هنوز به دنیا نیامده که صفحهای در فیسبوک برایش ساخته شده است؛ این قصهی بسیاری از کودکان عصر دیجیتال است. پدر و مادر و گاه نزدیکان درجه دو مثل خالهها یا عموها میخواهند از این طریق عکسها و اطلاعات مربوط به کودک و روند رشد و یادگیریروزانهاش را به سمع و نظر دیگر دوستان برسانند: دندان درآورد٬ چهار دست و پا حرکت کرد٬ راه افتاد و ... . اگر این کودک صفحهی فیسبوک نداشته باشد٬ جای نگرانی نیست٬ عکسها و اخبار مربوط به او در صفحات فیسبوک والدین یا دیگر نزدیکاناش به وفور یافت میشود.
اطلاعات مربوط به زندگی کودکان تنها در فیسبوک منتشر نمیشوند٬ این روزها به راحتی در اینستاگرام و دیگر شبکههای اجتماعی کاربرمحور تصویر چشمان پرذوق و خندهی کودکی رو به دوربین پیدا میشود.
اگرچه بر اساس سند حمایت از حریم شخصی آنلاین کودکان (COPPA) وبسایتهایی که نظیر فیسبوک بر اساس جمعآوری اطلاعات کاربران پایهگذاریشدهاند اجازه ندارند کودکان زیر ۱۳ سال را بپذیرند اما کم نیستند کودکانی که والدینشان به اسم آنها حساب باز میکنند و یا اگر این کار را نکنند خیلی عادی عکسها و اطلاعات مربوط به کودکشان را روی صفحات خود منتشر میکنند.
مدتهاست که مدافعان حقوق کودک نگران حضور پدوفیلها (بچهخواهها) که در پی سوءاستفادهی جنسی از کودکاناند در شبکههای اجتماعی هستند. البته بر اساس مقررات فیسبوک عضویت افرادی که پیش از این به هر عنوان به سوءاستفادهی جنسی محکوم شده باشند، ممنوع است. اما همهی کسانی که به سوءاستفادهی جنسی از کودکان تمایل دارند هنوز شناسایی و محکوم نشدهاند و در صورت محکومیت پیشین نیز، فیسبوک راهکار عملیای برای جلوگیری از عضویت این افراد ندارد.
اکنون نشریه اسلیت (Slate) در یادداشتی به موضوعی عمیقتر از صرف در خطر قرار دادن کودک از طریق انتشار اطلاعات او٬ مثلا آدرس نمایان مدرسه بچه در یک عکس٬ اشاره دارد. این نشریه با پیش کشیدن بحث گمنامی (anonymity) که یکی از بحثهای مهم در دنیای دیجیتال است این موضوع را مطرح میکند که همه عکسها و اطلاعات، حتی پیش پا افتادهترینشان نظیر استتوسی درباره وضع مزاج کودک، اورا از حقی اساسی محروم میکند که همان حق ناشناسی در آینده است.
اغلب کاربران٬ شبکههای اجتماعی و اینترنت را در سنین بزرگسالی خود تجربه کردهاند چرا که عموما در زمان کودکی آنها اینترنت یا حداقل شبکههای اجتماعی به وسعت و فراگیری امروز وجود نداشته است و بنابراین آنها این شانس را داشتهاند که حضور یا میزان حضور خود را خود انتخاب کنند. اما برای کودکی که امروز در عصر دیجیتال متولد میشود چنین انتخابی مطرح نیست٬ او قبل از آنکه بتواند تصمیم بگیرد انباشتهای از عکس و اطلاعات در اینترنت دارد.
همانطور که گفته میشود "وب پایان فراموششدگیست". حذف اطلاعات منتشر شده در اینترنت به سختی ممکن یا اصولا غیرممکن است. البته قوانین در حال بازنگریست و برای مثال قرار است در سال ۲۰۱۴ لایحهی "قوانین حفظ دادهها" در اتحادیه اروپا بازنویسی و تصحیح شود که یکی از مهمترین بندهای این لایحه "حق فراموششدن آنلاین" است. ایدهآل این طرح این است که هر کاربر جهان آنلاین این امکان را داشته باشد که اطلاعات مربوط به خود را از همهی اینترنت حذف کند ولی هنوز این امر متحقق نشده است.
اما در عوض اپلیکیشنهایی میتوان یافت که امکان تشخیص چهره افراد در عکسها و دادن اطلاعات درباره آنها را فراهم میکنند. در ۲۰۱۱ یک گروه از هکرها اپلیکیشنی ساختند که به کاربر امکان آن را میداد که چهره فرد در عکس را اسکن کرده وبا سرعت اطلاعات اولیهای نظیر اسم و شهر محل زندگی وی را دریافت کند. تکنولوژی تشخیص چهره برای عینکهای گوگل نیز طراحی شده است. این تازه آغاز کار است و به بازار آمدن چنین تکنولوژیهایی نشانگر آن است که تا چه میزان کار کودکان امروز که در آینده بالغ خواهند بود برای شناخته نشدن و داشتن حق "گمنامی" سخت خواهد بود.
انتشار عکس کودکان همچنین به معنی ایجاد امکان استفاده از این عکسها درتبلیغات موجود در شبکههای اجتماعی آنلاین است.
با وجود یوتیوب و همچنین امکان نسبتا جدید انتشار ویدیو در ایسنتاگرام مساله صرفا به انتشار عکس برنمیگردد و موضوع انتشار ویدیوی کودکان نیز مطرح است. دنبال کردن اطلاعات منتشر شده از یک کودک از بدو تولد تا بزرگسالی میتواند الگوریتمی از تغییرات و روند زندگی وی به وجود آورد که موقعیتهای شغلی یا حتی تحصیلی کودک را در آینده با چالش مواجه کند.
حتی اگر فرض بر این باشد که انتشار اطلاعات مربوط به کودک هیچ اشکالی در آیندهی وی ایجاد نمیکند و فرد برای قرارهای عاشقانه و تحصیلی و کاری خود مشکلی با آرشیو موجود و دقیق زندگیاش پیدا نمیکند، اما باز این پرسش مطرح میشود که آیا انتشار عکس٬ ویدیو و اطلاعات فردی که هنوز قدرت تصمیمگیری و انتخاب ندارد اخلاقیست؟
دیدگاه شما