عصب داشته باشد و نیز ملّتی که مبتلا به گناه است، نابود شده است.
زندگی مورد پسند قرآن کریم
قرآن کریم، زندگی مؤمن را ساده و به دور از اسراف میداند: «وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً» (5)
میفرماید: مؤمن آن است که زندگی تجمّلی و مسرفانه ندارد و البته بخیل هم نیست که زن و بچهاش در مضیقه باشند.
روش زندگی از نظر اقتصادی به سه قسم منقسم میشود:
قسم اوّل: زندگی ضروری؛ یعنی در این حد که گذران زندگی کند و در مضیقه نباشد،
قسم دوّم: زندگی رفاهی؛ یعنی زندگی متوسط، یعنی برخورداری رفاهی از خوراک، پوشاک، مسکن و ازدواج، همراه با ساده زیستی و بدون تجمّل، اسراف و تبذیر، که قرآن کریم این زندگی را برای مؤمنین میپسندد.
قسم سوم: زندگی تجملّی، همین زندگی که امروزه در بین اکثر اقشار مردم رایج شده است که به داشته های خود راضی نیستند و مدام در حال ریخت و پاش و اسراف و تبذیر هستند و این نوع زندگی مورد مذمّت قرآن و عترت میباشد.
مجالس عقد و عروسی تشریفاتی، جهیزیههای ناروا و مهریههای سنگین، از مصادیق بارز تجمّلگرایی است و بلای بزرگی محسوب میشود که به قول قرآن کریم، ملّت را نابود میکند. بسیاری از لوازم جهیزیهها اضافی است و هیچگاه استفاده نمیشود، این کار نوعی احتکار است و گناه بزرگی دارد. مردم باید دست از این کارهای زشت بردارند و الاّ دردسرهایی که اکنون نیز وجود دارد، بیشتر میشود.
«إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِین» (6)
خداوند تعالی قدرت دارد بر اینکه روزی انسان را برساند و روزی یعنی مخارج یک زندگی در حد متوسط. اما هزینههای زندگی برجی و تجمّلی را نمیرساند. کسی که طالب زندگی تشریفاتی و مصرفی است، مجبور است با قرض و وام و حتی با مال مردم خوری و ربادادن و با اقسام گناهان اقتصادی دیگر، مخارج زندگی را تهیه کند.
بنابر نظر اسلام، زندگی انسان باید در حد متوسط و به صورت رفاهی اداره شود و باقیماندۀ درآمد، صرف رسیدگی به دیگران و دستگیری از نیازمندان شود. تعاون و قانون مواسات، واجب است و هرکسی به اندازۀ وسعش باید به آن عمل کند. پایۀ اقتصاد اسلام تعاون است و باید جایگزین اسراف و تبذیر و خودخوری شود تا به اقتصاد اسلام عمل گردد.
خسارات ناشی از تجمّل گرایی
بیماریهای روحی روانی که امروزه بسیاری به آن مبتلا شدهاند، ناشی از تجمّل گرایی است. بخشی از این افسردگیها و بیماریهای مربوط می شود به حسادتها و چشم و هم چشمی ها که متاسفانه در اغلب خانواده ها کم و بیش دیده می شود. اختلافات خانوادگی و افزایش طلاق و نیز مرگهای ناگهانی از همین ناحیه سرچشمه میگیرد. زندگیهای امروزه، نشاط و شادابی ندارد و لذا نمی توان نام این نوع حیات را زندگی نامید بلکه مرگ تدریجی ، مرگ تدریجی است.
رواج فساد اخلاقی و کردار زشت برخی جوانان در مدگرایی که مبالغ فراوانی برای آن هدر میرود، در اثر تجمّلگرایی است.
تجمّل گرایی، مانع ازدواج شده است. قضیّۀ عزوبت و تجرّد که خیلی مصیبت درست کرده، ناشی از این است که وقتی جوان به خواستگاری میرود، خانوادۀ عروس، سؤالهای نامربوطی از او میپرسند که اگر نتواند نظر آنان را در تجهیز تجمّلات تأمین کند، به او جواب رد میدهند. به همین جهت سنّ دخترها و پسرها بالا رفته و نتوانستهاند ازدواج کنند. ما یک در صد هم خیال نمیکردیم که جمهوری اسلامی که پیروز شد، این مسائل پدید آید، بلکه تصوّر میکردیم پس از پیروزی انقلاب، مردم، به آیۀ «وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً»(7) عمل میکنند. با کمال تأسف باید گفت که امروزه غرییها ساده زیستتر از ما هستند. آنها ساده زیستی را از اسلام گرفتهاند و در حالی که از نظر پایه و ریشه و ارز و پشتوانه، بسیار عالی و از نظر صنعت، بسیار مقتدر و پیشرفته هستند، اما زندگی آنان بسیار ساده است. یعنی به آنچه اسلام میگوید، عمل میکنند. وقتی انقلاب پیروز شد دلار هفت تومان بود؛ یعنی پول ما ارزش داشت. الان کار به جایی رسیده که دلار بیش از هزار تومان و ریال سعودی، بیش از دویست و پنجاه تومان است. اسلام میگوید: «أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة»(8) میفرماید: شما باید هم از نظر اسلحه و هم از نظر مالی، در مقابل دشمن، قدرتمند باشید. به جای اینکه ما به این آیه عمل کنیم، غربیها عمل کردهاند و ما اینگونه دستورات اسلام را فراموش کردهایم.
اقتصاد ما صددرصد مریض است و ما باید اقتصاد سالم داشته باشیم. خودِ من قبل از پیروزی انقلاب، چهار جلد کتاب به نام «مقایسه بین سیستمهای اقتصادی» نوشتم و اقتصاد اسلام را با اقتصاد سرمایهداری و با اقتصاد کمونیستی و با اقتصادهای دیگر دنیا، مقایسه کردم و در آن کتاب اثبات کردم که اقتصاد اسلام، مهمتر و بلندمرتبهتر از همۀ اقتصادهاست. اکنون کار به جایی رسیده که اقتصاد ایران، در اثر تجمّل گرایی و حیف و میل، در مرتبۀ بسیار نازلی قرار دارد.
قبل از عید نوروز امسال، در همین جلسۀ اخلاق گفتم که ای مردم! امسال تجمّل گرایی نکنید، من تضمین میکنم اگر بخواهید میتوانید مسئلۀ عزوبت را با کاهش خرج و مخارج اضافی به خصوص در مسافرت عید، حل کنید. اگر ملّت همکاری میکردند و دولت نیز هزینۀ حیف و میل و تشریفات و جشن نوروز و میهمانان خارجی را به این امر مهم و اساسی اختصاص میداد، همۀ دخترها و پسرهایی که در اثر فقر در خانه ماندهاند، ازدواج میکردند و قضیّۀ مسکن نیز حل میشد. ولی ما به جای رسیدگی به دیگران و حلّ مشکلات مردم و جوانان، پولها را آتش میزنیم. جشن نوروز که چند سال است در ایام عید، برگزار میکنند و میهمانانی از کشورهای مختلف دنیا به ایران میآورند و میبرند، هزینههای فراوانی دارد که با مبالغ آن میتوان بسیاری از مشکلات اقتصادی را رفع کرد. نمیدانیم از کجا بنالیم، از دولت تجمّل گرا یا از ملّت تجمّل گرا؟
ده سال، پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» و پنج سال، أمیراألمؤمنین«سلامالله علیه» حکومت کردند و اقتصاد حکومت آنان سالم و عاری از کمبود و نارسایی بوده است. زیرا هم مردم و هم حکومت، تجمّل، اسراف، تبذیر و حیف و میل نداشتهاند. داستان خاموش کردن شمع بیتالمال توسط أمیرالمؤمنین، هنگامی که طلحه و زبیر کار خصوصی داشتند، خود شاهد این ادّعا است. تعاون آن حضرت نیز به گونهای بود که طی بیست و پنج سال خانهنشینی، بیست و شش مزرعه برای فقرا و تقویت اسلام، آباد و وقف کردند.
اکنون اقتصاد ما بسیار بد است. افراد فقیر و گرسنه، مخصوصاً در روستاها فراوان داریم. بسیاری از مردم و به ویژه جوانان، بی مسکن هستند. دستهای از مردم نیز تجمّلگرا هستند و درآمدهای کلان خود را به صورت حرام هزینه میکنند. اما مسلّم است که بسیاری از مردم، از نظر خوراک، پوشاک، مسکن و ازدواج در مضیقۀ شدید هستند. افراد محترم و باآبرویی بیکار شدهاند و در کمال احتیاج به سر میبرند. معلوم است که بی کاری، ناگهان به قاچاق مواد مخدّر منتهی میشود. این قضیۀ اعتیاد که متأثّر از تجمّل گرایی است، غوغا میکند. اعتیاد از کجا پیدا شد؟ از بی اعتنایی دولت و ملت. همه در این زمینه مقصرند: کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِه (9).
دردسر تجمل گرایی
مال اندوزی و تجمل گرایی، دردسرساز است و کسانی که به زندگی اشرافی و پرزرق و برق اهمیت می دهند، همواره در پی تجدید لوازم زندگی خود و رسیدن به رفاه و آسایش بیشتر در پرتو وسایل جدید و لوکس هستند و همه فکرشان روی آنها متمرکز است. بدین ترتیب، از هدف های اصلی زندگی که بزرگ ترین آنها عبادت و بندگی خداست،غافل می شوند. یکی از ویژگی های بندگان شایسته خدا، خاکی بودن و فروتنی است و افراد تجمل گرا، از این نعمت های اخلاقی دور هستند وبا پیوستن به جرگه افراد مادی گرا دچار غرور و فخر فروشی می شوند.اینان، انسان های ساده زیست را به دیده حقارت می نگرند، غافل از اینکه با سرگرم شدن به این نوع زندگی، خود رادر تنگناهای دشوارتر گرفتار می کنند و مشمول ضرب المثل «هر که بامش بیش ، برفش بیشتر» می شوند.
پس انسان باید به اندازه ای به دنیا رو کند که نیاز روزانه او تامین شود؛ زیرا زیادتر از آن ، اسراف است و اسراف ، یعنی بخشی از درآمد خود را بیهوده هدر دادن. از این رو، حضرت علی(ع) می فرماید:«الاسراف یفنی الجزیل؛زیاده روی، بسیار را از بین می برد. »(10) همچنین می فرماید:»الاقتصاد ینمی القلیل؛ میانه روی، کم را زیاد می کند»(11)
بهره گیری از نعمت های الهی
وقتی افراد یک خانواده، صرف جو باشند، می دانند از نعمت های خدادادی چگونه بهره بگیرند ودر زندگی ، میانه رو باشند.چنین خانواده هایی می دانند نعمت ها برای همه آفریده شده اند و فقط برای آنها نیست تاهرگونه که می خواهند، مصرف کنند.آنان حتی برای بعضی از وسایل دورانداختنی بی خطری که کاربرد نخستین آنها تمام شده است، کاربرد دیگری در نظر می گیرند ودوباره آنها را باز یافت می کنند وبا این کار به سوی صرفه جویی قدم بر می دارند.در چنین خانواده ای ، بخش بالایی از بودجه خانواده به جای اینکه دور ریخته شود، دوباره به چرخه زندگی وارد می شود وراه را برای پیشرفت و زندگی و بهره بردن هموارتر می کند. خداوند یکتا دوست دارد نعمت هایی را که به بندگانش ارزانی فرموده است،در وجود بنده های خود ببیند و چهره های شاد آنان را نظاره گر باشد. از این رو ، نعمت های گوناگون و فراوانی را در اختیار آنها قرار داده واز سویی نیز آنها را از اسراف و زیاده روی باز داشته است.
پروردگار متعال در آیه ای، بندگانش را چنین خطاب می کند: یا بنی آدم خذوا زینتکم عند کل مسجد وکلوا و اشربوا و لا تسرفوا انه لایحب المسرفین .(12)
ای پسران آدم، زینتتان را نزد هر مسجدی برداریدوبخورید و بیاشامید و اسراف نکنید.به درستی که او مسرفان را دوست ندارد.
تجمل گرایی، کم یا زیاد
گرایش به تجمل نوعی زیبا پسندی است و انسان ذاتا زیبایی را دوست واز زشتی کراهت دارد. اصل جمال یا زیبایی از ذات مقدس باری تعالی ریشه گرفته که سر منشا همه خوبی ها و زیبایی هاست. باید دید ورود تجملات در زندگی تا چه اندازه نیک و پسندیده و خدایی است وموارد ناپسند کدامند.وقتی همه مردم در یک شهر یا روستا زندگی معمولی دارند واز فقر شکایتی ندارند، اگر دسته ای به زندگی مطلوب تری روی بیاورند، به گونه ای که از منابع مالی موجود، امکانات مناسبی برای پیشرفت خود و فرزندانشان فراهم کنند، تجمل گرا نامیده نمی شوند.این گونه خانواده ها باید توجه داشته باشند که بنا بر آموزه های اسلام، باید از تجمل گرایی های بیهوده و زیان رسان بپرهیزند.حال اگر درآمدشان رو به فزونی است، مقدار افزده شده را صرف کارهای خیر کنند واز این راه آخرت خود را نیز زیبا سازند.ائمه اطهار(ع) همواره در زندگی سرا سر افتخار آمیزشان، به این مسئله توجه داشتند.آنان همیشه زندگی شان هم سطح زندگی مردم عادی و حتی گاهی پایین تر از آنها بود.از این رو،وقتی شرایط کامرانی، رفاه و خوشبختی برای مردم فراهم می شد وهمه آنها از رفاه نسبی برخوردار می شدند، آن بزرگواران نیز اندکی از روزنه های آسایش و توسعه را در زندگی خود می گشودند.
اسراف ، دوستی با شیطان
از نظر شرع مقدس اسلام، خسیس بودن، صفتی نکوهیده است و هم نشینی با خسیسان منع شده است، چنان که دین اسلام ، مسلمانان را از اسراف و تبذیر و ریخت و پاش های بی مورد برحذر داشته است. خداوند در قرآن در این باره می فرماید:
ولا تجعل یدک مغلوله الی عنقک و لا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا(13)
نه خسیس باش ونه ول خرجی کن، به گونه ای که همه آنچه د ربساط داری ، تمام شود که سرزنش شوی واز اینکه چیزی در بساطت نمانده است، غمگین شوی همین آیه به خوبی راه چگونه مصرف کردن را به انسان ها می آموزد.
امام علی(ع) نیز می فرماید:«الحازم من تجنب التبذیر و عاف السرف؛ دوراندیش کسی است که از زیاده روی دوری گزیند و اسراف را کنار گذارد.»(14)
ودر جای دیگر می فرماید:«الاسراف مذموم فی کل شیءالا فی افعال البر؛ اسراف در هر چیزی نکوهیده است، مگر در کارهای نیکو.»(15)
اسراف و تبذیر از گناهان کبیرهای است که در حوزة اجتماع به صورت گرایش به تجمل و رفاهطلبی جلوه میکند.
یکی از چیزهایی که موجب شادی شیطان می شود وخشم خدا را پدید می آورد، تجمل گرایی و در کنارآن ،اسراف آدمیان است؛ زیرا همان گونه که گفته شد، تجمل گرایی، انسان را از یاد خدا و آخرت غافل می سازد وراه را برای وارد شدن به بسیاری از گناهان برای آدمی باز می کند. در دنیای کنونی که فقر یکی از عوامل مهم مرگ و میر انسان هاست، گاه برخی افرادی که ایمان کافی ندارند، برای عبوراز این تنگنا و بحران، دست به برخی اقدام های غیر انسانی می زنند. مال اندوزی ودر پی آن،اسراف و تبذیر کردن نیز رایج است.در این صفت ناپسند، خبری از انسان دوستی نیست واین جز دوستی با شیطان نیست که نعمت های خدا را که با تلاش و زحمت فراوان تولید شده اند ، با خیال آسوده و بدون دور اندیشی روانه سطل های زباله می کنیم.
ابر وباد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تونانی به کف آری و به غفلت نخوری
قناعت؛ راه حل
آنچه میتواند اسراف و تبذیر و تجملگرایی را ابتدا از قلب افراد و سپس از دیوارة فرهنگ اجتماع بزداید، ترویج روحیة «قناعت» و «زندگی در مسیر اقتصاد و میانهروی» است.
این مهم میطلبد که از یک سو متاع ارزشمند قناعت در بازار دلها رونق بگیرد و سپس در قالب یک فرهنگ اجتماعی به عنوان دارویی که بیماری اسراف را ریشه کن میکند، به تولید انبوه برسد.
رسول اکرم(ص) فرمود: «قناعت مالی است که تمام نمیشود»
همچنین از آن بزرگوار وارد شده است: «به آنچه خداوند به تو داده است قناعت کن، تا حسابت در روز قیامت آسان گردد».
نیز امام صادق(ع) فرمود: «در توانمندی به آن کسی بنگر که از تو پایینتر است؛ نه آن کس که از تو برتر است؛ چرا که اینکار بیشتر تو را به قناعت وا میدارد».
همچنین از آن حضرت روایت شده است: «کسی که در معیشت خود میانهروی کند، من ضمانت میکنم که هرگز تهیدست نگردد».
در این میان نمیتوان نقش حاکمیت را به عنوان قوه و قدرتی که بار اصلی فرهنگ سازی بر عهدة اوست، نادیده گرفت؛ عملکرد و شیوة زندگی مسؤولان و فرهنگی که از این آبشخور ترویج میگردد، در گرایش مردم به اسراف و تبذیر و یا برعکس به قناعت و میانهروی در زندگی نقش اساسی دارد و از مهمترین کانالهایی که این فرهنگ را در جامعه ترویج میدهد، رسانههای عمومی خصوصاً نقش صداوسیما است.
بهراستی صدا وسیمای ما مبلغ کدام فرهنگ است؟ قناعت یا اسراف و تبذیر؟
راهکار پیشگیری از سقوط در تجمّل گرایی
راهکار پیشگیری از این سقوط نیز بازگشت به قناعت و سادهزیستی است. سرمشق گرفتن از سیرۀ اهل بیت«علیهمالسّلام»، مانع سقوط است. البته انتظار نیست که همه مثل آن بزرگواران باشند، زیرا نمیشود به اندازۀ ایشان قناعت و سادهزیستی داشته باشیم، بلکه باید از آن ذوات مقدّس ها سرمشق بگیریم.
در آیه ای قرآن کریم در باره الگو گیری افراد شایسته و بزرگ این چنین می فرماید: «و لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة لمن کان یرجو الله بل یوم الآخر» (16)
هرکه آرزوی رسیدن به خداوند را دارد و هرکه طالب بهشت و برخورداری از نعمتهای اخروی است، باید اهل بیت «علیهمالسّلام» را اسوه قرار دهد و در حدّ توان سعی نماید شیوۀ زندگی خویش را به سیرۀ آنان شبیه سازد. اگر دولت و ملت، اراده کنند، میتوانند در مدت کمی وضعیت را تغییر دهند و قناعت و ساده زیستی را در جامعه حاکم سازند تا از نابودی بیشتر و خسارات بالاتر، پیشگیری شود.
تحلیل و چکیده
اسراف و تبذیر از گناهان کبیرهای است که در حوزة اجتماع به صورت گرایش به تجمل و رفاهطلبی جلوه میکند. اسراف به معنای زیادهروی در مخارج زندگی اعم از خوراک، پوشاک و سایر لوازم زندگی است و براساس سطح زندگی افراد تعیین میشود. چه بسا خرید نوعی لباس برای قشری اسراف و برای قشر دیگری اسراف نباشد. عرف جامعه و سطح اقتصادی عموم مردم شاخصی تعیینکننده برای این مهم است. چه بسا رویّهای خاص در زندگی در یک عصر و دوره معمولی به حساب آید و در زمان دیگر اسراف قلمداد گردد.
در جامعة ما اگر چه سطح زندگی بسیاری از افراد در حدی متوسط دور میزند، اما بیماری اجتماعی اسراف و گرایش به تجملات، بسیاری از افراد همین قشر متوسط را در جهنمی خود ساخته میآزارد. برای رهایی از این ورطه، ترویج فرهنگ قناعت و زندگی برمدارِ اقتصاد و میانهروی چارة کار است.
_____________________________
منابع
1- گناهان کبیره، ج 2، ص 103
2- اعراف/29
3- واقعه / 46-41
4- اسراء / 16
5- فرقان / 67
6- ذاریات / 58
7- فرقان / 67
8- انفال / 60
9- بحارالأنوار، ج 72، ص 38
10- دو هزار حدیث از امام علی(ع)، گردآورنده: جواد جانفدا، ص43، حدیث شماره 546
11- همان، ص29، حدیث شماره 386
12- اعراف/32
13- اسراء/29
14- دو هزار حدیث از امام علی(ع)، ص133، حدیث1517
15- همان، ص 193، حدیث 1932
16- احزاب / 21
• ماهنامه طوبی شماره 36
• پایگاه اطلاع رسانی راسخون
دیدگاه شما